دکتر امیرحسین توفیق – ونکوور «من متقاعد نشدهام که به کشور خود باز میگردید.» «من متقاعد نشدهام که امکان انجام این شغل را دارید.» «من متقاعد نشدهام که الزامات این برنامهٔ مهاجرتی را برآورده کردهاید.» متقاضیانی که برای یکی از برنامههای مهاجرتی موجودِ تحصیلی، گردشگری، کار یا مهاجرتی، اقدام کردهاند و احتمالاً درخواستشان مردود شده است، با یکی از جملات بالا برخورد داشتهاند و این جملات برایشان آشناست. پیش از این در نوشتههای متعددی به این…
بیشتر بخوانیدمهاجرت
پروژهٔ اجتماعی (۶۳) – بار دیگر اروپا
مژده مواجی – آلمان علیرغم آشفتگیاش سر وقت به برنامهٔ کوچینگ شغلی رسید. آشفتگیاش را در چشمهای آبیِ نگرانش میشد دید. موهای بلندِ صافِ بلوندش را که روی پُلیور صورتیرنگش ریخته بود، مرتب کرد و روی صندلی نشست. موبایلش را با کمی تردید از توی کیف دستیاش درآورد و روی میز گذاشت. قبل از اینکه کارمان را شروع کنیم، از او پرسیدم: «چه خبر از اوکراین؟ امروز تمام اخبار در این مورد است.» دستهایش را در…
بیشتر بخوانیددر جستوجوی بهشت – دور، دور و دورتر
داستانهایی بر مبنای واقعیت از انسانهایی که تنها به رفتن فکر میکنند آرام روانشاد – ایران آینهام را از توی کیفم درمیآورم و به خودم نگاه میکنم. چشمهایم پف کرده است. چند شب است اصلاً نخوابیدهام. یک شب خوابم کم و زیاد شود، قیافهام چنان بههم میریزد که انگار تمام غمهای دنیا را به صورتم دوختهاند. همان رژ لب کمرنگی را هم که هر روز صبح میزدم، نزدهام و رنگم پریده است. کیف لوازم آرایشم را…
بیشتر بخوانیدپروژهٔ اجتماعی (۶۲) – وحشت از رسوایی
مژده مواجی – آلمان وارد اتاق کارم شد و چترش را که قطرههای باران از آن میچکید، گوشهای گذاشت. احوالپرسی کردیم. پالتوش را که آویزان میکرد، گفت: – چه هوای سرد و بارانیای. از پنجره نگاهی به آسمان یکدست خاکستری و تیره انداختم. – دلم نور خورشید میخواهد و گرما. خندید و با روحیهای خوب کیف دستیاش را باز کرد. دفتر یادداشت و تعداد زیادی کاغذ از کیفش بیرون آورد. با ذوق گفت: – ببینید چقدر…
بیشتر بخوانیدآشنایی با هیئت مهاجرت و پناهندگی کانادا
دکتر امیرحسین توفیق – ونکوور هیئت مهاجرت و پناهندگی کانادا Immigration and Refugee Board (IRB) بزرگترین دادگاه اداری مستقل کانادا و شاخهای از سازمانهای مرتبط با مهاجرت دولت کاناداست. این سازمان مسئول اتخاذ تصمیمات مستدل، کارآمد، عادلانه و مطابق با قانون در مورد مسائل مهاجرت و پناهندگی است. هیئت مهاجرت و پناهندگی کانادا، در میان سایر مسئولیتهایی که دارد، تصمیم میگیرد که چه کسی در میان هزاران مدعی پناهندگیای که سالانه به کانادا میآیند، به حمایت…
بیشتر بخوانیددر جستوجوی بهشت – تاوانِ نه گفتن
داستانهایی بر مبنای واقعیت از انسانهایی که تنها به رفتن فکر میکنند آرام روانشاد – ایران ماهرخ دخترخالهٔ مادرم است. بعد از چهل و دو سال آمده است ایران. سال پنجاه و هشت، همان زمانی که حجاب را اجباری کردند، از ایران رفت آمریکا. بهسختی رفت. با مادرم خیلی صمیمی بودند و مدام در تماس. مادرم که مُرد، نتوانست بیاید. اما مدام با من و پدر در تماس بود. به من گفت دلم میخواهد بیایم، اما…
بیشتر بخوانیدپروژهٔ اجتماعی (۶۱) – واژهٔ سوزندهٔ اسید
مژده مواجی – آلمان همکارم میگوید: – چه مُراجع کوشایی داری. فعالبودنش انگیزهٔ کاری ما را بالا میبرد. مراجعم صبح زود ساعت هشت، مثل همیشه سرِ وقت به جلسهٔ کوچینگ شغلی آمد. کمتر مراجعی تمایل به حضور در چنین ساعتی دارد. اکثراً ساعت نُه بهبعد را ترجیح میدهند. وارد اتاق که شد، ماسکش را برداشت، کاپشنش را آویزان کرد، دامن پشمیاش را مرتب کرد و روی صندلی روبرویم نشست. از آشپزخانه برای هر دومان قهوه آوردم…
بیشتر بخوانیدمروری بر فرایند خروج متقاضیان مردودشدهٔ پناهندگی در کانادا
دکتر امیرحسین توفیق – ونکوور متقاضیان پناهندگی در جلسهای که با افسر وزارت مهاجرت، پناهندگان و شهروندی کانادا در ابتدای فرایند پناهندگی حضور مییابند، برگهٔ صادرشدهٔ خروج از کانادا را امضا میکنند. در جلسهای که در ابتدای کار تشکیل میشود، به متقاضی پناهندگی یادآوری میشود که دستور خروج صادرشده اگرچه فعال نیست، تحت چهار شرط فعال خواهد شد: ۱- درخواست پناهندگی متقاضی مردود شود ۲- متقاضی درخواست فرجامخواهی کند و دوباره مردود شود ۳- متقاضی داوطلبانه…
بیشتر بخوانیددر جستوجوی بهشت – خودت را بردار و برو
داستانهایی بر مبنای واقعیت از انسانهایی که تنها به رفتن فکر میکنند آرام روانشاد – ایران سرم را رو به آسمان میکنم تا قطرههای باران صورتم را تَر کنند. باران خوبی میبارد. با خودم فکر میکنم کاش این باران آلودگی و سیاهی این چند روز را بشوید و ببرد. این چند روز هوای تهران نفسکشیدن را سخت کرده بود. گلویم میسوخت. سرویس بعدی نوبت من است. زنی جوان که از دفتر مهاجرتی میآید. پالتو و چکمههای…
بیشتر بخوانیدسلسله داستانهای مهاجرت به کانادا – تناقض در ارائهٔ مدارک و اطلاعات و حواشی آن – قسمت آخر
قسمت قبلی این مطلب را در اینجا بخوانید دکتر امیرحسین توفیق – ونکوور در شمارهٔ پیش خواندید که دختر محمود برای پدرش که شغل دولتی حساسی در ایران داشت، دعوتنامهای بهمنظور گرفتن ویزای توریستی فرستاد و محمود با ترفندی توانست از محل کارش مرخصی بگیرد و برای دیدار از مادر و دخترش که سالها پیش به کانادا مهاجرت کرده بودند، وارد تورنتو شد. محمود که بهدلیل تفاوت دیدگاههایش با مدیران محل کارش به مشکلات زیادی برخورده…
بیشتر بخوانید