مژده مواجی – آلمان ماسکش را که برداشت، لبخندی بر لبش نمایان شد. موهای بلندش را پشت سرش بسته بود و با چشمهای آبیرنگش مشتاق کندوکاو در چهرۀ مراجعان بود. یک ساعتی میشد که پشتسرهم از مراجعان ادارهمان عکس میگرفت. عکسهایی حرفهای برای رزومهشان. او را به اداره دعوت کرده بودیم که در روز بازدید و معرفی پروژههای اجتماعیمان به عموم، یکی از نکات جذاب آن روز برای بازدیدکنندگان باشد. مراجعم را به اتاقی که برای…
بیشتر بخوانیدمهاجرت
سلسله داستانهای مهاجرت به کانادا – گرفتن اقامت دائم کانادا از طریق برنامهٔ دانشجویی استان بریتیش کلمبیا
دکتر امیرحسین توفیق – ونکوور شیوا به یکی از دانشگاههای استان بریتیش کلمبیا درخواست پذیرش تحصیلی در مقطع کارشناسی ارشد داد و با توجه به اینکه هم نمرات خوبی از دانشگاه خود در مقطع کارشناسی داشت و هم نمرهٔ مدرک زبان آیلتس آکادمیکش خوب بود، توانست بهراحتی در رشتهٔ مهندسی برق پذیرش تحصیلی بگیرد. «توصیهای به شما دارم. شما که قصد ادامهٔ تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد را دارید، سعی کنید پذیرش تحصیلی را از یکی…
بیشتر بخوانیددر جستوجوی بهشت – رؤیای آمریکایی
داستانهایی بر مبنای واقعیت از انسانهایی که تنها به رفتن فکر میکنند آرام روانشاد – ایران هرساله در اواسط مهرماه، تب شرکت در لاتاری بالا میگیرد و بسیاری از ایرانیان شانس خود را برای مهاجرت به آمریکا امتحان میکنند. چرا که لاتاری آمریکا یکی از ارزانترین راههای مهاجرت به آمریکا محسوب میشود. این روزها هم تبوتابش میان مردم افتاده است. چند روزی است که روی در و دیوار خیابانها و اکثر کافینتها تبلیغ ثبتنام لاتاری را…
بیشتر بخوانیدپروژهٔ اجتماعی (۵۵) – زندگی با کهکشان اعداد
مژده مواجی – آلمان مراجعم همیشه به کوچینگ شغلیای که با من دارد، سر وقت میآید. تا حالا هیچ مشکلی برای گذاشتن وقت پیش نیامده است. او سر وقت به کارآموزی باغبانی میرود. جایی که او را معرفی کردهام که تجارب کار در این رشته را در آلمان کسب کند. کاری را که با گل و گیاه باشد، با علاقه انجام میدهد. سر وقت در کلاس زبان آلمانی برای مبتدیان مهاجری که خواندن و نوشتن را…
بیشتر بخوانیدسلسله داستانهای مهاجرت به کانادا – استماع دادرسی پروندههای پناهندگی – قسمت آخر
قسمت قبلی این مطلب را در اینجا بخوانید دکتر امیرحسین توفیق – ونکوور در شمارهٔ پیش خواندید که احمد اوایل سال ۲۰۲۰ با ویزای توریستیای که چندین سال قبل گرفته بود، وارد کانادا شد و بهدلیل مشکلاتی که در سال ۲۰۱۹، برایش ایجاد شده بود، از دولت کانادا درخواست پناهندگی کرد. او از وکیلی انگلیسیزبان خواست تا وکالت پروندهاش را بر عهده بگیرد. از آنجاییکه به زبان انگلیسی تسلط نداشت، از دوستش خواست تا او را…
بیشتر بخوانیددر جستوجوی بهشت – سپیده
داستانهایی بر مبنای واقعیت از انسانهایی که تنها به رفتن فکر میکنند آرام روانشاد – ایران هوا خیلی سرد شده است. اوایل پاییز است و این سرما چندان طبیعی نیست، اما دلچسب است. حال و هوای پاییز حتی با وجود سایهٔ منحوس کرونا، قابل حسکردن و دیدن است. شاید پاییز کمی با خودش غم بیاورد. اما غمش هم دلنشین است و از آن دسته غمهایی نیست که خاطر آدم را بیازارد. در یک جمله شاید بتوان…
بیشتر بخوانیدپروژهٔ اجتماعی (۵۴) – زن افغان؛ تشنهٔ یادگیری
مژده مواجی – آلمان روز قبل همکارم روی میزم یادداشتی گذاشته بود. اسم و شماره تلفن مراجعی که به دفتر آمده بود و تمایل به گرفتن وقت ملاقات برای مشاوره با من داشت. تا به ساعت دیواری بالای در دفترم نگاهی انداختم، صدای زنگ در محل کار شنیده شد. چند دقیقهای به ۹ مانده بود. قرارمان ساعت ۹ بود. ماسکش را که از روی صورتش برداشت، چهرۀ زن نسبتاً جوانی نمایان شد. سبزهرو با چشمهای نافذ…
بیشتر بخوانیدسلسله داستانهای مهاجرت به کانادا – استماع دادرسی پروندههای پناهندگی – قسمت اول
دکتر امیرحسین توفیق – ونکوور برای حدود ۹۰ درصد متقاضیانی که در داخل خاک کانادا درخواست پناهندگی میدهند، حدود یکسال پس از ارسال درخواست پناهندگیشان، جلسهای در بخش محافظت از پناهندگان با حضور متقاضی و همراهان، برای شنیدن دفاعیاتشان تشکیل میشود. عضو این بخش که پرونده را بررسی کرده است، در مورد قبولی یا مردودی پرونده تصمیمگیری میکند. در صورتی که عضو بخش محافظت از پناهندگان، بنا بههر دلیلی، ادعای متقاضی را برای درخواست حمایت از…
بیشتر بخوانیددر جستوجوی بهشت – دروغهای شیرین
داستانهایی بر مبنای واقعیت از انسانهایی که تنها به رفتن فکر میکنند آرام روانشاد – ایران «پانزده سال است که ازدواج کردهام، اما در این پانزده سال شاید دو سال را در آرامش گذرانده باشم. همهاش دربهدری و ناراحتی کشیدهام. با خودم گفتم ازدواج میکنم و از دست سختگیریهای پدرم خلاص میشوم. اما نمیدانستم قرار است روزهایی را ببینم که آرزو کنم با تمام سختگیریهایش به خانهٔ پدرم برگردم.» زن جوان با این مقدمه داستانش را…
بیشتر بخوانیدپروژهٔ اجتماعی (۵۳) – پارادوکس زندگی، مهریهٔ کیلویی، عرضه و تقاضا
مژده مواجی – آلمان همکار آلمانیام از در ورودی محل کار که وارد شد، مستقیم بهطرف اتاق کارم آمد. اینجور مواقع میدانم که حتماً میخواهد موضوع هیجانانگیزی را برای من تعریف کند. کیفش را روی میز مشاورهٔ کنار در گذاشت و بیآنکه روی صندلی بنشیند به میز تکیه داد. – دیروز بالاخره او را دیدم. برای خودش مردی شده است. نسبت به چند سال پیش خیلی بزرگتر شده و تغییر کرده است. او مراجعم بود و…
بیشتر بخوانید