دنیای من و آدم کوچولوها – دختر شایستهٔ مهدکودک

دنیای من و آدم کوچولوها – دختر شایستهٔ مهدکودک

رژیا پرهام – تورنتو من امروز Miss World شدم!  دخترک چهارسالهٔ مهدکودکم با مهربانی نگاهم کرد و گفت: Razhia, you are the most best lady in the world!‎ (رژیا، تو بهترترین خانوم دنیایی!) دوستش که دخترکی است پنج سال و نیمه، با نگاهی نه‌چندان تحسین‌برانگیز زیرچشمی براندازم کرد و با ناباوری به او گفت: You mean Razhia is the miss world?‎ (منظورت اینه که رژیا دختر شایستهٔ دنیاست؟) دخترک با لحنی جدی گفت: Yes, She is!‎…

بیشتر بخوانید

پروژهٔ اجتماعی (۳۶) – آمیختگی کار و سرگرمی

پروژهٔ اجتماعی (۳۶) – آمیختگی کار و سرگرمی

مژده مواجی – آلمان از پله‌های طبقهٔ دوم ساختمان مرکز فرهنگی پایین آمدم. هوا زود تاریک شده بود که نشان از عجولی غروب زمستان بود. به‌طرف دوچرخه‌ام رفتم که روبروی در ورودی قفل کرده بودم. کوله‌پشتی و کیف وسایل طراحی را توی سبد پشت دوچرخه جا دادم. کلاه ایمنی را روی سر گذاشتم، دست‌کش را به دست کردم و راهی خانه شدم. مسیری طولانی پیشِ رو داشتم و روزی پُرکار را پشت سر می‌گذاشتم.  بیش از…

بیشتر بخوانید

مروری بر کتاب شاه سیاه‌پوشان، اثر هوشنگ گلشیری

مروری بر کتاب شاه سیاه‌پوشان، اثر هوشنگ گلشیری

مهرخ غفاری مهر – ونکوور من که شــاه سیـاه‌پوشـانــم چون سیه‌ابر از آن خروشانم کز چنان پخته آرزوی به کام دور گشتــم به آرزویی خــام ~ هفت‌پیکر، نظامی گنجوی شاه سیاه‌پوشان، داستانی نسبتاً بلند از هوشنگ گلشیری است که از لحاظ تکنیک‌ داستان‌نویسی بسیار پُرکار و پُربار است. شیوهٔ روایت داستان که بازگویی جریان‌های سیال ذهن است، عمق و لایه‌های بسیار به این قصه‌ داده است. شخصیت‌پردازی‌، به‌گونه‌ای منحصربه‌فرد، ساده و در عین حال پیچیده…

بیشتر بخوانید

در پی خلق جهانی که در آن، آزادی بیان انسان هیچ محدودیتی ندارد – گفت‌وگو با شهره شیرازی، هنرمند نقاش ساکن کوکئیتلام

در پی خلق جهانی که در آن، آزادی بیان انسان هیچ محدودیتی ندارد – گفت‌وگو با شهره شیرازی، هنرمند نقاش ساکن کوکئیتلام

دکتر راضی رحیمی – ونکوور شهره شیرازی، متولد تهران، تحصیلاتش را در دانشگاه الزهرا در رشتهٔ طراحی پارچه به اتمام رسانده است. او نقاشی را از سنین کودکی آغاز و از بچگی عاشق خلق‌کردن آثار هنری بود. رنگ و کاغذ هر لحظه او را صدا می‌کردند و او با نگاه در اطرافش و تماشای هر چیزی که جذبش می‌کرد، آن را می‌کشید. شهره به‌همراه خانواده اش ۲۴ سال پیش در کوکئیتلام اقامت گزید. او یکی…

بیشتر بخوانید

در جست‌و‌جوی بهشت – برای اینجا ساخته نشده‌ام

در جست‌و‌جوی بهشت – برای اینجا ساخته نشده‌ام

داستان‌هایی بر مبنای واقعیت از انسان‌هایی که تنها به رفتن فکر می‌کنند آرام روانشاد – ایران در این دو سالی که آژانس کار می‌کنم، هر روز باید قصه‌های جدیدی بشنوم که حکایت تلخی از ناامیدی دارد: «اینجا جای ماندن نیست.»  البته این قصه‌ها جدید نیست. دیری است که ما ایرانیان، با عبارت مهاجرت آشناییم و روزی نیست که از دهان خودمان یا همکارانمان، دوستان و اقوام نشنویم که اینجا دیگر جای ماندن نیست و باید رفت. آدم‌های…

بیشتر بخوانید

نگهداشت زبان زیبای فارسی – قسمت دوم 

نگهداشت زبان زیبای فارسی – قسمت دوم 

قسمت قبلی این مطلب را در اینجا بخوانید دکتر محمدرضا رخشانفر* – ونکوور در این شماره می‌خواهیم به یک نکتهٔ اصلی و چند خطا اشاره کنیم:  درست و غلط: هنگامی‌که به‌هر دلیل، کلمه یا ترکیبی نادرست وارد محاوره یا نوشتار می‌شود، ما به آن «غلط» اطلاق نمی‌کنیم بلکه می‌گوییم «این خوب نیست، نامعیار است یا این چنین بهتر است.» و آن را اصلاح می‌کنیم. مثال: به‌جای کلمهٔ «توسط» در جملهٔ «یک فرد مجرم در حال فرار…

بیشتر بخوانید

در جست‌و‌جوی بهشت – از ترمینال‌ها متنفرم

در جست‌و‌جوی بهشت – از ترمینال‌ها متنفرم

داستان‌هایی بر مبنای واقعیت از انسان‌هایی که تنها به رفتن فکر می‌کنند آرام روانشاد – ایران آرش و همسرش را سال‌هاست می‎شناسم. همسرش، سحر، دوست نزدیکم است. هر دو از نویسندگان خیلی خوب هستند. سال‌هاست زندگی‌شان را گذاشته‌اند پای خواندن و نوشتن. چند روز پیش سحر برایم پیغام داد و پرسید من که بیشتر مسافرهایم مراجعه‌کنندگان به دفتر مهاجرتی هستند، می‌دانم که الان شرایط مهاجرت چگونه است و آیا می‌توانم برایش از دفتر سؤالاتی را بپرسم؟…

بیشتر بخوانید

دنیای من و آدم کوچولوها – مادربزرگ پسر است یا دختر؟!

دنیای من و آدم کوچولوها – مادربزرگ پسر است یا دختر؟!

رژیا پرهام – تورنتو امروز صبح، دخترک ایرانی و سه‌سالهٔ مهدکودکم برای دوستانش تعریف کرد: ‪My grandma left Edmonton last night. (مادربزرگم دیشب ادمونتون رو ترک کرد.) دوستانش پرسیدند: «کجا رفت؟» دخترک جواب داد: ‪He lives in a city far away. (او [مذکر] در شهر دوری زندگی می‌کنه.) دوست چهارساله‌اش با تردید و تعجب پرسید: «مگه مادربزرگت پسره؟» دخترک سری تکان داد و با عشوه گفت: ‪No, he is a girl! (نه، او [مذکر] دختره.)

بیشتر بخوانید

پروژهٔ اجتماعی (۳۵) – زنبورهای مهاجر

پروژهٔ اجتماعی (۳۵) – زنبورهای مهاجر

مژده مواجی – آلمان اوایل تابستان بود و آفتاب نسبتاً ملایم نیمروزی گرمایش را بر زمین می‌گستراند. وارد اسکان پناهجویان در شهرک حومهٔ هانوفر شدیم؛ اسکانی که از واحدهای مسکونی کوچک همکف برای خانواده‌ها، تشکیل شده بود. مانند همیشه اول کارت شناسایی‌مان را از پنجره به نگهبانی که در اتاقکی پشت میز نشسته بود، نشان دادیم. در محوطۀ حیاط بچه‌ها با هم بازی می‌کردند. از آشپزخانه‌ها بوی غذا به مشام می‌رسید. یکی از مشاورهای اجتماعی…

بیشتر بخوانید

مروری بر «ماهی»، اثر بهرام بیضایی – دردنامه‌ای که شخصیت اصلی آن زنی است دارای صدا و اثر

مروری بر «ماهی»، اثر بهرام بیضایی – دردنامه‌ای که شخصیت اصلی آن زنی است دارای صدا و اثر

مهرخ غفاری مهر – ونکوور سال‌ها است که در برنامه‌های کتاب‌خوانی منیرو روانی‌پور، نویسندهٔ عزیز و دوست‌داشتنی، شرکت می‌کنم و از لذت بحث و بررسی در مورد مهم‌ترین کتاب‌های قدیمی و جدید در فضایی دوستانه اما حرفه‌ای، بهره می‌برم. آخرین جلسهٔ کتاب‌خوانی سال ۲۰۲۰ به بررسی کتاب «ماهی» اثر بهرام بیضایی اختصاص داشت. حضور دو نویسنده و متفکر بزرگ معاصر در این جلسه، فضای گفت‌وگو را زیباتر، شفاف‌تر و دقیق‌تر می‌کرد. کتاب «ماهی» را اولین…

بیشتر بخوانید
1 58 59 60 61 62 135