گزارشی از دو نشست مشترک گروه علمیآموزشی سَماک، باشگاه کتاب مونترآل و نشر رها برای نقد و بررسی مجموعهداستان «بوی برگ شمعدانی» نوشتهٔ مجید سجادی تهرانی ترانه وحدانی – ونکوور روز یکشنبه ۱۴ آوریل ۲۰۲۴ نشست مجازی نقد و بررسی مجموعهداستان «بوی برگ شمعدانی» نوشتهٔ مجید سجادی تهرانی بر بستر زوم برگزار شد. این برنامه کار مشترکی بود از گروه علمیآموزشی سَماک، باشگاه کتاب مونترآل و نشر رها. میزبانی نشست را دکتر فرشید ساداتشریفی، نویسنده،…
بیشتر بخوانیدمجید سجادی تهرانی
چمدان ایران: یک مونولوگ
مجید سجادی تهرانی – ونکوور دختر جوان روی مبل دستهداری رو به آفتاب نشسته است. روز بهاری زیبایی است و باد ملایمی از طرف اقیانوس که آنسوتر پیداست، میوزد. هوا کمی گرمتر شده، روزها کمی بلندتر، روزهای آفتابی کمی بیشتر، دختر اما آفتابی نیست. پیراهن سیاه یقهداری به تن دارد و صورت بیآرایشش رنگپریده است. با صدای نرم و نازکش شروع میکند رو به دوربین حرفزدن. فارسی را کمی با لهجه حرف میزند. دختر: «از وقتی…
بیشتر بخوانیدداستان شکلگیری یک فیلم: ناگهان سرْبریده
مجید سجادی تهرانی – ونکوور همهچیز، بیست و سه سال پیش، اواخر دههٔ هفتاد شمسی، دوران رونق تئاتر بعد از انقلاب، از کافهٔ تئاتر شهر تهران آغاز شد. آریو که آن زمان جوانی هفدهساله بود، بدون برنامهریزی و اطلاع قبلی سر از اجرای نمایشنامهخوانیای دانشجویی از متنی نمایشی درآورد که شبیه هیچچیزی نبود که قبل از آن خوانده بود و تا دههها بعد دست از سرش برنداشت. نمایشنامه اسم طولانی عجیبی دارد بهنام «ناگهان، هذا حبیبالله…
بیشتر بخوانیددر حالوهوای این روزهای ونکوور یا بوسههای سیگار بهمن جغله
این مطلب در شمارهٔ ۱۹۵ رسانهٔ همیاری، یادنامهٔ استاد محمد محمدعلی، منتشر شده است. برای خواندن سایر مطالب این یادنامه اینجا کلیک کنید. مجید سجادی تهرانی – ونکوور این عکس پروفایل فیسبوک آقای محمدعلی را خیلی دوست دارم. همان که احتمالاً یک روز سرد بارانی آقای بهمن دوستدار ازشان گرفته است. کلاه لبهداری بر سر دارند و یقههای پالتو را بالا دادهاند، چشمهایشان مثل همیشه مهربان است و زردی سبیل از کشیدن سیگار بسیار به چشم میآید….
بیشتر بخوانیدشاعر، قفلها، قفسها و پرندههایش
گزارشی از نمایشگاه آثار پرویز تناولی در آرت گالری ونکوور مجید سجادی تهرانی – ونکوور در هورسشو بی (Horseshoe Bay) روز ابری مهآلودی است، شاید اوایل پاییز. مشکل بتوان این دهکدهٔ ساحلی، در منتهیالیه غربی وستونکوور با خلیج کوچک نعلاسبی و ترمینال کشتیهای مسافریاش را با جای دیگری اشتباه گرفت. همان یک تصویر از درختان همیشهسبز و خلیج کافی است. دوربین، تناولی را از پشت در حال قدمزدن در کوچههای دنج دهکده دنبال میکند و…
بیشتر بخوانیدگزارشی از نشست رونمایی مجموعهداستان «بوی برگ شمعدانی»، نوشتهٔ مجید سجادی تهرانی
ترانه وحدانی – وست ونکوور عکس و فیلم از افشین صادقی یکشنبه ۷ مهٔ ۲۰۲۳، «نشر رها» طی نشستی که در گلنایگلز کلابهاوس در وست ونکوور برگزار شد، دومین کتاب خود، مجموعهداستان «بوی برگ شمعدانی» نوشتهٔ مجید سجادی تهرانی، را رونمایی کرد. در این نشست که حدود ۱۰۰ تن از اعضای جامعهٔ ایرانی ساکن ونکوور در آن حضور یافته بودند، ابتدا سیما غفارزاده، سردبیر، مدیر مسئول و یکی از پایهگذاران «رسانهٔ همیاری» و «نشر رها»، پس…
بیشتر بخوانیددیدار دوباره، دو دهه بعد (۲) – زلف بر باد؛ زر امیر ابراهیمی، محسن نامجو و باقی قضایا!
مجید سجادی تهرانی – ونکوور سال ۱۳۸۵ نام یکی از سریالهای هر شبهٔ صداوسیما ورای داستان آبکیاش بهدلایلی بر سر زبانها افتاد. آبکیخواندن سریال «نرگس» قضاوتی دور از انصاف نیست، چرا که داستان ملودرام آن بهزحمت مصالح کافی برای یک فیلم بلند داستانی را داشت، چه برسد به سریالی شصت قسمتی. اصطلاح آببستن به سریالهای تلویزیونی صداوسیما بهخصوص سریالهای مناسبتی و هر شبه را از پدرم به عاریت گرفتهام. بابا که در جوانی مشتری پروپاقرص فیلمهای…
بیشتر بخوانیددیدار دوباره، دو دهه بعد (۱) – ولانتین و ژولی
مجید سجادی تهرانی – ونکوور فکرکردن به معنای زندگی و مرگ در چهل و اندی سالگی امر متداولی است؛ مرور خاطرات و حسرت موقعیتهای ازدسترفته و امید برای نوسازی. من هم چندی است به این خودآزاری روی آوردهام که زندگیام را بکاوم و ببینم چطور شد که اینطور شد! بهخصوص که چرخشهای عجیبی در زندگیام میبینم. من در خانوادهای مذهبی بهدنیا آمدم و به مدارس مذهبی رفتم و مذهب یگانهعامل شکلدهی به شخصیتم در کودکی بود….
بیشتر بخوانید«آریا»، رمانی دربارهٔ همدردی، درک مصیبتها و گرفتاریهای دیگر انسانها
گفتوگو با نازنین حُضّار، نویسندهٔ رمان «آریا» سیما غفارزاده و مجید سجادی تهرانی – ونکوور نازنین حُضّار، نویسندهٔ جوان ساکن ونکوور، با اولین رمان خود یعنی «آریا» خوش درخشیده است. رمانی که ما را از لحظهٔ تولد قهرمان داستان، آریا، با زندگی پرفرازونشیب او همراه میکند و حدود سه دهه پیش از انقلاب در ایران و دو سال پس از وقوع آن یعنی از ۱۹۵۳ تا ۱۹۸۱ را به تصویر میکشد. «آریا» خیلی زود در…
بیشتر بخوانیدخوابنوشت – پیست اسکی پشت میدان بهارستان، کولاک برف در گردنهٔ پارکوی
مجید سجادی تهرانی – ونکوور فکر کنم تابستان سال ۱۳۹۰ هجری شمسی بود که گالری ایست در محلهٔ درکهٔ تهران، در ابتکاری جدید، اولین فستیوال پرفورمنس خود را برگزار کرد. پرفورمنس بهعنوان هنری نمایشی که بیشتر متکی به مشارکت فعال مخاطب در اجرا و استفاده از مدیومهای هنری دیگر مانند ویدئو، نقاشی و… در اجرایی زنده است، چیز جدیدی بود که خیلیها را به هیجان آورده بود. در این فستیوال که نامش «سی پرفورمنس، سی…
بیشتر بخوانید