مهرنوش مزارعی: هر کسی با برداشت خود از داستان، معنای تازه‌ای به آن می‌دهد

مهرنوش مزارعی: هر کسی با برداشت خود از داستان، معنای تازه‌ای به آن می‌دهد

گزارشی از «کارگاه داستان‌نویسی ونکوور» با حضور میهمان ویژه، مهرنوش مزارعی، نویسندهٔ ساکن آمریکا نیکی فتاحی – ونکوور در تاریخ ۱۱ مهٔ ۲۰۲۱، کارگاه هفتگی داستان‌نویسی تحت نظر استاد محمد محمدعلی، نویسندهٔ ساکن ونکوور، پذیرای مهمان ویژه‌ای از آمریکا‌ بود؛ مهرنوش مزارعی، نویسنده و مترجم ساکن کالیفرنیای جنوبی، که در نیمهٔ اول این جلسه داستان کوتاه خود را با عنوان «غریبه‌ای در رختخواب من» (این داستان کوتاه را می‌توانید در اینجا بخوانید)، و در نیمهٔ…

بیشتر بخوانید

چه می‌توانم بگویم؟ شعری از نیکی فتاحی

چه می‌توانم بگویم؟ شعری از نیکی فتاحی

نیکی فتاحی – ونکوور چه می‌توانم بگویم؟ درخت‌ها  ایستاده مرده‌اند و فقط کافی‌ست که بگویم  «من سردم است» تا چند برگ دیگر از گلوگاهشان  جدا شوند! چه می‌توانم بگویم؟ آن شاخه‌های پذیرنده که در فقدان سبزترین برگ‌هایشان نفس‌نفس می‌زنند دارند از قلب پوسته‌هاشان ترک می‌خورند و دستان من چه کوتاه… چه کوتاه…  کدام مرثیه؟ کدام سوگ؟ سرما تا مغز استخوان… تا مغز استخوان…  خدایا  فریادم… یخ… بسته است دیگر چه می‌توانم بگویم، چه؟ وقتی که از…

بیشتر بخوانید

با فرخنده حاجی‌زاده در کارگاه داستان‌نویسی محمد محمدعلی

با فرخنده حاجی‌زاده در کارگاه داستان‌نویسی محمد محمدعلی

نیکی فتاحی – نورث ونکوور عکس‌ها: فریبا فرجام در روز سه‌شنبه، ۱۱ سپتامبر، جلسات هفتگی گارگاه داستان‌نویسی استاد محمد محمدعلی طبق روال معمول برگزار شد، اما با این تفاوت که در این غروب بارانی، کارگاه ایشان پذیرای فرخنده حاجی‌زاده، داستان نویس، شاعر و فعال اجتماعی بود، که همراه دیگر میهمانان این جلسهٔ فوق‌العاده به‌علاوهٔ اعضای ثابت هفتگی کارگاه، در این نشست حضور داشتند. نیمهٔ اول جلسه با خوشامدگویی‌های محمد محمدعلی آغاز شد و در ادامه…

بیشتر بخوانید

در به در – شعری از نیکی فتاحی

در به در – شعری از نیکی فتاحی

نیکی فتاحی – ونکوور این چاله‌های سیاه جای پای ماست مانده بر ماه به گِل اندوده کفش‌هامان‌ از گرد راه‌‌ همواره ناامید که عاقبت تا کی، تا کی به آسایش خانه‌ای روشن که پنجره‌های بازش پرنده را به دانه میهمان می‌کنند در به در ماه را به‌ گِلِ راه سیاه می‌کنیم؟ نه، این تو‌ نیستی نه، این من نیستم نه، این من محبوس هیچ‌گاه خودم نبوده‌ام چرا که در دیدرس من چندی‌ست مدام جز زنگاربسته میله‌های…

بیشتر بخوانید

ایستاده – شعری از نیکی فتاحی

ایستاده – شعری از نیکی فتاحی

ایستاده نیکی فتاحی – ونکوور من از توفان سهمگینی گذشته‌ام ایستاده چون درخت تنومند صدساله‌ای و خون گرم زمین را همچنان می‌مکم مرا به خلوت خویش پناه دهید، ای نارنگی‌های آسودهٔ آفتاب‌خوردهٔ تابان من از توفان سهمگینی گذشته‌ام ایستاده اما خسته و ایمان من، خسته‌تر گوشهٔ سهمم از زندگی لب‌پَر است و عشقم به باد نوازشگر، آب رفته است من از توفان سهمگینی گذشته‌ام ایستاده ریشه‌هایم در خاک اما، زردتر خون گرم خاک را می‌مکم…

بیشتر بخوانید

روشنایی زندگی یا تاریکی مرگ

روشنایی زندگی یا تاریکی مرگ

نیکی فتاحی – ونکوور عکس‌ها از: فریبا فرجام عصر سه شنبه ۱۱ ژوئیهٔ (جولای) ۲۰۱۷ جلسهٔ کارگاه داستان‌نویسی در محل خانهٔ فرهنگ و هنر ایران به‌صورت فوق‌العاده برگزار شد. در این جلسه به‌مناسبت فوت ناگهانی داستان‌نویس معاصر، کورش اسدی (۱۳۴۳-۱۳۹۶) دو مهمان ویژه، امیرحسین یزدان‌بُد[۱]، داستان‌نویس و الهه دهنوی[۲]، مترجم و منتقد نیز حضور داشتند و سخنانی ایراد کردند. استاد محمد محمدعلی پس از خوشامدگویی به حاضران، دربارهٔ خودکشی نویسندگان ایرانی چنین گفت: «متأسفانه جلسهٔ…

بیشتر بخوانید

باران کبوتر شعری از نیکی فتاحی

باران کبوتر شعری از نیکی فتاحی

نیکی فتاحی  – ونکوور آسمان پرواز را تکفیر کرده است ای شاخه‌های شکسته، ای شاهدان خموش تاریخ هبوط کبوتر را به ژن‌هاتان بسپارید که این سقوط مکرر خواهد شد به بی‌تفاوتی: از آسمان کبوتر ببارد و قدمگاهمان پیکرهای بی‌جان پرنده فکر من همیشه این بوده است که چگونه آسمان تن می‌دهد به این نفرین چگونه آسمان پرواز را به سینه می‌کوبد به کفر رعد؟ مگر چه می‌خواست پرنده جز یک قرص باد زیر بال جز…

بیشتر بخوانید

جلسهٔ داستان‌نویسی با میهمان این نشست، مریم رئیس‌دانا

جلسهٔ داستان‌نویسی با میهمان این نشست، مریم رئیس‌دانا

نیکی فتاحی – ونکوور عکس‌ها: فریبا فرجام سه‌شنبه ۲۰ ژوئن، نشستی در کارگاه داستان‌نویسی محمد محمدعلی با حضور میهمان برنامه، مریم رئیس‌دانا، نویسنده و مترجم ساکن آمریکا، صورت گرفت. این نشست که با حضور جمعی از نویسندگان، مترجمان و هنرجویان ساکن ونکوور و حضور ویژهٔ داود مرزآرا و حسین رادبوی در خانهٔ فرهنگ و هنر ایران صورت گرفت، حدود سه ساعت به‌طول انجامید. در نیمهٔ اول این جلسه که با معرفی و خوشامدگویی به مریم…

بیشتر بخوانید

شب داستان‌خوانی در نورث ونکوور

شب داستان‌خوانی در نورث ونکوور

جمعه‌شب هفتهٔ گذشته، ۹ ژوئن، جلسهٔ داستان‌خوانی‌ای با همکاری گروه فرهنگی رویش و خانهٔ فرهنگ و هنر ایران، در اتاق ۲۰۳ کاپیلانومال واقع در نورث ونکوور، برگزار شد. در این جلسه که نزدیک به ۴ ساعت به‌طول انجامید، تعدادی از هنرجویان کارگاه داستان‌نویسی استاد محمد محمدعلی داستان خواندند، و با وجود طولانی‌بودن جلسه، تنها با تنفسی کوتاه، استقبال از این جلسه بسیار خوب بود. اسامی هنرجویان/نویسندگانی که در این جلسه داستان خواندند، از این قرار…

بیشتر بخوانید

آستانهٔ دو جهان – شعری از نیکی فتاحی

آستانهٔ دو جهان – شعری از نیکی فتاحی

نیکی فتاحی – ونکوور ایستاده اینجا در آستانهٔ این جهان نگاه می‌کنم؛ چه انسان‌هایی مرا به مرز جنون کشانده‌اند انسان‌هایی با معده‌های سرشارِ عظیم و سرهای زیبای کوچک انسان‌هایی با صورتک‌های دلمه‌بسته از نخوت و برتری انسان‌هایی با صورتک‌های پیروز اگر که انسان را واژه‌ای این‌چنین سزاوار باشد.   گوش می‌کنم؛ چه حرف‌هایی قلب مرا ترک ترک می‌کنند حرف‌هایی پرصدا چون پژواک پیچیده در اسکلت‌های خالی پوسیده حرف‌هایی که فاصله‌شان از حقیقت، برهوت کویری‌ست خشک…

بیشتر بخوانید
1 2 3