ابراهیم گلستان «نیشی و نوشی» با هم – مروری بر داستان اسرار گنج درهٔ جنّی اثر ابراهیم گلستان

ابراهیم گلستان «نیشی و نوشی» با هم – مروری بر داستان اسرار گنج درهٔ جنّی اثر ابراهیم گلستان

مهرخ غفاری مهر – ونکوور ابراهیم گلستان فیلم اسرار گنج درهٔ جنّی را در سال ۱۳۵۰ ساخت و سه سال بعد همان فیلم‌نامه را تبدیل به داستانی بلند کرد که در آن علاوه بر تصویرهای سینمایی، برش‌های زمانی-مکانی، و شخصیت‌پردازی‌های سینمایی، ویژگی‌های داستانی خاصی را به نمایش گذاشت.  اسرار گنج درهٔ جنّی، هر چند به‌خاطر اسمش می‌توانست قصه‌ای تخیلی در محدودهٔ قصه‌های جن و پری قلمداد شود، داستان واقع‌گرای نمادینی است که بخشی از تاریخ ایران…

بیشتر بخوانید

کوچ؛ داستان کوتاهی از مینا احمدی

کوچ؛ داستان کوتاهی از مینا احمدی

مینا احمدی – ایران چرخ می‌زنم و می‌رقصم، وسط سالنِ به آن بزرگی. انگار مست‌ام. شاید! مست از چه؟ از رقصیدن با موهای کوتاهِ یک‌سانتی با لباسِ دورگردنی سیاه کوتاه که تا بالای زانوهایم را گرفته است. باز هم می‌چرخم و می‌رقصم، چه احساس خوبی! دختران شیک‌پوش و جوان با آرایش‌ها و لباس‌های متفاوت وسط سالن می‌رقصند، به حلقهٔ آن‌ها نزدیک می‌شوم و کم‌کم وارد دایرهٔ آن‌ها می‌شوم، با بدن و پاهای لاغر و کشیده‌ام…

بیشتر بخوانید

در جست‌و‌جوی بهشت – دروغ‌های شیرین

در جست‌و‌جوی بهشت – دروغ‌های شیرین

داستان‌هایی بر مبنای واقعیت از انسان‌هایی که تنها به رفتن فکر می‌کنند آرام روانشاد – ایران «پانزده سال است که ازدواج کرده‌ام، اما در این پانزده سال شاید دو سال را در آرامش گذرانده باشم. همه‌اش دربه‌دری و ناراحتی کشیده‌ام. با خودم گفتم ازدواج می‌کنم و از دست سخت‌گیری‌های پدرم خلاص می‌شوم. اما نمی‌دانستم قرار است روزهایی را ببینم که آرزو کنم با تمام سخت‌گیری‌هایش به خانهٔ پدرم برگردم.» زن جوان با این مقدمه داستانش را…

بیشتر بخوانید

دنیای من و آدم کوچولوها – آرزوهای محال

دنیای من و آدم کوچولوها – آرزوهای محال

رژیا پرهام – تورنتو امروز کیک درست کردیم. کیک‌هایی کوچک برای هر نفر با شمعی روی هر کدام. وانمود کردیم تولد همهٔ ماست. توی رؤیا همه‌چیز ممکنه می‌شود و تولدمان شد. دخترک شش‌ساله، که مهمان مهدکودک بود، پیشنهاد داد هر کدام با صدای بلند آرزویی بکنیم، طوری که دیگران هم بشنوند. بعد از اعتراض از طرف دوست هفت‌ساله‌اش که «آرزویی که بلند گفته بشه، آرزو نیست!» تصمیم بر این شد که هر کسی دلش خواست توی…

بیشتر بخوانید

پروژهٔ اجتماعی (۵۳) – پارادوکس زندگی، مهریهٔ کیلویی، عرضه و تقاضا 

پروژهٔ اجتماعی (۵۳) – پارادوکس زندگی، مهریهٔ کیلویی، عرضه و تقاضا 

مژده مواجی – آلمان همکار آلمانی‌ام از در ورودی محل کار که وارد شد، مستقیم به‌طرف اتاق‌ کارم آمد. این‌جور مواقع می‌دانم که حتماً می‌خواهد موضوع هیجان‌انگیزی را برای من تعریف کند. کیفش را روی میز مشاورهٔ کنار در گذاشت و بی‌آنکه روی صندلی بنشیند به میز تکیه داد.  – دیروز بالاخره او را دیدم. برای خودش مردی شده است. نسبت به چند سال پیش خیلی بزرگ‌تر شده و تغییر کرده است. او مراجعم بود و…

بیشتر بخوانید

معرفی فیلم و سریال: پسرانگی – Boyhood

معرفی فیلم و سریال: پسرانگی – Boyhood

آرام روانشاد – ایران کارگردان: ریچارد لینکلیتر محصول: ۲۰۱۴ بازیگران: اِلار کولترن، پاتریشیا آرکت، اتان هاک، لولِرای لینکلیتر، مارکو پِرِلا، لیبی ویلاری، زویی گراهام  جوایز: جایزهٔ اسکار بهترین بازیگر نقش دوم زن، جایزهٔ گلدن گلوب برای بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر نقش دوم زن، جایزهٔ بفتا برای بهترین فیلم و بهترین کارگردانی، جایزهٔ منتخب منتقدان برای بهترین فیلم، بهترین بازیگر جوان و بهترین بازیگر نقش دوم زن، جایزهٔ مستقل اسپیریت برای بهترین بازیگر نقش…

بیشتر بخوانید

مروری بر کتاب اینوک آردن اثر جودیت تامپسون

مروری بر کتاب اینوک آردن اثر جودیت تامپسون

مهرخ غفاری مهر – ونکوور جودیت کلر تامپسون (Judith Clare Thompson)، نمایشنامه‌‌نویس، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، بازیگر تئاتر، و استاد دانشکدهٔ زبان انگلیسی و مطالعات نمایشی دانشگاه گوئلف (University of Guelph) در انتاریوِ کاناداست. او از سال ۲۰۱۳ در این دانشگاه، نمایشنامه‌نویسی، بازیگری و خلاقیت هنری تدریس می‌کند. تامپسون که در ۲۰ سپتامبر ۱۹۵۴ به دنیا آمده، و اولین کتابش را در سال ۱۹۸۰ نوشته و منتشر کرده است. وی دو بار جایزهٔ فرماندار کل (Governor General) را…

بیشتر بخوانید

در جست‌و‌جوی بهشت – بدشانس

در جست‌و‌جوی بهشت – بدشانس

داستان‌هایی بر مبنای واقعیت از انسان‌هایی که تنها به رفتن فکر می‌کنند آرام روانشاد – ایران تلفنش را جواب می‌دهد: «به ما که رسید، آسمون تِپید. می‌گویند اصلاً و ابداً اسم ویزا را نیاور. به‌قول مادرم بختم اگر بخت بود، قدم اندازه تنهٔ درخت بود. تا قبل از کرونا مثل نُقل و نبات ویزای شینگن می‌دادند. حالا که من تصمیم گرفته‌ام ویزا بگیرم، قحطی ویزا آمده. شانس من است دیگر. البته دیر اقدام کردم. حالا ببینم…

بیشتر بخوانید

دنیای من و آدم کوچولوها – دلتنگی

دنیای من و آدم کوچولوها – دلتنگی

رژیا پرهام – تورنتو به‌محض آنکه چشم دخترک به پدرش خورد، بدون اینکه سلام کند با لحنی دلخور گفت: «فکر می‌کردم امروز بعدازظهر مامی دنبالم بیاد.» پدر خندید، شانه‌هایش را آویزان کرد و به تقلید از فرزندش با لحنی دلخور گفت: «و من فکر می‌کردم که تو از دیدن من هم خوشحال بشی.»  دخترک با ناراحتی گفت: «خوشحال شدم. ولی دلم برای مامی تنگ شده، آخه دیروز هم نبود، هنوز از سفر برنگشته؟» پدرش گفت: «نه،…

بیشتر بخوانید

پروژهٔ اجتماعی (۵۲) – زمان برای او، زمان برای آن‌ها

پروژهٔ اجتماعی (۵۲) – زمان برای او، زمان برای آن‌ها

مژده مواجی – آلمان نگاهی به یادداشت‌های روی میز کارم انداختم. یادداشت‌های کوچک زردرنگی که روی میز کارم چسبانده‌ بودم؛ کارهایی که قبل از مرخصی می‌خواستم انجام بدهم. از ایمیل‌ها شروع کردم. آن‌ها را نوشتم و فرستادم. یادداشت‌هایی را که مربوط به آن‌ها بود، از روی میز کندم. بعد به مسئول انجمن زنان افغان در هانوفر زنگ زدم تا با یکدیگر برنامۀ ملاقات بگذاریم. او در مترو بود و صدایش در شلوغی به‌خوبی به گوش نمی‌رسید….

بیشتر بخوانید
1 48 49 50 51 52 136