مژده مواجی – آلمان سارا با چهرهای خموده وارد دفتر کارم شد تا در قرار کوچینگ شغلی خود شرکت کند. تا آن زمان در جلسات انفرادی سعی کرده بودم او را متوجه نقاط قوت و ویژگیهایش کنم و برای بازگشت به محیط کار، اعتمادبهنفس او را تقویت کنم. از زندگی او چیز زیادی نمیدانستم. اعتمادی از قبل بین هر دومان ایجاد شده بود، اما من منتظر جزئیات بیشتری در مورد زندگی شغلی او بودم. تنها چیزی…
بیشتر بخوانیدهنر و ادبیات
بهسازی زبان فارسی، مهارتهای زبانآموزی
همراه با پیشنهاد جایگزین برای چند واژهٔ بیگانه دکتر محمدرضا رخشانفر – ونکوور اصل زبان گفتاری-شنیداری است، لیکن ما برای نشاندادن تلفظ ترکیبات کلام از نوشتار بهره میگیریم. یکی از آموزشگران کلمهٔ «آقا» را با آهنگ و زیروبمیِ صدایش ١٢ جور تلفظ کرد و از هم جدا نمود. ما در فارسی سه واکهٔ کوتاه، سه واکهٔ بلند و دو واکهٔ مرکب داریم که اَو (ow) و ای (ay) هستند. در عربی از قدیم حروف را برای…
بیشتر بخوانیدمعرفی فیلم و سریال: ۱۹۸۷: وقتی روزش فرا میرسد – 1987: When the Day Comes
مسعود سخاییپور، LJI Reporter – ونکوور فیلم «۱۹۸۷: وقتی روزش فرا میرسد» فیلمی درام محصول سال ۲۰۱۷ کشور کرهٔ جنوبی بهکارگردانی جانگ جون هوان است. بازیگرانی چون کیم تائه-ری، گنگ دونگ-وون، ها جونگ-وو، کیم یون سئوک، یئو جین-گو، یو-هائه جین، پارک هی-سون و جو وو-جین در این فیلم به ایفای نقش پرداختهاند. این فیلم با بودجهای معادل ۱۴ میلیون دلار ساخته شده و در گیشهٔ سینماهای کرهٔ جنوبی به فروش ۵۴٫۵ میلیون دلار رسیده است. این…
بیشتر بخوانیدآغاز به کار انجمن فرهنگی پرسش
انجمن فرهنگی پرسش بههمت چند تن از فعالان حوزهٔ فرهنگ و ادبیات آغاز به کار میکند. این انجمن در بیانیهٔ اعلام موجودیت و آغاز به کار خود چنین نوشته است: با توجه به این واقعیت که پژوهشگران، نظریهپردازان، منتقدان، نویسندگان، شاعران و مترجمان ایرانی در سراسر دنیا، از استرالیا گرفته تا غرب کانادا پراکندهاند، و با توجه به اینکه فناوری جدید مفهوم مکان و فاصله را دچار تحول جدی کرده است و امکان حضور همزمان…
بیشتر بخوانیدمروری بر کتاب «کنسرت در پایان زمستان» نوشتهٔ اسماعیل کاداره، ترجمهٔ مهین میلانی
درفشه جوادیان کوتنایی – ونکوور اسماعیل کاداره شاعر، نویسنده و روزنامهنگار پرآوازهٔ آلبانیایی در سال ۱۹۳۶ زاده شد. در بیستسالگی برای فراگیری هنر داستاننویسی به مسکو رفت. پس از چهار سال آموزش با نگاهی انتقادی دربارهٔ برخی از دیدگاههای هواداران کمونیسم و انبوهی نوشته به آلبانی بازگشت. پس از چندی کار با انتشار نوشتههایش مخالفت شد. او در سال ۱۹۹۰ از کشور فرانسه پناهندگی گرفت و در سال ۱۹۹۶ به عضویت فرهنگستان علوم اخلاقی و سیاسی…
بیشتر بخوانیدپروژهٔ اجتماعی (۹۵) – خیرات قهوه در روزی پر تنش
مژده مواجی – آلمان یکی از همکارانم در مرخصی بود و همکار دیگرم هم صبح زود پیام نوشت که مریض است. در این روز، ادارهٔ کار در محل کار ما وقت پذیرش حضوری برای مراجعان داشت. یک بار در ماه به آنجا میآیند. یک بار در هفته هم در اتاق بزرگ محل کارم کلاس زبان آلمانی برگزار میشود. به آشپزخانه رفتم تا برای کارمندان ادارهٔ کار قهوه درست کنم. دکمهٔ قهوهجوش را که روشن کردم، زنگ…
بیشتر بخوانیدمعرفی فیلم و سریال: آخرت شیرین – The Sweet Hereafter
مسعود سخاییپور، LJI Reporter – ونکوور آخرت شیرین، فیلمی در ژانر درام است که فیلمنامهاش را آتوم ایگویان نوشته و نیز آن را کارگردانی کرده است. این فیلم ساخت کشور کانادا است و در سال ۱۹۹۷ بهنمایش گذاشته شد. آخرت شیرین تحسین و ستایش منتقدان را به دنبال داشت و جوایز و افتخاراتی چون جایزهٔ بزرگ جشنوارهٔ کن، و دو نامزدی اسکار برای بهترین کارگردان و بهترین فیلمنامهٔ اقتباسی را از آنِ خود کرد؛ فیلمنامهای که بر مبنای رمانی…
بیشتر بخوانیدبهسازی زبان فارسی، کاستن از دشواریهای نوشتاری فارسی
همراه با پیشنهاد جایگزین برای چند واژهٔ بیگانه دکتر محمدرضا رخشانفر – ونکوور هدف اصلی ما حفظ هویت فرهنگی زبان رسمیمان است. پس بایسته است بکوشیم آن را از آفات بینظمیها و خطاها برهانیم و تا آنجا که امکان دارد علیه خودباختگی، خودکمبینی و تهاجم واژههای بیمورد خارجی مبارزه کنیم. ایرانزمین مشاهیر بسیاری را در علم و ادب در خود پرورده است و ما لازم است این سابقه را همچنان محفوظ نگه داریم و از بهکارگیری…
بیشتر بخوانیدپروژهٔ اجتماعی (۹۴) – سرمایهگذاریِ مؤثر یا ریختوپاش؟
مژده مواجی – آلمان تلفن زنگ زد: – سلام! حال شما چطور است؟ یک سال میشد که از سمیرا بیخبر بودم. آخرین بار که به دفترم آمد، دنبال پیداکردن کار بود. وقتی از امکان مشاورۀ شغلی در ادارهمان با او صحبت کردم، تمایلی نشان نداد. بیش از آنکه به توان و پتانسیل خودش بهعنوان مهندس کامپیوتر باور داشته باشد، به نیروهای ماوراءالطبیعه معتقد بود و اینکه شانس و اقبال یکهو در خانهٔ آدم را میزند. با…
بیشتر بخوانیدفرصت شکار – داستان کوتاهی از حمید مساح
حمید مساح – ونکوور قراری را که با خودت گذاشته بودی… «ترک تیراندازی» را میشکنی. بیفکر پیش، دوربین عکاسی را زمین میگذاری. تفنگ شکاریای را که شاهرخخان به طرفت گرفته، از دستش میگیری. با مهارت و سرعتی که برای او و برادرت هم غافلگیرکننده است، تفنگ را با فشنگ پر میکنی. فرصت فکرکردن را حتی به خودت هم نمیدهی. گلنگدن را میکشی، قنداق چوبی را روی شانهٔ چپت میگذاری و پای راست را حائل میکنی….
بیشتر بخوانید