پروژهٔ اجتماعی (۸۳) – عاشقی در زمان تفرقه

پروژهٔ اجتماعی (۸۳) – عاشقی در زمان تفرقه

مژده مواجی – آلمان صدای زنگ درِ محل کار را شنیدم، بلند شدم و به‌ طرف در رفتم. شمس از شیشۀ در ورودی پیدا بود. تا مرا دید، دست تکان داد و لبخندی بر لبش نشست. در را که باز کردم، دست‌هایش را زیر مایع ضدعفونیِ‌ای که کنار در ورودی قرار داشت‌، گرفت و به‌ هم مالید. – قبل از شروع کوچینگ شغلی از آشپزخانه دمنوش می‌آورم. برای هردومان دمنوش رازیانه در فنجان ریختم. از او…

بیشتر بخوانید

اعدامیان پائیز – شعری از سعید جاوید

اعدامیان پائیز – شعری از سعید جاوید

سعید جاوید – آمریکا در عصر خستهٔ نیمهٔ پائیز، از پشت پنجره، خیره می‌شوم به آشوب برگ و باد، و مرگ برگ‌ها، که فرو می‌ریزند، یک به یک، اعدامیان بی‌فرجام، (پشت پنجره انگار دشت خاوران) و صبر می‌کنم، تا آخرین نفر، آخرین برگ، وقت می‌کُشم، و وقت می‌کُشدَم، وقت می‌کُشم، و وقت، می‌کُشدَم.

بیشتر بخوانید

بهسازی زبان فارسی، بهره‌گیری از زبان‌های بیگانه

بهسازی زبان فارسی، بهره‌گیری از زبان‌های بیگانه

همراه با پیشنهاد جایگزین برای چند واژهٔ بیگانه دکتر محمدرضا رخشانفر – ونکوور هدف ما نه‌تنها نگهداشت زبان زیبای فارسی، بلکه بهسازی آن با زدودن خطاها و نجاتش از بی‌نظمی‌های ناخوشایندی است که امروزه بر گفتار و نوشتارمان حاکم شده است. چرا نباید به زبانی که این‌همه در صنایع بدیع و آرایه‌های کلام در جهان عروض و قافیه تا جایی به پیش رفته است که نظیری برای آن در هیچ زبانی یافت می‌نشود، توجه کنیم؟ ما…

بیشتر بخوانید

معرفی فیلم و سریال: پرسپولیس – Persepolis

معرفی فیلم و سریال: پرسپولیس – Persepolis

مسعود سخایی‌پور، LJI Reporter – ونکوور پرسپولیس، نام انیمیشنی محصول سال ۲۰۰۷ میلادی کشور فرانسه، به کارگردانی مرجان ساتراپی و ونسان پارونو است که بر اساس کتاب مصور پرسپولیس نوشتهٔ خود مرجان ساتراپی ساخته شده‌ است. این فیلم جایزهٔ هیئت داوران جشنوارهٔ بین‌المللی فیلم کن در سال ۲۰۰۷ میلادی را به خود اختصاص داد. ساتراپی با کمک ونسان پارونو و نود نفر همکار فنی، کتاب پرسپولیس را به‌صورت انیمیشن درآورد که در آن کاترین دونوو،…

بیشتر بخوانید

دههٔ هشتادی‌ها – شعری از عباس سماکار

دههٔ هشتادی‌ها – شعری از عباس سماکار

عباس سماکار – سوئد خاطره‌های من به رؤیا بدل می‌شوند رؤیاهای من به شعر و من از همین‌جا که ایستاده‌ام تو را با آرزوها و رؤیاهایت بازمی‌شناسم   سخن‌گفتن به‌زبان سبزه و آب  پرسه‌زدن در خیال مه تو را یافتن و ترانه‌های شورشی‌ات را بازخواندن  مرا در شعر و رؤیای تو غرقه می‌سازد   جان‌های جوان با قامت بلند اراده  ترانه‌هایی که در سنگ طنین می‌افکند  رؤیاهایی دوردست و پاک و خونی که بودن را…

بیشتر بخوانید

پروژهٔ اجتماعی (۸۲) – مادربزرگ‌خوانده

پروژهٔ اجتماعی (۸۲) – مادربزرگ‌خوانده

مژده مواجی – آلمان مادری که نُه فرزند دارد و از طرف ادارۀ کار پیشنهاد کوچینگ شغلی به او داده شده، چه شغلی برایش مناسب است؟ توی خانه به‌اندازۀ کافی کار روی سرِش ریخته است. هوران با مدیریت خیلی خوبی که دارد، حواسش به تک‌تک افراد خانوادۀ بزرگش است. خانواده‌ای مهاجر از کردستانِ عراق. تا به یاد دارد همیشه از افراد خانواده مراقبت و به کارهایشان رسیدگی کرده است. چه زمانی که در خانۀ مادری و…

بیشتر بخوانید

چشم‌خانه – شعری از دکتر فرشته وزیری‌نسب

چشم‌خانه – شعری از دکتر فرشته وزیری‌نسب

دکتر فرشته وزیری‌نسب – آلمان چشم‌ها در چشم‌خانه می‌رقصید دست‌ها را می‌دید پرنده‌های گشوده به‌سوی آسمان چشم‌هایم آفتابی بود قلبم پر از پروانه تفنگ دستت اما پر سایه از سوی سایه‌ها هزار دانه انار پاشید بر چشمانم و دهانت پر از مروارید‌های زرد زهرخندی بر لب زد چشم‌هایم دیگر در چشم‌خانه نمی‌گردند ارواحی سرگردان‌اند در افقی که ماه در آن به محاق می‌رود.  انگشتانت قرمز در هوا می‌چرخند پاهایت سرخ بر سر کُردی رقص می‌کوبند…

بیشتر بخوانید

تازه‌وارد – داستان کوتاهی از نیکی فتاحی

تازه‌وارد – داستان کوتاهی از نیکی فتاحی

نیکی فتاحی – ونکوور – می‌دانی رفیق، خدا را شکر. و مقداری از گرد سفید را داخل قاشق ریخت و زیرش فندک گرفت.  – خدا را شکر؟ برای چه؟  – اَه لعنتی. گازش تمام شد. بده آن فندکت را، رفیق. و دستش را به‌سمت او دراز کرد. –  دِ… زود باش دیگر. چقدر لفتش می‌دهی. اَه… رد کن گفتم.  – ای بابا چقدر نَسَخی. بیا بگیر. زود بزن حالت جا بیاید، ننه‌مرده. با این اخلاقت. فندک…

بیشتر بخوانید

مهرنوش مزارعی: نخستین اعتراض همگانی علیه جمهوری اسلامی را زنان انجام دادند

مهرنوش مزارعی: نخستین اعتراض همگانی علیه جمهوری اسلامی را زنان انجام دادند

گفت‌وگو با مهرنوش مزارعی، نویسندهٔ ساکن آمریکا، به‌مناسبت انتشار نسخهٔ فارسی رمان «انقلاب مینا» سیما غفارزاده – ونکوور «انقلاب مینا» اولین رمان مهرنوش مزارعی است که زبان روایی ساده و جذابی دارد. کلمات در فصل آغازین با توصیف فضایی جالب‌توجه و با ذکر تاریخی فراموش‌نشدنی، تمام توجهتان را جلب و شما را درگیرِ خود می‌کند. اصل داستان در کمتر از ۲۴ ساعت اتفاق می‌افتد، هرچند هم‌زمان شما را از منظر نگاه مینا و ذهن روشن…

بیشتر بخوانید

شعری از گروس عبدالملکیان برای خدانور لجه‌ای

شعری از گروس عبدالملکیان برای خدانور لجه‌ای

گروس عبدالملکیان – ایران لطفاً پیش از خواندن، این شعر را از اینجا بشنوید. به خدانور لجه‌ای و نخ سرخ باریکی که بادبادکش را پیدا خواهد کرد.   داغ در سینه داغ در دهان داغ بر پیشانی نامت چنان داغ که در دست نمی‌توان گرفت باید نوشت بر کاغذی، سنگی، گوری.   در نامت نظر که می‌کنم پر از خیابان‌هاست پر از نیمه‌شب‌ها پر از آتش‌ها نامت، نامه‌ای‌ست که تو به انقلاب نوشته‌ای! نامت پر…

بیشتر بخوانید
1 17 18 19 20 21 126