آن‌سوی جنگل انسان – شعری از از مهرخ غفاری مهر

آن‌سوی جنگل انسان – شعری از از مهرخ غفاری مهر

مهرخ غفاری مهر – ونکوور   آنجا که تو به دنیا آمدی نامش چه بود؟  آمدی با لبخندت شیرین و تلخ با چشم‌هایت گریان و خندان با دست‌هایت کوچک و بزرگ با گیسوانت کوتاه و بلند با رؤیایت پاره‌پاره  میان زن بودن یا مرد بودن گذر از زن بودن، گذر از مرد بودن دیگری بودن، بیشتر بودن،  همه با هم با بودن، هیچ نبودن آنجا شب هم سیاه نبود سفیدِ سفیِد سفید با چشم‌های تو که نابینا شد…

بیشتر بخوانید

گزارشی از مراسم یادبود استاد محمد محمدعلی در نورث ونکوور

گزارشی از مراسم یادبود استاد محمد محمدعلی در نورث ونکوور

ترانه وحدانی – نورث ونکوور بعدازظهر روز یکشنبه، اول اکتبر ۲۰۲۳، مراسم گرامیداشت یاد و خاطرهٔ زنده‌نام استاد محمد محمدعلی در هالیدی این (Holiday Inn) واقع در شرق بخش نورث ونکوور برگزار شد. در این مراسم که جمعیتی بیش از ظرفیت سالن در آن شرکت کرده بودند، ابتدا مجید میرزایی، شاعر ساکن ونکوور و عضو کانون نویسندگان در تبعید، به شرکت‌کنندگان در این مراسم خوشامد گفت و پس از نام‌بردن از سخنرانان و مرور برنامه،…

بیشتر بخوانید

گزارشی از برنامهٔ کانون زنان یاران برای گرامیداشت «روز جهانی صلح» و «روز آشتی ملی با بومیان کانادا»

گزارشی از برنامهٔ کانون زنان یاران برای گرامیداشت «روز جهانی صلح» و «روز آشتی ملی با بومیان کانادا»

سیما غفارزاده – نورث ونکوور «روز جهانی صلح» و «روز آشتی ملی با بومیان کانادا» هرساله به‌ترتیب در تاریخ‌های ۲۱ و ۳۰ سپتامبر گرامی داشته می‌شود. عصر شنبه ۳۰ سپتامبر ۲۰۲۳، کانون زنان یاران، هم‌زمان برنامهٔ گرامیداشتی برای این دو مناسبت در سالن اجتماعات ران اندروز (Ron Andrews Community Recreation Centre) واقع در بخش نورث ونکوور برگزار کرد. ابتدا آزاده حبیب‌الله که گردانندگی برنامه را بر عهده داشت، مختصراً دربارهٔ تاریخچهٔ تشکیل کانون زنان یاران…

بیشتر بخوانید

در اندوه‌یادِ محمد محمدعلی

در اندوه‌یادِ محمد محمدعلی

این مطلب در شمارهٔ ۱۹۵ رسانهٔ همیاری، یادنامهٔ استاد محمد محمدعلی، منتشر شده است. برای خواندن سایر مطالب این یادنامه اینجا کلیک کنید. مهرخ غفاری مهر – ونکوور آنگاه که در جست‌وجوی «ثقل زمین» بودیم، نمی‌دانستیم جهان چه آشفته‌بازاری است. نمی‌توانستیم و نمی‌خواستیم باور کنیم سختی راه انسان‌شدن و انسان‌بودن را. چه فروتنانه و چه ساده‌اندیشانه به دنیا نگاه می‌کردیم. آن روزها که شور بود و شراره‌های نگاه نوجوانی و جوانی ما، همان روزگاری بود که در…

بیشتر بخوانید

گزارشی از برنامهٔ «کانون زنان یاران» به‌ پاس مادران

گزارشی از برنامهٔ «کانون زنان یاران» به‌ پاس مادران

سیما غفارزاده – ونکوور عصر روز یکشنبه، ۲۱ مهٔ ۲۰۲۳، کانون زنان ایران، برنامه‌ای را به‌مناسبت روز مادر در منطقهٔ فالس کریکِ ونکوور برگزار کرد. این کانون در ماه مارس گذشته هم‌زمان با روز جهانی زن آغاز به کار کرده است، و اعضای هیئت‌مدیرهٔ آن عبارت‌اند از: زهره بختیاری، سهیلا طباطبایی، مهرخ غفاری مهر، راشین مختاری و افسانه ملکمی. برای آشنایی بیشتر با کانون زنان ایران و مأموریت‌های آن، منشور این کانون را می‌توانید در…

بیشتر بخوانید

شعرهایی از مهرخ غفاری مهر

شعرهایی از مهرخ غفاری مهر

مهرخ غفاری مهر – ونکوور   زن   کوچک بود اما طوفان سهمگین بزرگی را به پس پشتش می‌راند هرگز نمی‌پنداشت که زنی از تبار او  با پوستی سپید گردنی شکننده پاهایی کوچک و دستانی ظریف چنین ابرهای سیاهی را در زندگی خواهد دید. با این‌همه او زن بود خشمش را و غرورش را با دریا در میان گذاشت گیسوانش را به باد سپرد  و با تمام وجود به پیش رویش نگریست آنجا که آسمان روشن می‌شد و…

بیشتر بخوانید

مروری بر رمان «کوری» اثر ژوزه ساراماگو – ابلیس سفید کوری و مرهمِ زنان بر چشم بیمار جهان

مروری بر رمان «کوری» اثر ژوزه ساراماگو – ابلیس سفید کوری و مرهمِ زنان بر چشم بیمار جهان

مهرخ غفاری مهر – ونکوور شاید هر کدام از ما بارها و بارها سایهٔ «ابلیس سفید» را در جای‌جای جهان درون و بیرون خویش حس کرده باشیم. کابوس وحشتناکی که ما را وادار می‌کند از خود بپرسیم: من واقعی کیست؟ اجتماعی که در آن زندگی می‌کنیم چه مختصاتی دارد؟  ژوزه ساراماگو* در رمان کوری آیینه‌ای شفاف در برابر خواننده می‌گذارد و با هنرمندی نویسنده‌ای توانا عصارهٔ تجربهٔ هستی‌شناختی خویش را در یک روایت داستانی می‌ریزد. نویسنده با تخیل…

بیشتر بخوانید

مروری بر کتاب «ملت عشق» نوشتهٔ الیف شافاک

مروری بر کتاب «ملت عشق» نوشتهٔ الیف شافاک

مهرخ غفاری مهر – ونکوور الیف شافاک۱، نویسندهٔ بریتانیایی-ترکیه‌ای، متولد اکتبر سال ۱۹۷۱ در استراسبورگ فرانسه است. شافاک یا شفق در فارسی، کودکی و نوجوانی پرفرازونشیبی را از سر گذراند. او که بعد از جدایی پدر و مادرش، بیشتر دوران کودکی خود را نزد مادربزرگ مادری‌اش گذراند، با دشواری‌های فرهنگی مانند تفاوت زبانی، تبعیض، دراقلیت‌بودن، هم به‌خاطر زبان و هم به‌خاطر زن‌بودن، و… مواجه شد و درس‌های فراوان از آن‌ها گرفت. در نوجوانی همراه مادرش که دیپلمات بود…

بیشتر بخوانید

دف‌‌ها، شعری از مهرخ غفاری مهر برای مهسا (ژینا) امینی

دف‌‌ها، شعری از مهرخ غفاری مهر برای مهسا (ژینا) امینی

مهرخ غفاری مهر – ونکوور به اعظم اختر، به‌یاد ژینای زندگی او می‌رفت و تمامی اندامش می‌گریست جز چشم‌هایش نشناختش شاعر، به‌نجوا صدایش کرد:  ستاره! تمامی اندامش می‌گریست جز چشم‌هایش کوچه‌های خاکی شهر غمگین بودند پای شاعر توان رفتن نداشت اختر اما  با لبخندی بر گوشهٔ لب می‌گریست تمامی اندامش می‌گریست  جز چشم‌هایش زنی خیابان را جارو می‌کرد زنی به فرزندش شیر می‌داد زنی غذای خود را در کنار خیابان می‌پخت زنی ادرار فرزندش را از کنار خیابان…

بیشتر بخوانید

اندوه‌یاد برای هوشنگ ابتهاج (ه. الف. سایه)

اندوه‌یاد برای هوشنگ ابتهاج (ه. الف. سایه)

مهرخ غفاری مهر – ونکوور در سال ۲۰۱۸ در جمعی دوستانه که به شعر «سایه» می‌پرداخت، گفتم: به سایهٔ شاعر اتفاقی شگرف  از آن دست که گهگاه می‌افتد از آن دست که نادر است  و خوش سیرابت می‌کند به گاهی که خسته  از راه دراز رفته در کویر تأمل می‌کنی در سایه‌اش.  چهارشنبه دهم اوت ۲۰۲۲ جهان پر از صدای شعر «سایه» بود. سکوت او خانهٔ شعر و غزل را «تاسیان» کرد.  امیر هوشنگ ابتهاج، متولد ۶ اسفند…

بیشتر بخوانید
1 2 3 4