گفتوگو با بابک هالِکی، هنرمند ایرانی-کاناداییِ وگان، فعال در سینما و موسیقی رسانهٔ همیاری – ونکوور کسانی که سریال پرطرفدار سوپرنچرال را دیدهاند، حتماً شخصیت دکتر رشاد در این سریال را بهخاطر دارند، ولی شاید تعداد اندکی بدانند که بازیگر این شخصیت، یک ایرانی-کانادایی ساکن ونکوور است که در سریالها و فیلمهای پرطرفدار دیگری هم ایفای نقش کرده است، از جمله در سریال «عدالت واقعی» که در کنار استیون سیگال، بازیگر و رزمیکار مشهور، نقش…
بیشتر بخوانیدهنر و ادبیات
معرفی فیلم و سریال: باشگاه خریداران دالاس
آرام روانشاد – ایران «باشگاه خریداران دالاس» (Dallas Buyers Club)، محصول ۲۰۱۳ آمریکا، فیلمی است در ژانر درام زندگینامهای، با بازی متیو مککانهی، جنیفر گارنر، جرد لتو، استیو زان و به کارگردانی ژان-مارک ولی. این فیلم بر اساس زندگی واقعی ران وودروف ساخته شده، تحسینهای زیادی از طرف منتقدان به همراه داشته و نامزدیها و جوایز بسیاری را دریافت کرده است که از آن جملهاند: بُرد دو جایزهٔ گلدن گلوب برای متیو مککانهی و جرد لتو و نامزدی شش جایزهٔ اسکار در بخشهایی مانند بهترین فیلم، بهترین بازیگر نقش اول مرد برای مککانهی و بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای…
بیشتر بخوانیددنیای من و آدم کوچولوها – سُرسُرهٔ زنبوردار
رژیا پرهام – تورنتو تابستان پارسال، زنبور یکی از پسربچههای مهدکودک را روی سُرسُرهٔ زردرنگ پارک نیش زد. پسرک کلی گریه کرد و تا مدتها بابت ترسی که داشت روی آن سُرسُره نرفت، بقیه بچهها هم متوجه ترس او شده بودند و گهگاه در مورد زنبور و سُرسُره صحبت میکردند تا اینکه با شروع مدارس، پسرک که بزرگ شده بود، خداحافظی کرد و به کلاس اول رفت. چند ماه بعد، دختر جدیدی به مهدکودک آمد؛ دخترکی…
بیشتر بخوانیدمعرفی فیلم و سریال: گرن تورینو
آرام روانشاد – ایران «گرن تورینو» (Gran Torino) یک فیلم درام آمریکایی محصول ۲۰۰۸، به بازیگری، تهیهکنندگی و کارگردانی کلینت ایستوود است. این فیلم با نقدهای بسیار خوبی از سوی منتقدان و مردم مواجه شد و در گیشه نیز نسبت به هزینهٔ کم تولید آن، فروش بالایی داشت. این فیلم در هایلند پارک در میشیگان ساخته شد و اولین فیلم جریان اصلی آمریکایی است که در آن مهاجران همونگ* حضور دارند. بسیاری از پناهجویان جنگ داخلی…
بیشتر بخوانیدیادى از غلامحسین ساعدى در زادروز او و مرورى بر نامها و یادها
دکتر سعید ممتازى – ونکوور غلامحسین ساعدى روانپزشک، داستاننویس و یکى از بزرگترین نمایشنامهنویسان ایران، هشتاد و پنج سال پیش، در ٢۴ دى ماه ١٣١۴ برابر با ۱۵ ژانویهٔ ۱۹۳۶ در خانوادهاى بهقول خودش بدحال، در تبریز بهدنیا آمد و در ۲ آذر ١٣۶۴ برابر با ۲۳ نوامبر ۱۹۸۵ میلادی، با گذر از رنجها و فرازونشیبهاى زندگى، اندکى پیش از تولد پنجاه سالگىاش، زندگى را تاب نیاورد و آن را بدرود گفت. او میدید…
بیشتر بخوانیدپروژهٔ اجتماعی (۳۴) – جهنمی ساختگی بر روی زمین
مژده مواجی – آلمان اولین بار که او را دیدم، در جلسهای شبانه بود که شهرداری منطقه برای زنان مهاجر در یکی از شهرکهای اطراف هانوفر تدارک دیده بود. قرار بود در آن جلسه خودم و همکارم پروژۀ اجتماعیمان را معرفی کنیم تا زنان را برای جذب در تحصیل و اشتغال در آلمان حمایت کنیم. پس از اتمام جلسه با دخترش به طرفم آمدند و همصحبت شدیم. دخترش مشغول یادگیری زبان بود و میخواست در دانشگاه…
بیشتر بخوانیددر جستوجوی بهشت – خاطرهای در درونم است؛ به یاد ۱۷۶ جان پاک در سالگرد رفتنشان
داستانهایی بر مبنای واقعیت از انسانهایی که تنها به رفتن فکر میکنند آرام روانشاد – ایران خاطرهای در درونم است چون سنگی سپید درونِ چاهی سر ستیز با آن ندارم، توانش را نیز برایم شادی است و اندوه. در چشمانم خیره شود اگر کسی، آن را خواهد دید. غمگینتر از آنی خواهد شد که داستانی اندوهزا شنیده است. میدانم خدایان انسان را بدل به شیء میکنند، بیآنکه روح را از او بگیرند. تو نیز بدل…
بیشتر بخوانیدققنوسهایی سر برکشیده از میان خاکستر غم و مصیبت و اندوه
از میان دلنوشتههای کلاس خاطراتنویسی برای بازماندگان جانباختگان پرواز ۷۵۲ توسط منیرو روانیپور و ورای آن رسانهٔ همیاری – ونکوور منیرو روانیپور، نویسندهٔ بنام ساکن آمریکا، چندین سال است که در کنار نوشتن و دیگر فعالیتهای ادبیاش، به برگزاری کلاسهای خاطراتنویسی، جلسات کتابخوانی و کوچینگ میپردازد. پاییز گذشته وی در فیسبوک خود نوشت: «همزمان با تعطیلشدن کلاسهای خاطراتنویسی، پیامی گرفتم از خانوادههای قربانیان هواپیمای اوکراینی که میخواستند خاطراتشان را بنویسند. من که قرار بود بعد…
بیشتر بخوانیددر جستوجوی بهشت – میخواهم دور شوم
داستانهایی بر مبنای واقعیت از انسانهایی که تنها به رفتن فکر میکنند آرام روانشاد – ایران اولین چیزی که در او توجهم را جلب میکند، چشمهای کشیدهاش است. مثل چشمهای آهوست. اجازه میگیرد که سیگاری روشن کند. سیگارش را پُک میزند. دودش را از شیشهٔ باز ماشین بیرون میدهد و از کاغذبازیهای مهاجرت ابراز تنفر میکند. میگوید دردسر قانونی رفتن از غیرقانونیاش بیشتر است. هر روز یک چیز میخواهند. خب همان روز اول بگویند. حیف که…
بیشتر بخوانیدپروژهٔ اجتماعی (۳۳) – مجازات ۸۰ ساعته
مژده مواجی – آلمان در اسکان پناهجویان، واردِ اتاق کارم شدم. داشتم لپتاپ را روشن میکردم که وارد اتاق شد. چند هفتهای میشد که این خانوادۀ جوان چهارنفره از شهر دیگری به هانوفر انتقال پیدا کرده بودند. پدر خانواده تا حدی میتوانست آلمانی صحبت کند و هرگاه عاجز از مکالمه با من بود، به انگلیسی که روان صحبت میکرد، متوسل میشد. اینبار، پدر خانواده خودش تنها بود، برخلاف دفعات قبل که با همسر و دو کودک…
بیشتر بخوانید