سایهٔ روزگار ما 

سایهٔ روزگار ما 

فرناز جعفرزادگان – ایران آنچه سروده را زیبا و عریان از لودگی می‌سازد، نوعی توجه به جان کلمه، «من و آن شاعرانه» است که خود وجهی ازلی و قدسی دارد.  شاعر، نویسنده یا هنرمند، به‌اندازهٔ توانایی، موفقیت و تأثیرگذاری‌اش در هنر مورد انتقاد قرار می‌گیرد، و همواره به انتقاد نیز می‌پردازد. ابتهاج در «پیر پرنیان‌اندیش»، گفته‌های فراوانی در موارد بسیاری بیان کرد، و همین سبب‌ شد تا بسیاری را بر علیه خود بشوراند. انتقاد سازنده، حرفی…

بیشتر بخوانید

چند چامه از خالد بایزیدی (دلیر)؛ در رثای هوشنگ ابتهاج (سایه)

چند چامه از خالد بایزیدی (دلیر)؛ در رثای هوشنگ ابتهاج (سایه)

خالد بایزیدی (دلیر) – ونکوور   ۱ سیگار بهمن را که پک می‌زنم در اتاق بوی ایران بوی غربت و تنهایی می‌پیچد و با هر پکی میدان انقلاب را قدم می‌زنم ۲ سپیده‌دم چگونه بگذرد!؟ سایه نیست کبوترانِ خسته زیر کدام سایه بیاسایند و مرغان عشق چگونه سرود ارغوان بخوانند ۳ غمگین آن چکاوکی‌ام که چگونه بی‌سایه سرود ارغوان می‌خواند ۴ گالیا چراغ‌ها را خاموش کن و برو…  این کلبهٔ تاریک من با هیچ چراغی…

بیشتر بخوانید

اندوه‌یاد برای هوشنگ ابتهاج (ه. الف. سایه)

اندوه‌یاد برای هوشنگ ابتهاج (ه. الف. سایه)

مهرخ غفاری مهر – ونکوور در سال ۲۰۱۸ در جمعی دوستانه که به شعر «سایه» می‌پرداخت، گفتم: به سایهٔ شاعر اتفاقی شگرف  از آن دست که گهگاه می‌افتد از آن دست که نادر است  و خوش سیرابت می‌کند به گاهی که خسته  از راه دراز رفته در کویر تأمل می‌کنی در سایه‌اش.  چهارشنبه دهم اوت ۲۰۲۲ جهان پر از صدای شعر «سایه» بود. سکوت او خانهٔ شعر و غزل را «تاسیان» کرد.  امیر هوشنگ ابتهاج، متولد ۶ اسفند…

بیشتر بخوانید

در جست‌و‌جوی بهشت – غم‌های این خاک را همه‌جا با خودم خواهم برد

در جست‌و‌جوی بهشت – غم‌های این خاک را همه‌جا با خودم خواهم برد

داستان‌هایی بر مبنای واقعیت از انسان‌هایی که تنها به رفتن فکر می‌کنند آرام روانشاد – ایران زن، جوان به‌نظر می‌رسید، اما خودش می‌گفت در آستانهٔ میان‌سالی است. گفت چند ماه دیگر چهل‌ساله می‌شود. آهی کشید و همان روایت آشنای همیشگی را برایم گفت: «دیر به فکر افتادم. باید زودتر از این‌ها می‌رفتم. اشتباه کردم. راستش می‌ترسیدم. مهاجرت تغییر بزرگی است و من می‌ترسیدم. اما دیگر اجازه نمی‌دهم. باقی عمرم را می‌خواهم مثل آدم زندگی کنم. اینجا…

بیشتر بخوانید

در جست‌و‌جوی بهشت – چه شد که کارمان به اینجا کشید؟

در جست‌و‌جوی بهشت – چه شد که کارمان به اینجا کشید؟

داستان‌هایی بر مبنای واقعیت از انسان‌هایی که تنها به رفتن فکر می‌کنند آرام روانشاد – ایران «به شوهرم گفته‌ام شرطم برای بچه‌دارشدن این است که از ایران برویم و او قبول کرده است. البته نه اینکه به‌راحتی قبول کند. اما آن‌قدر عاشق پدرشدن است که قبول کرد.» زن جوان با این جمله سر حرف را با من باز می‌کند. برایم می‌گوید که سی‌ساله است و سه سال است که ازدواج کرده. ازدواجش عاشقانه بوده است و…

بیشتر بخوانید

گزارشی از «کارگاه داستان‌نویسی ونکوور» با حضور میهمان ویژه، فریبا صدیقیم، نویسندهٔ ساکن لس آنجلس

گزارشی از «کارگاه داستان‌نویسی ونکوور» با حضور میهمان ویژه، فریبا صدیقیم، نویسندهٔ ساکن لس آنجلس

نغمه فراهانی – ونکوور در تاریخ سه‌شنبه، ۱۲ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، کارگاه داستان‌نویسی ونکوور تحت نظر استاد محمد محمدعلی، میزبان فریبا صدیقیم، نویسندهٔ ساکن لس آنجلس بود. این جلسه از طریق زوم برگزار شد و حدود ۲۷ نفر در آن شرکت داشتند. هماهنگی‌های لازم برای برگزاری این جلسه را کامران قوامی و گردانندگی آن را فریبا فرجام از اعضای «کارگاه داستان‌نویسی ونکوور» بر عهده داشتند. در ابتدا استاد محمدعلی مطابق معمولِ برنامه‌های ویژهٔ کارگاه، طی مقدمه‌ای…

بیشتر بخوانید

زرد – داستان کوتاهی از فریبا صدیقیم

زرد – داستان کوتاهی از فریبا صدیقیم

فریبا صدیقیم – آمریکا که بروم جلوی پنجره و بی‌اختیار چشم بدوزم به سگ خانهٔ همسایه. که ببینم تکه‌پارچه‌ای روی طناب باد می‌خورد و دور خودش می‌پیچد. که آن پارچه چه رنگی داشته باشد؛ زرد باشد یا نه فرقی هم نکند. فقط مهم این باشد که باز یادم بیاید: «باید می‌رفتم گم می‌شدم.»  گفت: «آره. باید می‌رفتی گم می‌شدی.» و شلاق به‌شکل ماری که برقصد، از پیشانی تا چانه پایین آمد: «حرامزادهٔ پدرسوخته.»  زرد گفت:…

بیشتر بخوانید

حامد اسماعیلیون: نوشتن دیگر برای من تمام شده است

حامد اسماعیلیون: نوشتن دیگر برای من تمام شده است

گزارش نشست معرفی سه کتاب جدید دکتر حامد اسماعیلیون در ونکوور رسانهٔ همیاری – ونکوور بعدازظهر شنبه، ۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، طی نشستی در سالن دانشگاه یوبی‌سی، شعبهٔ میدان رابسون در داون‌تاون ونکوور، سه کتاب جدید دکتر حامد اسماعیلیون با حضور ایشان معرفی شد. سه کتاب یادشده که به‌تازگی توسط انتشارات تازه‌تأسیس پری‌را۱ در تورنتو منتشر شده است، از این قرارند: «تابستانی با پنج تیر»، «خاطرات بریدهٔ صدراعظم» و «در این خانه برف می‌بارد».  در ابتدای…

بیشتر بخوانید

در جست‌و‌جوی بهشت – قصه‌ٔ افشین*

در جست‌و‌جوی بهشت – قصه‌ٔ افشین*

داستان‌هایی بر مبنای واقعیت از انسان‌هایی که تنها به رفتن فکر می‌کنند آرام روانشاد – ایران دم ظهر است و گرمای تهران بیداد می‌کند. هوای گرم و آلودگی در هم ادغام شده و گاهی نفس‌کشیدن سخت می‌شود. مسافرم مرد جوان قدبلندی است که عینک بزرگ و سیاهی بر چشم زده و موهایش را به‌سمت بالا شانه کرده است. وقتی عینکش را برمی‌دارد، می‌فهمم که علی‌رغم حجم بالای موهای سفیدش، جوان است. قبل از اینکه عینکش را…

بیشتر بخوانید

در جست‌و‌جوی بهشت – یک خواب ترسناک

در جست‌و‌جوی بهشت – یک خواب ترسناک

داستان‌هایی بر مبنای واقعیت از انسان‌هایی که تنها به رفتن فکر می‌کنند آرام روانشاد – ایران متروی تهران است. ایستگاه دروازه دولت و ساعت هفت صبح! از ازدحام روی سکو وحشت‌زده شدم. ایستگاه دروازه دولت همیشه شلوغ است، اما آن روز شلوغی بیش‌ازحد و غیرطبیعی بود. پسری تقریباً هفت‌ساله کنار من ایستاده بود، با وحشت به جمعیت نگاه می‌کرد و محکم دست‌های کوچکش را توی دست‌های مادرش می‌فشرد. مادرش رو به من کرد و گفت اولین…

بیشتر بخوانید
1 16 17 18 19 20 63