هم‌جنسان من را پرپر نکنید؛ برای مهسا امینی و دیگر جانباختگان اعتراضات اخیر ایران

ثنا رحیم محتسب‌‎زاده – پاکستان

من امروز با دلی خسته و قلبی آشفته می‌نویسم برای دنیایی آزاد، همدیگرپذیر و عادل. می‌نویسم برای ایران، همسایهٔ کشورم، برای زنان آن که همچون زنان میهن من برای به‌دست‌آوردن عادی‌ترین حقوق انسانی خود جنگیده‌اند، رنج دیده‌اند و حتی به قتل رسیده‌اند.

حتی نمی‌توانم لحظه‌ای در مقابل این وحشت و این کمبود ساکت بنشینم، می‌خواهم تا آخرین نفسی که کالبدم را ترک می‌کند برای حقوق زنان بجنگم تا شاید شبی، آرام و با خیالی راحت سر بر بالین بگذارم.

حالِ هیچ‌کداممان خوب نیست. فقط یکی از جنس خودتان که بوی ظلم و رنگ خشونت را می‌شناسد، می‌داند شکستن، فروپاشیدن و ازبین‌رفتن بدون هیچ گناهی یعنی چی. من نمی‌خواهم به هیچ اتفاقی در گذشته نگاه کنم و تنفر بورزم نسبت به یک انسان، نمی‌خواهم برای اینکه زنان کشور خودم در بدترین شرایط‌‌‌‌اند خودخواهانه از درد و ذلت زنان دیگر که از میهنی جز خاک من‌اند، چشم‌پوشی کنم. ما همه فرزندان زمینیم، بعد از نادیده‌گرفتن تعصبات و دریدن مرزها همه خواهیم فهمید که یکی هستیم، درد هر یکی از ما، سوگ همهٔ ماست. 

مهسا، دختر معصوم روزهای خشن، تو جاودان خواهی ماند. پایان تو آغاز بود. مهسا امینی آغاز سرنوشتی‌ است که سالیان سال است مردم ایران در انتظار آن خشکیده‌اند. شاید مهسا، آبی بود در خاک خشکیدهٔ ملت تا جان بگیرند و پر بکشند به‌سوی آسمان آزادی. شاید مهسا همان تاریخ‌ساز افسانه‌هاست، شاید مهسا همانی‌ است که سالیان بعد، همه برای شروع این انقلاب از او یاد خواهند کرد؛ همه‌چیز از مهسا شروع شد. 

درد مشترک - طرح از رؤیا قاسمی- اینستاگرام__@r0yart_
درد مشترک – طرح از رؤیا قاسمی- اینستاگرام: ‎@r0yart

بانوی جاودان، تو از این دنیا، از بدی‌هایش و بی‌عدالتی‌هایش چشم بسته‌ای، اما نامت یک ملت خاموش را زنده کرد و باعث شد دیگر تن نسپارند به ظلم؛ تو در وجود این مردم همیشه زنده خواهی ماند. هیهات از مهساها، فرخنده‌ها و رخشانه‌های دیگری که در این دنیا به فراموشی سپرده شدند، از یادها رفتند و خم به ابروی هیچ‌کسی نیامد و ادامه یافت این ظلم و قصاوت‌های تحت عنوان دین.

افغانستان من، حال خوشی ندارد، فرزندان سرزمینم از آنچه بگویم و بنویسم بیشتر درد کشیده‌اند. زنان میهنم، مظلوم‌ترین آدم‌های دنیا، هر روز که می‌گذرد بیشتر از دیروز فراموش می‌شوند. امروز روزی‌ است که همه سر بلند کنیم و برای آزادی فریاد بزنیم، برای عدالت و برابری، برای حق تحصیل، برای همدیگر‌پذیری. برای پذیرفتن تفاوت‌ها هیچ‌وقت دیر نیست، زنان زاده شده‌اند تا آزاد باشند، بخندند و برقصند، زاده شده‌اند تا در این کالبد انسانی، انسانی زندگی کنند. امروز روزی‌ است که به آن‌ها حق انتخاب بدهیم تا بعد این‌همه سال با وجود خودشان کنار بیایند، با دنیای غریبهٔ زنانه‌شان حرف بزنند و بدانند چه می‌خواهند. نه حجاب اجباری انسانی‌ است و نه بی‌حجابی اجباری، پذیرفتن را یاد بگیریم. من امروز امید را در کوچه و پس‌کوچهٔ ایران دیدم، وقتی مردان و زنان این کشور دوشادوش هم برای هدفی یکسان سینه سپر کردند، من امروز حرمت و حمایت را در مردانی دیدم که برای موی پریشان زنان این خطه خون می‌دهند. شما تنها نیستید، همهٔ ما کنارتان خواهیم ماند. دنیا به همهٔ زنان امنیت بدهکار است.

هم‌جنسان من را پرپر نکنید. 

ارسال دیدگاه