نیکی فتاحی – ونکوور کتاب «پان»، نوشتهٔ کنوت هامسون (برندهٔ جایزه نوبل سال ۱۹۲۰)، برای اولین بار توسط حسین قوامی از زبان اصلی (نروژی) به فارسی برگردانده شده است. این کتاب را نشر زن در ونکوور، به دو صورت چاپی و الکترونیکی (ایبوک)، منتشر کرده است که نسخهٔ الکترونیکی آن بهصورت رایگان در دسترس علاقهمندان قرار گرفته و میتوان آن را از وبسایت zanpublication.com تهیه کرد. دربارهٔ نویسنده کنوت هامسون (۱۸۵۹ – ۱۹۵۲) نویسندهٔ نروژی،…
بیشتر بخوانیدنیکی فتاحی
از غم باید به امید پل زد
این مطلب در شمارهٔ ۱۹۵ رسانهٔ همیاری، یادنامهٔ استاد محمد محمدعلی، منتشر شده است. برای خواندن سایر مطالب این یادنامه اینجا کلیک کنید. نیکی فتاحی – ونکوور تو وطن بودی! برای ما که سالهاست در غربت زیستهایم، تو خانه بودی. و مگر وطن چیزی بهجز زبان مادریست؟ تو روح زبان بودی در این دیار کلامهای بیگانه. در این سرزمین پیوندهای سست و دوستیهای بیفروغ، چراغ بودی؛ بیتوقع، بیغش، بیدریغ… تا بهحال رفتن انسان از وطن غربت نام…
بیشتر بخوانیدنقش ادبیات مهاجرت و نگاهی به داستان «ادی»، نوشتهٔ نیکی فتاحی
مرتضی مشتاقی – ونکوور مقدمه: ادبیات مهاجرت با خواندن متن اصلی اثر بهزبان انگلیسی و مقایسهٔ آن با ترجمهٔ فارسی، در برخی از داستانهای قدیمی متوجه میشوم که ترجمههای فارسی (تأکید میکنم نه همهٔ آنها) دارای دو نقص کلیاند. ۱- ناآشنایی با فرهنگ کشوری که اثر در آنجا آفریده شده و ۲- ترجمهٔ لغتبهلغت که مفهوم را نامفهوم کرده است. کم نیستند مترجمان ایرانیای که در داخل ایران زندگی میکنند و با فرهنگ اصلی نویسنده (اسپانیایی،…
بیشتر بخوانیدادای احترام به یک عمر فعالیت ادبی، پژوهشی و فرهنگی محمد محمدعلی
گزارش برنامهٔ نکوداشت استاد محمد محمدعلی و رونمایی از دو کتاب نشر رها ترانه وحدانی – پورت مودی عکسها از افشین صادقی و مهرداد مجیدی (با حمایت شرکت ساید) برنامهٔ نکوداشت استاد محمد محمدعلی بههمراه رونمایی از دو کتاب نشر رها، «خطابههای راهراه: داستانی ناتمام» نوشتهٔ محمد محمدعلی و «شام کریسمس؛ خورش قیمهبادنجان» نوشتهٔ نوشا وحیدی، یکشنبهشب هجدهم ژوئن ۲۰۲۳ در سالن اینلت تیاتر واقع در شهر پورت مودی برگزار شد. گزارش ویدیویی این برنامه…
بیشتر بخوانیدگزارشی از نشست رونمایی کتابهای «آوازهای جنگلی باد» و «ادی» در نورث ونکوور
درفشه جوادیان کوتنایی – نورث ونکوور عکسها از نگین پذیرا مراسم رونمایی کتابهای «آوازهای جنگلی باد» نوشتهٔ دکتر علی فدایی و «ادی» نوشتهٔ نیکی فتاحی بعدازظهر روز یکشنبه، ۳۰ آوریل ۲۰۲۳، در منطقهٔ لین ولی نورث ونکوور، با حضور جمعی از دوستان و نزدیکان این دو نویسنده و همینطور دوستان کارگاه داستاننویسی استاد محمد محمدعلی برگزار شد. شایان ذکر است که هر دو کتاب، اولین کتاب این دو نویسندهٔ ایرانی ساکن ونکوور است. در ابتدا…
بیشتر بخوانیدگزارشی از «کارگاه داستاننویسی ونکوور»، با حضور میهمان ویژه، مرتضی مشتاقی، نمایشنامهنویس و کارگردان ساکن ونکوور
نیکی فتاحی – ونکوور در تاریخ ۱۱ آوریل ۲۰۲۳، کارگاه هفتگی داستاننویسی ونکوور تحت نظر استاد محمد محمدعلی، نویسندهٔ ساکن ونکوور، جلسهای پیرامون نقد و بررسی نمایش «میر نوروزی»، نوشتهٔ مرتضی مشتاقی، نمایشنامهنویس و کارگردان ساکن ونکوور، برگزار کرد. این نمایش در روز ۲۵ مارس ۲۰۲۳، در سالن کیمیک سنتر در وست ونکوور، و در روز ۲۶ مارس ۲۰۲۳، در سالن تری فاکس در پورت کوکئیتلام به اجرا درآمد. متن این نمایشنامه بههمراه توضیحات و تاریخچهٔ…
بیشتر بخوانیدبنای آزادی – داستان کوتاهی از نیکی فتاحی
نیکی فتاحی – ونکوور در شهر «ت»، مانند بسیاری از شهرها، ساختمانی وجود داشت بهنام بنای آزادی. این بنا در مرکز شهر و در میدان نسبتاً وسیعی واقع بود که چمنی سبز و یکدست آن را میپوشاند. خودِ بنا ظاهری تقریباً عجیب و تا حدودی نامتعارف داشت؛ قسمت باریکتر آن بر روی زمین واقع بود و قسمت عریضتر آن در بالا؛ و هر چه به سمت بالا میرفت پهنتر، و در نهایت به چهار شاخه تقسیم…
بیشتر بخوانیدیادداشتی بر داستان «بهار آبی کاتماندو»، نوشتهٔ شهرنوش پارسیپور
نیکی فتاحی – ونکوور داستان کوتاه «بهار آبی کاتماندو» (این داستان را در اینجا بخوانید) داستانی است پرابهام و نمادین که در سطح نخست، بخشی از زندگی یک زن را روایت میکند و در سطوح زیرین، موضوعاتی را که از طریق نشانهها و نمادها به مخاطب ارائه میگردد. راوی داستان خودِ زن است و از زاویهٔ دید اولشخص به بیان ماجرا میپردازد. ابهامات، استعارات و نمادهایی که در این داستان وجود دارد، آن را به اثری…
بیشتر بخوانیدتازهوارد – داستان کوتاهی از نیکی فتاحی
نیکی فتاحی – ونکوور – میدانی رفیق، خدا را شکر. و مقداری از گرد سفید را داخل قاشق ریخت و زیرش فندک گرفت. – خدا را شکر؟ برای چه؟ – اَه لعنتی. گازش تمام شد. بده آن فندکت را، رفیق. و دستش را بهسمت او دراز کرد. – دِ… زود باش دیگر. چقدر لفتش میدهی. اَه… رد کن گفتم. – ای بابا چقدر نَسَخی. بیا بگیر. زود بزن حالت جا بیاید، ننهمرده. با این اخلاقت. فندک…
بیشتر بخوانیدداستانی رئال که به شکلی سورئال بیان شده است – یادداشتی بر داستان «مثل من» نوشتهٔ پرتو نوریعلا
یادداشتی بر داستان «مثل من» نوشتهٔ پرتو نوریعلا، از مجموعهداستان «مثل من»، انتشارات سندباد، لسانجلس (این داستان را در اینجا بخوانید) نیکی فتاحی – ونکوور این داستان، در بیست صفحه، روایتگر زندگی زن نویسندهای است که برای ناشناسماندن، کارهایش را با نام مستعار «درخشنده حقدوست» منتشر میکند. او زنی است با خاستگاه فرهنگی مردسالار و زنستیز، که تمام زخمها و ضعفهایش را با خود یدک میکشد و مجبور است با آنها کنار بیاید. اما آیا…
بیشتر بخوانید