از نمایشنامه‌خوانی‌ای در کافه‌تریای تئاتر شهر تهران تا نمایش فیلم در سینماتک ونکوور – گفت‌وگو با آریو خاکپور، نویسنده و کارگردان فیلم «ناگهان سرْبریده»

از نمایشنامه‌خوانی‌ای در کافه‌تریای تئاتر شهر تهران تا نمایش فیلم در سینماتک ونکوور – گفت‌وگو با آریو خاکپور، نویسنده و کارگردان فیلم «ناگهان سرْبریده»

مسعود سخایی‌پور، LJI Reporter – ونکوور عکس‌ها: جِی آلدرسن (Jay Alderson) در شمارهٔ گذشته مطلبی داشتیم با عنوان «داستان شکل‌گیری یک فیلم: ناگهان سرْبریده» که در آن مجید سجادی تهرانی به علاقه و انگیزهٔ قوی آریو خاکپور، هنرمند چندرشته‌ای، کارگردان، نمایشنامه‌نویس و دراماتورژ، برای ساخت این فیلم پرداخته بود. علاقه‌ای که ریشه‌اش به حضور اتفاقی آریوی نوجوان در اجرای نمایشنامه‌خوانی‌ای دانشجویی در اواخر دههٔ هفتاد شمسی برمی‌گردد. او چنان مجذوب نمایشنامهٔ «ناگهان، هذا حبیب‌الله مات…

بیشتر بخوانید

داستان شکل‌گیری یک فیلم: ناگهان سرْبریده

داستان شکل‌گیری یک فیلم: ناگهان سرْبریده

مجید سجادی تهرانی – ونکوور همه‌چیز، بیست و سه سال پیش، اواخر دههٔ هفتاد شمسی، دوران رونق تئاتر بعد از انقلاب، از کافهٔ تئاتر شهر تهران آغاز شد. آریو که آن زمان جوانی هفده‌ساله بود، بدون برنامه‌ریزی و اطلاع قبلی سر از اجرای نمایشنامه‌خوانی‌ای دانشجویی از متنی نمایشی درآورد که شبیه هیچ‌چیزی نبود که قبل از آن خوانده بود و تا دهه‌ها بعد دست از سرش برنداشت. نمایشنامه اسم طولانی عجیبی دارد به‌نام «ناگهان، هذا حبیب‌الله…

بیشتر بخوانید