نغمه فراهانی – ونکوور در تاریخ سهشنبه، ۱۲ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، کارگاه داستاننویسی ونکوور تحت نظر استاد محمد محمدعلی، میزبان فریبا صدیقیم، نویسندهٔ ساکن لس آنجلس بود. این جلسه از طریق زوم برگزار شد و حدود ۲۷ نفر در آن شرکت داشتند. هماهنگیهای لازم برای برگزاری این جلسه را کامران قوامی و گردانندگی آن را فریبا فرجام از اعضای «کارگاه داستاننویسی ونکوور» بر عهده داشتند. در ابتدا استاد محمدعلی مطابق معمولِ برنامههای ویژهٔ کارگاه، طی مقدمهای…
بیشتر بخوانیدهنر و ادبیات
زرد – داستان کوتاهی از فریبا صدیقیم
فریبا صدیقیم – آمریکا که بروم جلوی پنجره و بیاختیار چشم بدوزم به سگ خانهٔ همسایه. که ببینم تکهپارچهای روی طناب باد میخورد و دور خودش میپیچد. که آن پارچه چه رنگی داشته باشد؛ زرد باشد یا نه فرقی هم نکند. فقط مهم این باشد که باز یادم بیاید: «باید میرفتم گم میشدم.» گفت: «آره. باید میرفتی گم میشدی.» و شلاق بهشکل ماری که برقصد، از پیشانی تا چانه پایین آمد: «حرامزادهٔ پدرسوخته.» زرد گفت:…
بیشتر بخوانیددر جستوجوی بهشت – قصهٔ افشین*
داستانهایی بر مبنای واقعیت از انسانهایی که تنها به رفتن فکر میکنند آرام روانشاد – ایران دم ظهر است و گرمای تهران بیداد میکند. هوای گرم و آلودگی در هم ادغام شده و گاهی نفسکشیدن سخت میشود. مسافرم مرد جوان قدبلندی است که عینک بزرگ و سیاهی بر چشم زده و موهایش را بهسمت بالا شانه کرده است. وقتی عینکش را برمیدارد، میفهمم که علیرغم حجم بالای موهای سفیدش، جوان است. قبل از اینکه عینکش را…
بیشتر بخوانیدنگهداشت زبان زیبای فارسی – قسمت سی و نهم
قسمت قبلی این مطلب را در اینجا بخوانید دکتر محمدرضا رخشانفر – ونکوور ما در شمارهٔ قبل بهاندازهٔ کافی دربارهٔ شعر و شاعری و علم عَروض سخن گفتیم و باز هم میگوییم: شاعر پس از برگزیدن وزن شعر به قافیه میپردازد، و هم در این راستا است که ضرورتهای شاعرانه رخ میدهد. به این بیت از حکایت سعدی نگاه کنیم: یکی عابد از پارسایان کوی / همی شستن آموختم دست و روی. در این بیت «شستن» مضافِ «دست…
بیشتر بخوانیدپروژهٔ اجتماعی (۷۱) – یک تراژدی خانوادگی در مهاجرت
مژده مواجی – آلمان دو سالی میشد که از آنها بیخبر بودم. چندی پیش دختر کوچک خانواده وارد محل کارمان شد. از توی راهرو، من را در دفترم که درش باز بود، دید و با خوشحالی گفت: «من را یادتان میآید؟» ماسک زده بود. چشمها و صدایش برای یادآوری کافی بودند. حال و احوالشان را پرسیدم. بهویژه حال مادرش. کارت ویزیتم را به او دادم که به مادرش بدهد تا با من تماس بگیرد. دوران سختی…
بیشتر بخوانیدمعرفی فیلم و سریال: جداسازی – Severance
آرام روانشاد – ایران سریال جداسازی اثری نو در سبک علمی-تخیلی و دلهرهآورِ روانشناختی، ساختهٔ دن اریکسون، بهکارگردانی بن استیلر و ایفه مکآردل است. سریال جداسازی، برای اولین بار در تاریخ ۱۸ فوریهٔ ۲۰۲۲ میلادی از سرویس اَپل تیوی پلاس (+Apple TV) بهنمایش درآمد و در تاریخ ۸ آوریل ۲۰۲۲ فصل اول خود را بهپایان رساند. بازیگران: آدام اسکات، پاتریشیا آرکت، بریت لاور، دیچی لاچمن، مایکل چرنوس و… موفقی این سریال همچنین برای فصل دوم تمدید شده است. داستان سریال مارک، کارمند…
بیشتر بخوانیدآبدادن به گلهای پلاستیکی؛ پروژهٔ پویانمایی جدیدی از کتی کیانی، هنرمند ساکن ونکوور، با موضوع کودکهمسری
مسعود سخاییپور، LJI Reporter – ونکوور در شمارهٔ پنجاه و یکم رسانهٔ همیاری گفتوگویی داشتیم با کتی کیانی، هنرمند فعال در زمینهٔ گرافیک و موشن گرافیک (motion graphic)، که با ساخت پویانمایی (Animation) «خانهٔ دوم» در مسابقهٔ استوریهایو (Storyhive) شرکت کرد و در این مسابقه برنده شد. پویانماییِ «خانهٔ دوم» دربارهٔ چالشهای یک زن مهاجر در سرزمین جدید بود. کتی کیانی، در گفتوگویی که با او داشتیم دربارهٔ دلیل انتخاب این موضوع برای پویانمایی «خانهٔ…
بیشتر بخوانیددر جستوجوی بهشت – یک خواب ترسناک
داستانهایی بر مبنای واقعیت از انسانهایی که تنها به رفتن فکر میکنند آرام روانشاد – ایران متروی تهران است. ایستگاه دروازه دولت و ساعت هفت صبح! از ازدحام روی سکو وحشتزده شدم. ایستگاه دروازه دولت همیشه شلوغ است، اما آن روز شلوغی بیشازحد و غیرطبیعی بود. پسری تقریباً هفتساله کنار من ایستاده بود، با وحشت به جمعیت نگاه میکرد و محکم دستهای کوچکش را توی دستهای مادرش میفشرد. مادرش رو به من کرد و گفت اولین…
بیشتر بخوانیدنگهداشت زبان زیبای فارسی – قسمت سی و هشتم
قسمت قبلی این مطلب را در اینجا بخوانید دکتر محمدرضا رخشانفر – ونکوور در این بخش از گفتار خود آخرین نکات مربوط به علم عروض را یادآور میشویم و تکرار ما تکراری مفید است: چهار قاعده یا گشتار در شعر و نه همیشه در نثر، پیوسته در کارند؛ آنها گشتارهای حذف، افزایش، جابهجایی، و تغییر هستند. علاوه بر آنها ضرورتهای شعری نیز رخ میدهند؛ مثلاً اینکه کلمهای را با تشدیدِ همخوان (صامت) پایانی و یا برعکس برداشتن تشدید…
بیشتر بخوانیدپروژهٔ اجتماعی (۷۰) – هر کشوری یک رسمی
مژده مواجی – آلمان روز اول کوچینگ شغلی بود. روزی برای آشنایی ابتدایی و آغاز ریختن شالودهٔ اعتماد. تونیک و روسریاش سرخابی بود و دری صحبت میکرد. مانند همیشه فرمهای زیادی باید خوانده، توضیح داده، پُر کرده و امضا میشد. از او پرسیدم: – زبان آلمانی را کجا و تا چه مقطعی یاد گرفتهاید؟ جواب داد: – یادگیریام خیلی با قطع و وصل بوده. اوایل که تازه به آلمان پناه آورده بودیم، توی روستایی زندگی میکردیم….
بیشتر بخوانید