بهسازی زبان فارسی، بهره‌گیری از زبان‌های بیگانه

همراه با پیشنهاد جایگزین برای چند واژهٔ بیگانه

دکتر محمدرضا رخشانفر – ونکوور

هدف ما نه‌تنها نگهداشت زبان زیبای فارسی، بلکه بهسازی آن با زدودن خطاها و نجاتش از بی‌نظمی‌های ناخوشایندی است که امروزه بر گفتار و نوشتارمان حاکم شده است. چرا نباید به زبانی که این‌همه در صنایع بدیع و آرایه‌های کلام در جهان عروض و قافیه تا جایی به پیش رفته است که نظیری برای آن در هیچ زبانی یافت می‌نشود، توجه کنیم؟ ما مشکل آمیختگی فارسی با عربی و نفوذ بی‌اندازه‌اش را در پیش‌تر یادآور شدیم و کمترین مقدار نیاز خود را در فراگیری آن برشمردیم و همچنان امید داریم که دوستان نوشتهٔ ما را در تارنمای این رسانه بخوانند و به کار بندند. آیا می‌دانید در واژه‌هایی ساده مانند کلمات زیر واج «پ» به «ف» تبدیل شده، و به‌اصطلاح معرّب شده است؟ 

پیل، فیل – سپاهان، اصفهان – پارسی، فارسی – سپید، سفید – سپند، اسفند – پالوده، فالودهو جز این‌ها. 

از قدیم می‌گفتند، چهار واج «پ»، «ژ»، «گ»، و «چ» در عربی نیست، لیکن باید بگویند پنج واج، زیرا واج «و» را به حساب نمی‌آوردند. به این دلیل که «و» در عربی w است ولی در نگارش مانند «و» (v) یکسان نوشته می‌شود. در انگلیسی هر دو صوت v و w وجود دارد؛ اما در فارسی معیار، تنها صوت v در کار است. در فارسی دو تکواژ «وَ» و «نَه» در اصل اُ (o) و نِه با صوت اِ (e) تلفظ می‌شده است؛ این واج هنوز در گویش یزدی وجود دارد. حال بگویید چرا مردم کلمهٔ آری را آره تلفظ می‌کنند؟ این به‌خاطر عطف به های غیرملفوظ در اسم مفعول‌های فارسی است، مانند: شده، زده، پخته، نوشته، و دیگر واژه‌هایی که در پایان چنین تلفظ می‌شوند. 

باز هم از بهره‌گیری فارسی از عربی اگر ما سبک‌های مختلفی را بررسی کنیم که از قرن دوم و سوم هجری شمسی به بعد به وجود آمده است، می‌بینیم همه در درجات گوناگونی متأثر از عربی بوده‌اند. شاید بیشتر از همه در دورهٔ قاجار بوده که نثر متکلّفِ پر از کلمات و ترکیبات عربی که می‌توان آن را فارسی ثقیل نامید، رایج شد. خوانندگان عزیز می‌توانند با رجوع به کتابخانه، بخش تاریخ سبک‌ها، آن را مطالعه نمایند. 

زبان فرانسهباز در دوران شاهان قاجار، به‌خاطر روابطی که بیشتر با کشورهای فرانسه‌زبان اروپا برقرار شده بود، متجاوز از دو هزار واژه و ترکیب فرانسه به درون فارسی راه یافت. آشنایی با فرهنگ و تمدن آنان، اعزام محصل به اروپا و ایجاد دارالفنون با همت امیرکبیر از نشانه‌های بارز آن است. کلماتی چون آنالیز، باگاژ، استریل، دوبله، اِشانتیون، پودر، استاسیون (station) و دوش از این قبیل‌اند. ما در فارسی سه واژهٔ دوش می‌شنویم: ١- به‌معنی شانه، ٢- به‌معنی دیشب و ٣- از لغت فرانسه دوش (douche) در جمله یا ترکیبِ دوش‌گرفتن یعنی حمام‌کردن 

زبان انگلیسی – در روزگار ما به‌دلیل پیشرفت‌های قابل‌ملاحظهٔ علمی، فنی، صنعتی و نیز افزایش دانش روزافزون بشر در کار با دستگاه‌های الکترونیک، کلمات و ترکیبات بسیار زیادی از انگلیسی به گفتار و نوشتار جراید، کتاب‌ها، دستور کارها، امور هرروزهٔ ما وارد شده است و می‌شود. فرهنگستان زبان و ادب فارسی معادل‌هایی برای لغات خارجی می‌سازد؛ اما کار به این سادگی نیست. نمی‌توانیم کلماتی را که از مدت‌ها قبل میان گوش و دهان مردم راه پیموده‌اند، به‌آسانی تغییر دهیم. این مردمان ترجیح می‌دهند بنا به‌دلایلی واژه‌های خارجی را که دست اول‌اند، بگویند و حتی در اکثر حالات تلفظ فرانسه‌شان را که به فارسی نزدیک‌تر است به کار می‌گیرند. رویکرد درست، برقراری همکاری تلویزیون در این راستاست. زبان ما دارد از لغات انگلیسی و از فرانسهٔ آن‌ها اشباع می‌شود. برخی افراد نظر می‌دهند که فارسی از شجرهٔ زبان‌های هندواروپایی بوده و بیش از عربی به زبان ما شباهت دارد؛ و این بحث همچنان ادامه دارد. 

ویرایش چیست؟ ویرایش (editing) امروزه در دو مفهوم استفاده می‌شود: یکی در راستای سیاست کار یک نشریه است. ناشر یا مدیر مسئول می‌تواند تغییراتی در نحوهٔ بیان بعضی جملات بدهد، ولی باید دیدگاه نویسنده را حفظ کند. مفهوم دوم که منظور ما در این گفتار است، آراستن، پیراستن و زدودن خطاهای بیان تا سرحدِ امکان است. اما ویراستار یا ویرایشگر چه کسی باید باشد؟ این بستگی به سابقه و تاریخچهٔ یک زبان دارد. از آنجا که فارسی بی‌اندازه از وام‌گیری، پربسامدترین نوع واژه‌سازی، از عربی بهره گرفته است، ویراستار بایستی دانش کافی در عربی که کمترین حدش را پیش‌تر جهت شناخت کلمات در علم صرف بر شمردیم، داشته باشد و نیز با علم نحو در حد لزوم آشنا باشد: منظور ما از نحو آن سه نوع از منصوبات با تنوین عربی‌اند که در فارسی به‌صورت «قید» رایج‌اند. مانند مالاً، مثلاً، نهایتاً، قطعاً، حالاً، کاملاً، یا ترجیحاً. همچنین ویراستار باید به‌اندازهٔ نیاز با زبان‌هایی مانند انگلیسی و فرانسه که به فارسی وام داده‌اند آشنا باشد، و به‌عنوان مثال بداند کلمه «شانس» فرانسه و «بیزینس» انگلیسی است. تمام این دانش در ویرایشگر برای این است که تا می‌تواند و تا امکان دارد از واژه‌های خوب فارسی در جایگزین‌کردنشان استفاده نماید، و مثلاً کلمهٔ دلیوری را به «حمل و تحویل» و «پروسه» را به «فرایند» یا «لوازم‌التحریر» را به «نوشت افزار» برگرداند، و اگر نویسنده‌ای واژه‌ای خارجی را حرف‌نویسی کرده است، آن را بازنویسی نماید، مثلاً اپلیکیشن (application) را به «کاربرد» برگرداند. 

در نتیجه – هر کسی نمی‌تواند فقط با نوشتن نامِ ویراستار در کتاب یا مجله، ویراستار باشد. با تأسف ویرایشگری در فارسی قانونمند نشده است، و در نوشته‌های فارسی و متون ترجمه‌شده انجام نمی‌شود، زیرا اکثر ناشران یا نویسندگان به زبان فارسی اهمیت نمی‌دهند. چه کنیم؟ و چه باید کرد؟ 

یک خاطره – گردهمایی بزرگی برای بزرگداشت فردوسی پا شده بود. دیر رسیدیم و با زحمت یک صندلی برای نشستن یافتیم. روی تابلوی پهنی پیشاپیش میز سخنرانی شعری از فردوسی را نوشته بودند: مبادا از این مُلک که ویران شود / همی غارت از شهر ایران شود. گویا کارگردان مجمع، که از او رودرواسی داشتند، این شعر را نوشته بود. برخاستم که تذکری راجع به آن نوشته بدهم، اجازه ندادند، چون سخنران، خود در حال خواندن گونهٔ درست همان بیت و ابیات دیگری از فردوسی بود. او دو بار آن را اصلاح کرد و خواند: دریغا ز ایران که ویران شود / کنام پلنگان و شیران شود. آن شعر در مصراع اولش یک مشکل عروض و در مصراع دوم دارای مشکلِ نابجایی کلمهٔ غارت بود. به‌هرحال باز پیش رفتم و اصرار کردم که فقط دو کلمه سخن دارم، و گفتم، در تمام شاهنامه واژهٔ غارت به کار نرفته است. 

کتاب روان‌شناسی ترجمه‌شده‌ای به دستمان رسید و دیدیم که خوب ترجمه شده است. اصل انگلیسی کتاب را در کتابخانه یافتیم و مطابقت دادیم. اما مترجم که خود یک استاد روان‌شناس بود، همت نکرده بود فارسی چندین کلمهٔ انگلیسی را از یک فرهنگ جدید بیابد یا از یک استاد زبان بپرسد. چندین خطای املایی، دستوری، واژه-معنایی، حذف، و دگرگونی نیز مشاهده کردیم. چند نمونه و اصلاحشان را می‌بینیم: autism – درخودماندگی، گاهاً – گاهی، نشئت‌یافته – مشتق‌شده، غیرآگاهانه – ناآگاهانه، یک‌سِری – تعدادی، کاریزماتیکی – باابهت، و از همه مهم‌تر حذف واژهٔ providing به‌معنی «اگر یا به‌شرط آنکه». نمی‌دانیم چرا کتابی چنین بااهمیت ویراستار ندارد، یا چرا فارسی نیاز به ویراستار ندارد! چرا ما زبان ملی خود را این‌قدر تحقیر می‌کنیم؟ 

بهسازی زبان فارسی

پیاده‌رو و پیاده‌راه؛ پیاده‌رو، هم حاشیهٔ کنار خیابان است (sidewalk) و هم شخصی که پیاده راه می‌رود، یعنی پیاده‌رونده. لیکن پیاده‌راه فقط حاشیهٔ کنار خیابان و مکان عبور افراد است. ننویسیم جهان اکنون کاهش نسبی تسلیحات را تجربه می‌کند، بگوییم، اکنون جهان شاهد کاهش نسبی تسلیحات است. 

ننویسیم، نزدیک است که جهان جمعیت ٩ میلیاردی را هم تجرِبه کند. بنویسیم، نزدیک است که جهان به‌زودی به جمعیت ٩ میلیاردی برسد. 

ما نمی‌توانیم یک‌باره تمام لغات عربی در فارسی را حذف کنیم؛ جایگزینی برای همه‌شان نداریم، به‌خصوص وقتی که هم تلفظ و هم نویسه باشند. مثل منصوب – منسوب، انتصاب – انتساب. پس بیاییم تا آنجا که امکان دارد فارسی بگوییم. مثلاً به‌جای، من با خانوادهٔ او انتسابی ندارم، بگوییم، من به خانوادهٔ او وابستگی‌ای ندارم. 

– به‌جای اتفاقات بگوییم رویدادها.

– به‌جای تو به اخلاف او چکار داری؟ بگوییم تو به جانشینان او چکار داری؟

– به‌جای یومیه بگوییم، روزانه، که مانند روزمرّه است.

– به‌جای اخوّت بگوییم، برادری.

– به‌جای اخیرالتأسیس بگوییم، نوبنیاد.

– به‌جای اخیراً بگوییم، به‌تازگی.

– به‌جای ارائهٔ طریق کرد بنویسیم راه را نشان داد یا پیشنهاد کرد.

– به‌جای دستش ارتعاش دارد، بگوییم دستش لرزش دارد یا می‌لرزد.

– به‌جای جهت خرید ارزاق آمده‌ام، بگوییم برای خرید خواروبار آمده‌ام.

– به‌جای ارکان، بگوییم پایه‌ها.

– به‌جای از اوایل سال تاکنون، بگوییم از آغاز سال تاکنون.

– به‌جای از این جهت، بگوییم از این‌ رو.

– به‌جای از این طریق، بگوییم از این روش.

– به‌جای او فردی بذله‌گو است، بگوییم او فردی شوخ است.

– به‌جای بر اساس یا بر مبنای، بگوییم، بر پایه.

خوانندگان عزیز اگر نظر یا سؤالی دارند، لطفاً به آدرس m.rakhshanfar1@yahoo.com ایمیل بفرستند.

ارسال دیدگاه