کامران قوامی – ونکوور در تاریخ نهم نوامبر۲۰۲۱، کارگاه هفتگی داستاننویسی تحت نظر استاد محمد محمدعلی، نویسندهٔ ساکن ونکوور، پذیرای مهمان ویژهای از آمریکا بود؛ خسرو دوامی، نویسندهٔ ساکن کالیفرنیای جنوبی. در این جلسه به بررسی دو داستان کوتاه از ایشان پرداخته شد. داستان «کلوپ بیلیارد آرزو» و همچنین داستان «رودخانهٔ تمبی». متأسفانه بهدلیل بلندی داستان «کلوپ بیلیارد آرزو» و محدودیت جا، امکان چاپ آن در نشریه نبود، هرچند، علاقهمندان میتوانند آن را در وبسایت…
بیشتر بخوانیدهنر و ادبیات
پروژهٔ اجتماعی (۵۷) – مرز باریک بین سوءتفاهم و تهمت
مژده مواجی – آلمان مانند همیشه با لبخندی بر لب وارد محل کارمان شد. چشمهای سیاه تنگشده روی صورت ماسکزدهاش حکایت از لبخندش داشت. هفتۀ پیش ناخوشاحوال بود و نتوانست به کوچینگ شغلی بیاید. دو هفته بود که او را ندیده بودم. احوالش را پرسیدم. پالتوش را در آورد و روی پشتیِ صندلی انداخت، دستی به موهای سیاه بلندش کشید و نشست. ماسکش را برداشت. نگاهش روی صورتم درنگ کرد و گفت: – قبل از ناخوشیام…
بیشتر بخوانیددنیای من و آدم کوچولوها – محل زندگی
رژیا پرهام – تورنتو امروز با بچههای مهدکودک درموردِ محل زندگی یا خانهٔ موجودات مختلف صحبت میکردیم. یکی گفت: گاوها توی مزرعه زندگی میکنند. دوستش گفت: زرافهها یا توی جنگل زندگی میکنند یا باغِوحش. دیگری با هیجان تعریف کرد که آدمها توی خانه زندگی میکنند، چون من و خانوادهام توی خانه زندگی میکنیم. نوبت دخترک سهساله شد که صبورانه گوش میداد و تأیید میکرد. گفتم نوبت شماست. با عشوه و خیلی مطمئن جواب داد: «هواپیماها و…
بیشتر بخوانیدرودخانهٔ تمبى داستان کوتاهی از خسرو دوامی
خسرو دوامی – آمریکا من که براى شما نوشته بودم. اول مرا ببخشید، بعد به دیدارم بیایید. کسى که نمىبخشد، فراموش هم نمىکند. و من دیگر شکى ندارم که فراموشى پایان همهٔ رنجهاست. شما هم ماجرا را آنطور شنیدهاید که دیگران خواستهاند. جریانى مبهم و پُرتأویل، مثل واقعهٔ خانهٔ مسجدسلیمان و اعترافات مطرب شوشترى، و یا همین روایت مربوط به رودخانهٔ تمبى و برکهٔ خونآلود و ماهىهاى تکهتکهشدهٔ روى آب که اتفاقى محال است. قبلاً…
بیشتر بخوانیدمعرفی فیلم و سریال: متهم – The Accused
آرام روانشاد – ایران کارگردان: جاناتان کاپلان فیلمنامهنویس: تام توپار محصول: ۱۹۸۸ آمریکا بازیگران: جودی فاستر، کِلی مکگیلیز، بِرنی کولسِن، لئو روسی، آن هِرن، تام اوبراین، استیو آنتین، وودی بِرَان جوایز: جایزهٔ اسکار بهترین بازیگر زن (جودی فاستر)، جایزهٔ گلدن گلوب برای بهترین بازیگر زن (جودی فاستر)، جایزهٔ دیوید دی دوناتلو برای بهترین بازیگر زن خارجی (جودی فاستر)، جایزهٔ حلقهٔ منتقدان کانزاس سیتی برای بهترین بازیگر زن (جودی فاستر)، جایزهٔ هیئت ملی بازبینی برای بهترین بازیگر…
بیشتر بخوانیدمروری بر دل تاریکی اثر جوزف کنراد – بهمناسبت سوم دسامبر زادروز این نویسندهٔ نامدار
مهرخ غفاری مهر – ونکوور دل تاریکی (Heart of Darkness) کتابی است، برای خواننده، پر آب چشم. داستانی که تو را با هزاران پرسش روبهرو میکند: مارلو کیست؟ رود زرد بزرگی که او تشنهٔ دیدارش است، کجاست؟ چرا دل تاریکی؟ چرا مارلو برای گرفتن مدارک مربوط به دریانوردی به بروکسل میرود؟ نقش بروکسل در این ماجرا چیست؟… برای آشناشدن با آنچه دل تاریکی را میسازد و قهرمان آن، مارلو دریانورد چیرهدست، که تجربیاتی عجیب از سفرهایی…
بیشتر بخوانیدکلوپ بیلیارد آرزو – داستانی از خسرو دوامی
خسرو دوامی – آمریکا ما هفت نفر بودیم که با هم از ایران فرار کردیم. من بودم و رفیقم قدرت و پسر دوسالهاش ارانی، مسعود خان بود و حسین ترابی، فریدون محرابی و همسرش نیلوفر. بین ما، قدرت چپی بود، اما من از سیاست میترسیدم و دلم میخواست نویسنده شوم. مسعود خان میگفت افسر فراری نیروی هوایی بوده. حسین ترابی طرفدار سلطنت بود؛ خود را تاجر فرش معرفی میکرد و نوازندهٔ ویولون در ارکستر گلهای…
بیشتر بخوانیددر جستوجوی بهشت – عشق یا نفرت؟ مسئله این است
داستانهایی بر مبنای واقعیت از انسانهایی که تنها به رفتن فکر میکنند آرام روانشاد – ایران معمولاً بیشتر مسافرها وقتی سوار ماشین میشوند، ماسکشان را درنمیآورند. علیرغم واکسیناسیون سراسری، هنوز ترس وجود دارد و البته این ترس کاملاً منطقی است. اما او بهمحض سوارشدن به ماشین ماسک و عینک آفتابیاش را درآورد. روسریاش را هم انداخت دور شانههایش و از گرمای هوا، آنهم وسط آبانماه، شکوه کرد. تصدیق کردم که هوا چند روزی است که گرم…
بیشتر بخوانیددنیای من و آدم کوچولوها – دوربودن از کانادا
رژیا پرهام – تورنتو با بچهها روی آسفالت نقاشی میکشیم. دو دختر کُرهایِ همسایه هم که دو سالی میشود به کانادا آمدهاند، با جعبهٔ گچِ دستشان به ما ملحق میشوند. گچهای رنگارنگ را وسط میگذاریم و با هم استفاده میکنیم. هر کسی طرحی میکشد. دخترک یک گل میکشد. آن یکی چند شکل هندسی، یکی دیگر یک زرافه که بیشتر شبیه کرگدنی زرد و قهوهای است. من یک کوه و آسمان آبی میکشم با کلی ابر. دخترک…
بیشتر بخوانیدنگهداشت زبان زیبای فارسی – قسمت بیست و دوم
قسمت قبلی این مطلب را در اینجا بخوانید دکتر محمدرضا رخشانفر – ونکوور سخنگویى و علم زبان – مطالعهٔ علمى زبان بهطور دقیق سابقهاى طولانى ندارد و به بیش از هفتاد هشتاد سال نمىرسد. رفتار زبانى بر محور دو اصل متضاد مىچرخد: ۱- اصل هرچه سریعتر گفتن، کمتر و سادهتر نمودن کلام، و ٢- اصل هرچه بهتر بیانکردن و کاملتر رساندنِ پیام. این دو اصل در حرکت خود به پیش، در جایى یکدیگر را خنثى مىکنند و منتجشان…
بیشتر بخوانید