چشم‌خانه – شعری از دکتر فرشته وزیری‌نسب

دکتر فرشته وزیری‌نسب – آلمان

چشم‌ها

در چشم‌خانه می‌رقصید

دست‌ها را می‌دید

پرنده‌های گشوده به‌سوی آسمان

چشم‌هایم آفتابی بود

قلبم پر از پروانه

تفنگ دستت اما پر سایه

از سوی سایه‌ها

هزار دانه انار پاشید

بر چشمانم

و دهانت

پر از مروارید‌های زرد

زهرخندی بر لب زد

چشم‌هایم

دیگر در چشم‌خانه نمی‌گردند

ارواحی سرگردان‌اند

در افقی که ماه در آن به محاق می‌رود. 

انگشتانت قرمز در هوا می‌چرخند

پاهایت سرخ

بر سر کُردی رقص می‌کوبند

چشم‌های من

دست‌های تو

لبخند تو

قلب من

گام‌هایی که می‌ایستد

گام‌هایی که می‌رود

تا افقی پر از شاخهٔ زیتون.

ارسال دیدگاه