قسمت قبلی این مطلب را در اینجا بخوانید دکتر محمدرضا رخشانفر – ونکوور مرکبسازى، دومین نوع واژهسازى است که دامنهٔ بسیار وسیعى را در برمىگیرد، از اسمها، صفتها، بُنِ فعلها، حروف اضافه، همچنین از پیشوندها و پسوندها استفاده مىکند و ترکیبات فراوانى را بهوجود مىآورد: گوشمال، دلخواه، سرپوش، ناآگاه، بىپروا، دستبهدامن، خانهبهدوش، نگهدار، سالخورده، خوشبخت، دورریز، برونمرزى و… بسیارى از فعلهاى مرکب با پیشوندها را نیز داریم: فراگرفتن، بازیافتن، وارفتن، برخاستن، بهسرآوردن،… در انگلیسى پیشوندها و پسوندهاى زیادترى…
بیشتر بخوانیدهنر و ادبیات
در جستوجوی بهشت – اکنونِ جاودانه
داستانهایی بر مبنای واقعیت از انسانهایی که تنها به رفتن فکر میکنند آرام روانشاد – ایران نزدیک سال نو است، اما اگر بخواهم صادق باشم چندان خبری از حالوهوای عید نیست. لباسفروشیها و کفشفروشیها که همیشه دم عید جای سوزنانداختن نداشتند، تقریباً خالیاند. تعجبی هم ندارد. یعنی انتظارش میرفت. یک سال و اندی گذشته و کرونا همچنان میتازد و میتاراند. امسال هم که نوع جهشیافته و ماندگارتر ویروس انگلیسی مردم را نگران کرده است. هر جایی…
بیشتر بخوانیدمعرفی فیلم و سریال: مراسم
La Cérémonie آرام روانشاد – ایران محصول کشور: فرانسه کارگردان: کلود شابرول (Claude Chabrol) فیلمنامه: Claude Chabrol – Caroline Eliacheff بازیگران: Valentin Merlet – Virginie Ledoyen – Jean-Pierre Cassel – jacqueline Bisset – Sandrine Bonnaire – Isabelle Huppert جوایز مهم: جایزهٔ سزار (فرانسه) برای بهترین بازیگر زن (ایزابل هوپرت) – جام ولپی برای بهترین بازیگر زن (ایزابل هوپرت و ساندرین بونیر) – جایزهٔ اتحادیهٔ منتقدان لس آنجلس برای بهترین فیلم خارجی – جایزهٔ انجمن ملی منتقدان…
بیشتر بخوانیدمعرفی کتاب «به صیغهٔ اولشخص مفرد» اثر مهشید امیرشاهی
چاپ اول ۱۳۵۰، انتشارات بوف، تهران شاهرضا، مقابل دانشگاه مهرخ غفاری مهر – ونکوور داستانهای این کتاب شاید اولین تجربههای جدی نویسندگی برای مهشید امیرشاهی باشند، اما توان داستاننویسی و روایت نویسنده، از همین تجربههای ابتدایی نیز بهخوبی مشهود است. در داستانهای این کتاب، نثری صادقانه و روان در کنار استفاده از تکنیکهای جدیدتر داستاننویسی مثل پرشهای زمانی، مخاطب قراردادن خواننده، توصیفهای دقیق و ملموس، و طنزی زیبا، نشانگر ذوق و شوق نویسنده در خلق تجربههای…
بیشتر بخوانیدنگهداشت زبان زیبای فارسی – قسمت چهارم
قسمت قبلی این مطلب را در اینجا بخوانید دکتر محمدرضا رخشانفر* – ونکوور هدف ما معیارسازى، تنظیم، زدودن خطاها و بهسازى فارسى امروزى است. مسائل را بر اساس علم زبان مرور مىکنیم و تکرارمان، تکرار مفید است. شما را تشویق مىکنیم پیام ما را بخوانید و نکتهها را بهکار ببندید. بیاییم به هویت ملىمان ارج بنهیم و زبان فارسى را از آشفتگى و بىنظمى نجات دهیم. در قسمت قبل، سخن از تغییر زبان پیش آمد و مرا به…
بیشتر بخوانیدپروژهٔ اجتماعی (۳۸) – گسستن بندها
مژده مواجی – آلمان به لباسی که به تن داشت، نگاهی انداختم و با تحسین گفتم: – چه لباس خوشرنگی به تن دارید. انگار که رنگ صورتی و کرم را قاطی کرده باشند. حرفم به دلش نشست: – خودم آن را دوختهام. سالها خیاطی کرده بود و در این کار سررشته داشت. میخواستم با او در مورد «موفقیت» صحبت کنم. اینکه در زندگی چه چیزهایی را بهعنوان «موفقیت» میبیند. آبِ جوش را برایش در فنجان ریختم…
بیشتر بخوانیددنیای من و آدم کوچولوها – مراقبت از دنیا!
رژیا پرهام – تورنتو وسط بازیِ بچهها یکهو صدای دخترک بلند شد که: Please take care of the world! (لطفاً از دنیا مراقبت کن!) جملهٔ جدیدی بود. نزدیک رفتم و پرسیدم: «چه اتفاقی افتاده؟» دخترک با ناراحتی به دوستش اشاره کرد و گفت: She doesn’t take care of the world! (او از دنیا مراقبت نمیکنه!) گفتم: «ممکنه بگید جریان چیه؟» دوستش توضیح داد که دلش نمیخواهد اسباببازیاش را به دخترک بدهد و او ناراحت شده است. …
بیشتر بخوانیددر جستوجوی بهشت – بهراحتیگذراندن، بیحس میکند
داستانهایی بر مبنای واقعیت از انسانهایی که تنها به رفتن فکر میکنند آرام روانشاد – ایران کمی دیرتر از بقیه شروع به حرفزدن میکند. ظهر است و آفتاب کمجان آخرین ماه سال بر تهران خاکستری میتابد. چند روزی میشود که هوا بهطرز عجیبی سرد شده است. میگویند قرار است فروردین ماه برف ببارد. جای فصلها هم دارد عوض میشود در این دنیایی که هر روز اتفاق جدیدی میافتد. این را به او میگویم. انگار یکجورهایی من…
بیشتر بخوانیددر جستوجوی بهشت – آن روزم آرزوست
داستانهایی بر مبنای واقعیت از انسانهایی که تنها به رفتن فکر میکنند آرام روانشاد – ایران ترانه دختر جوانی است که قبلاً یکبار تجربهٔ زندگی در خارجازکشور را بهشکل غیرقانونی داشته است. حالا دوباره میخواهد مهاجرت کند، اما قانونی. چون تجربهٔ وحشتناکی را از سر گذرانده است. عصری زمستانی در حالیکه باران شدیدی دارد هوای خاکستری تهران را میشوید، ترانه صندلی عقب ماشینم نشسته و داستانش را روایت میکند. اتوبان همت بهخاطر باران از شدت ترافیک…
بیشتر بخوانیددنیای من و آدم کوچولوها – وقتی جای کسی نیستی
رژیا پرهام – تورنتو دخترک پنجساله رفت بهسمت سطل آشغال که میوههای توی بشقابش را دور بریزد، گفتم: «بهتره بهجای هدر دادن، میوههات رو تموم کنی.» با لحنی جدی پرسید:«چرا؟» کمی بیحوصله بود و بههمین دلیل اینبار از فقر و بچههای گرسنهٔ دنیا حرفی نزدم، سعی کردم از نیاز بدن به غذا بگویم و در آخر اضافه کردم بدن او هم برای رشد و داشتن انرژی کافی برای بازیهای خوب، به غذا و میوهٔ سالم نیاز…
بیشتر بخوانید