علم: ناجی زندگی بشر یا ویران‌کنندهٔ آن؟ – معرفی کتاب «مافیای بمب‌افکن: طولانی‌ترین شب جنگ جهانی دوم»

عاطفه اسدی – آلمان

«مافیای بمب‌افکن: طولانی‌ترین شب جنگ جهانی دوم» کتابی است که اگرچه مستقیماً در ردهٔ آثار ادبیات داستانی قرار نمی‌گیرد، اما در دل خود، داستانک‌های گوناگونی مرتبط با جنگ جهانی دوم و عده‌ای از افراد تأثیرگذار در روند آن دارد. در واقع نویسنده، مالکوم گلدوِل (Malcolm Gladwell)، توانسته حتی برای مخاطبی هم که علاقه‌مند به پیگیری وقایع و مستندات پیرامون جنگ نیست، در کتاب تنفسی ایجاد کند و با آمیزه‌ای از هنر قصه‌گویی و ثبت اسناد حقیقی جنگ، کتابی خواندنی بنویسد. این کتاب را «نشر آموخته» نخستین بار در سال ۱۴۰۱ با ترجمهٔ «مرتضی بزرگیان» منتشر کرده است. 

مالکوم گلدول، نویسنده، روزنامه‌نگار و عضو هیئت‌تحریریهٔ نیویورکر، یک کانادایی متولد بریتانیاست که بیشتر به‌خاطر آثاری که در حوزهٔ روان‌شناسی نوشته و منتشر کرده، شناخته می‌شود. او تاکنون به تعداد انگشت‌های دو دست هم کتاب منتشر نکرده، اما توانسته به شهرت زیادی دست پیدا کند. مضمون‌هایی که در آثار او مورد استفاده قرار می‌گیرند، اغلب مفاهیمی‌اند که در حوزهٔ علوم اجتماعی، جامعه‌شناسی و روان‌شناسی خیلی پررنگ‌ به‌ نظر می‌رسند.

 او در اکثر آثار خود، هم هنر قصه‌گویی را به کار می‌گیرد و هم شواهد، آمار و مستندات را با ماجراها تلفیق می‌کند. ازجمله کتاب‌های او می‌توان به «صحبت‌کردن با غریبه‌ها»، «آنچه سگ دید»، «داوود و جالوت» و «غیرمعمولی‌ها» اشاره کرد. «مافیای بمب‌افکن»، از آثار مشهور اوست که ابتدا به‌شکل اپیزودهایی از پادکست «تاریخ تجدیدنظرطلب» شروع شد و سپس به‌شکل مکتوب نیز در آمد. در پرانتز، لازم به ذکر است که گلدول یکی از بنیان‌گذاران شرکت پوشکین اینداستریز نیز است؛ کمپانی مهمی که به تولید پادکست و کتاب‌های صوتی می‌پردازد.

مالکوم گلدول

کتاب که از دو بخش، نُه فصل به‌علاوهٔ نتیجه‌گیری تشکیل شده، به‌شکلی بدون قضاوت و علمی، سرک می‌کشد به پشت‌پردهٔ جنگ جهانی دوم و نثرش در بسیاری از جاها رگه‌هایی از طنز تلخ و هجو را نیز در بردارد. از اصلی‌ترین تم‌های کتاب، پرداختن به چهرهٔ دوگانهٔ علم و تکنولوژی است. علم نجات‌بخشی که می‌تواند زندگی را تسهیل کرده و آدم‌ها را نجات بدهد، در دورهٔ جنگ تبدیل می‌شود به یک هیولا برای قدرت‌آزمایی طرفین جنگ؛ هیولای بی‌رحمی که اگر از نمایی نزدیک‌تر تماشایش کنیم، می‌رسیم به تعدادی فرمول و پیچ و مهره، و اگر به متون و مستندات علمی علاقه‌مند باشیم، می‌توانیم ناگهان چشممان را روی ابعاد دیگر جنگ، یعنی آن‌همه قربانی و ویرانی، ببندیم و از جزئیات این اختراعات و اکتشافات و نبوغ سازندگان و دست‌اندرکاران، به‌طرز عجیبی لذت هم ببریم! اما در خلال پرداختن به این کشف‌های گوناگون، و تلاش‌ها برای خلقِ ابزارهای کشندهٔ دقیق‌تر و ویران‌گرتر، کتاب هم‌زمان دو دیدگاه گوناگون را به‌موازات یکدیگر بررسی می‌کند؛ دو مقام عالی‌رتبه در زمان جنگ جهانی، به استراتژی‌های متفاوتی برای موفق‌شدن در جنگ اعتقاد دارند. یکی برایش اهمیتی ندارد چه تعداد انسان بی‌گناه و غیرنظامی در راه پیروزی کشته بشوند و فقط می‌خواهد به‌هر قیمتی، پیروز میدان باشد، دیگری اما معتقد است باید تا جای ممکن، کانون‌های حمله را به مراکزی تغییر داد که منجر به تضعیف دشمن و تجهیزاتش بشود، و باید تا حد ممکن از هرگونه تلفات انسانی جلوگیری کرد.

علم: ناجی زندگی بشر یا ویران‌کنندهٔ آن؟ - معرفی کتاب «مافیای بمب‌افکن: طولانی‌ترین شب جنگ جهانی دوم»

کتاب با نگاهی تقریباً خاکستری به مسائل و کوشش برای دوربودن از هر شکلی از قضاوت، خواننده را در بزنگاهی اخلاقی قرار می‌دهد، و سعی می‌کند او را مجاب کند عواطفش را برای لحظاتی خاموش کند و ببیند اگر در موضعی بود که باید به‌هر قیمتی شده، می‌جنگید و برنده می‌شد و جان نیروهایش را حفظ می‌کرد، کدام استراتژی را انتخاب می‌کرد؟ آیا جنگ، به‌معنای پایان‌دادن به هنجارهای اخلاقی است؟ آیا شرافت چیزی است که با به‌خطرافتادن منافع، باید از بین برود؟ هر خواننده‌ای بعد از خواندن کتاب به‌زعم خود می‌تواند پاسخگوی این سؤالات باشد، اما آنچه واضح است این است که با نگاه‌کردن به قضایا از منظری انسانی، به‌هیچ‌وجه نمی‌توان کشتار بی‌گناه و شرافت را با هم در یک کفهٔ یک ترازو قرار داد. 

«ساختمان‌ها قبل از اینکه حتی آتش به آن‌ها برسد، شعله‌ور شدند. مادران نوزادانشان را به پشت بسته بودند و از آتش فرار می‌کردند، اما وقتی برای استراحت می‌ایستادند، متوجه می‌شدند نوزادانشان در آتش می‌سوزند. مردم به داخل کانال‌های رود سومیدا پریدند، اما وقتی جزرومد می‌آمد با صدها نفر دیگر روی آن‌ها می‌پریدند، غرق می‌شدند. عده‌ای به پل‌های فولادی آویزان شدند، اما وقتی فلز آن‌قدر داغ شد که دیگر نمی‌توانستند آن را بگیرند، سقوط کردند و جان باختند… »

کتاب شاید به‌دلیل بار علمی متنش، سلیقهٔ بسیاری در ادبیات نباشد، شاید بسیاری از مخاطبان مانند من ترجیح بدهند این سوژه را در قالب مستند یا فیلم سینمایی ببینند و دنبال کنند، اما به‌هر حال خواندنش خالی از لطف نیست و در ذهن خواننده ایجاد چالش و طرح پرسش می‌کند.

این کتاب در پلتفرم‌های فیدیبو و طاقچه به‌صورت آنلاین قابل‌مطالعه است. 

ارسال دیدگاه