در جست‌و‌جوی بهشت – سپیده

در جست‌و‌جوی بهشت – سپیده

داستان‌هایی بر مبنای واقعیت از انسان‌هایی که تنها به رفتن فکر می‌کنند آرام روانشاد – ایران هوا خیلی سرد شده است. اوایل پاییز است و این سرما چندان طبیعی نیست، اما دلچسب است. حال و هوای پاییز حتی با وجود سایهٔ منحوس کرونا، قابل حس‌کردن و دیدن است. شاید پاییز کمی با خودش غم بیاورد. اما غمش هم دلنشین است و از آن دسته غم‌هایی نیست که خاطر آدم را بیازارد. در یک جمله شاید بتوان…

بیشتر بخوانید

کوچ؛ داستان کوتاهی از مینا احمدی

کوچ؛ داستان کوتاهی از مینا احمدی

مینا احمدی – ایران چرخ می‌زنم و می‌رقصم، وسط سالنِ به آن بزرگی. انگار مست‌ام. شاید! مست از چه؟ از رقصیدن با موهای کوتاهِ یک‌سانتی با لباسِ دورگردنی سیاه کوتاه که تا بالای زانوهایم را گرفته است. باز هم می‌چرخم و می‌رقصم، چه احساس خوبی! دختران شیک‌پوش و جوان با آرایش‌ها و لباس‌های متفاوت وسط سالن می‌رقصند، به حلقهٔ آن‌ها نزدیک می‌شوم و کم‌کم وارد دایرهٔ آن‌ها می‌شوم، با بدن و پاهای لاغر و کشیده‌ام…

بیشتر بخوانید

در جست‌و‌جوی بهشت – دروغ‌های شیرین

در جست‌و‌جوی بهشت – دروغ‌های شیرین

داستان‌هایی بر مبنای واقعیت از انسان‌هایی که تنها به رفتن فکر می‌کنند آرام روانشاد – ایران «پانزده سال است که ازدواج کرده‌ام، اما در این پانزده سال شاید دو سال را در آرامش گذرانده باشم. همه‌اش دربه‌دری و ناراحتی کشیده‌ام. با خودم گفتم ازدواج می‌کنم و از دست سخت‌گیری‌های پدرم خلاص می‌شوم. اما نمی‌دانستم قرار است روزهایی را ببینم که آرزو کنم با تمام سخت‌گیری‌هایش به خانهٔ پدرم برگردم.» زن جوان با این مقدمه داستانش را…

بیشتر بخوانید

در جست‌و‌جوی بهشت – بدشانس

در جست‌و‌جوی بهشت – بدشانس

داستان‌هایی بر مبنای واقعیت از انسان‌هایی که تنها به رفتن فکر می‌کنند آرام روانشاد – ایران تلفنش را جواب می‌دهد: «به ما که رسید، آسمون تِپید. می‌گویند اصلاً و ابداً اسم ویزا را نیاور. به‌قول مادرم بختم اگر بخت بود، قدم اندازه تنهٔ درخت بود. تا قبل از کرونا مثل نُقل و نبات ویزای شینگن می‌دادند. حالا که من تصمیم گرفته‌ام ویزا بگیرم، قحطی ویزا آمده. شانس من است دیگر. البته دیر اقدام کردم. حالا ببینم…

بیشتر بخوانید

در جست‌و‌جوی بهشت – سندروم وابستگی

در جست‌و‌جوی بهشت – سندروم وابستگی

داستان‌هایی بر مبنای واقعیت از انسان‌هایی که تنها به رفتن فکر می‌کنند آرام روانشاد – ایران می‌گوید: «آن روزها را یادت می‌آید؟ تازه رفته بودیم دانشگاه؟ پر از شور و شوق بودیم. این رشته را انتخاب کردیم چون فکر می‌کردیم می‌توانیم خیلی چیزها را عوض کنیم. معتقد بودیم تغییرات اساسی باید از جامعه‌های کوچک آغاز شود و بعد به کل جامعه تعمیم داده شود. سودای تغییر جهان را داشتیم. تغییر آدم‌ها. ساختن دنیای بهتر با آدم‌هایی…

بیشتر بخوانید

در جست‌و‌جوی بهشت – وطن، جایی است که انسان در آن آرام بگیرد

در جست‌و‌جوی بهشت – وطن، جایی است که انسان در آن آرام بگیرد

داستان‌هایی بر مبنای واقعیت از انسان‌هایی که تنها به رفتن فکر می‌کنند آرام روانشاد – ایران مسافر آن روزم مرد جوانی بود؛ یک روزنامه‌نگار که سال‌ها بود دربارهٔ مهاجرت تحقیق می‌کرد. به صربستان سفر کرده بود و کمپ‌های پناه‌جویان را از نزدیک دیده بود. برای روزنامه‌های مهم داخلی و یکی دو روزنامهٔ خارجی دربارهٔ وضعیت پناه‌جویان می‌نوشت. حالا آمده بود آنجا تا ویزا بگیرد و برود آلمان برای دیدار از کمپ پناهندگان ایرانی در آلمان و…

بیشتر بخوانید

در جست‌و‌جوی بهشت – جنگ بقا

در جست‌و‌جوی بهشت – جنگ بقا

داستان‌هایی بر مبنای واقعیت از انسان‌هایی که تنها به رفتن فکر می‌کنند آرام روانشاد – ایران فاصلهٔ اجتماعی حاصل از همه‌گیری کرونا چه به روز ما آورده است؟ برای انسان که قرن‌هاست زندگی گروهی را تجربه کرده، جداشدن از زندگی همیشگی چیزی جز اضطراب و ترس به‌همراه نداشته است. برای خیلی‌ها تنهاماندن در خانه و دوری از اجتماعات باعث مشکلات روحی فراوان شده است.  از طرفی نبود واکسن بسیاری از مردم را راهی خاک کشورهای دیگر…

بیشتر بخوانید

در جست‌و‌جوی بهشت – بهشت در سرزمینی دیگر

در جست‌و‌جوی بهشت – بهشت در سرزمینی دیگر

داستان‌هایی بر مبنای واقعیت از انسان‌هایی که تنها به رفتن فکر می‌کنند آرام روانشاد – ایران «نمی‌دانم از کجا شروع کنم. فکر می‌کردم درس‌خواندن علاج کار است. تنها راه فرار از سختی‌هایی که در کودکی و نوجوانی کشیده‌ام. تا توانستم درس خواندم. اما الان به بن‌بست رسیده‌ام و می‌خواهم از ایران بروم. فایدهٔ آن‌همه سال درس‌خواندن با معدل بالا در بهترین دانشگاه کشور چیست، اگر نتوانی کار کنی و زندگی‌ات را تأمین کنی. این همان تراژدی‌ای…

بیشتر بخوانید

در جست‌و‌جوی بهشت – می‌خواهم زندگی کنم

در جست‌و‌جوی بهشت – می‌خواهم زندگی کنم

داستان‌هایی بر مبنای واقعیت از انسان‌هایی که تنها به رفتن فکر می‌کنند آرام روانشاد – ایران «مرده‌شور ریختشان را ببرد. انگار می‌خواهند شاخ غول بشکنند. ویزا نمی‌دهید که به جهنم. هزار و یک راه دیگر هست. اصلاً مگر کشور قحط است؟ انگار سقف آسمان ترکیده و فقط این‌ها از آن افتاده‌اند.» این جمله را زن جوان با غیظ می‌گوید. آمده که ویزای توریستی برای انگلستان بگیرد، اما به او گفته‌اند که شرایطش طوری است که نمی‌تواند…

بیشتر بخوانید

در جست‌و‌جوی بهشت – اگر می‌شد صدا را دید

در جست‌و‌جوی بهشت – اگر می‌شد صدا را دید

داستان‌هایی بر مبنای واقعیت از انسان‌هایی که تنها به رفتن فکر می‌کنند آرام روانشاد – ایران از زمانی که زنان یک انگشت را در دهان می‌گذاشتند تا صدایشان را موقع صحبت‌کردن با مثلاً مرد نامحرم تغییر دهند صدها سال‌ گذشته، اما همچنان ما در کشوری زندگی می‌کنیم که صدای آواز زنان ممنوع و حرام است. مسافر امروز، سومین زنی است که در این مدت سوار کرده‌ام و به‌خاطر اینکه دلش می‌خواهد آزادانه بخواند، دارد ترکِ وطن…

بیشتر بخوانید
1 5 6 7 8 9 18