مروری بر واکنش‌های نهادهای صنفی فرهنگی و هنری ایران و افغانستان به قتل فجیع داریوش مهرجویی و وحیده محمدی‌فر

مسعود سخایی‌پور، LJI Reporter – ونکوور 

قتل داریوش مهرجویی کارگردان نامدار سینمای ایران و همسرش وحیده محمدی‌فر با ضربات متعدد کارد، جامعهٔ ایران و به‌ویژه جامعهٔ فرهنگی و هنری ایرانیان در سراسر جهان را در بهت فرو برد. این فاجعه هنرمندان و فرهنگیان افغانستان را نیز متأثر کرد.

در این مطلب گزیده‌ای از واکنش‌های نهادهای صنفی، هنرمندان و سینماگران به کشته‌شدن این دو هنرمند از نظر شما می‌گذرد.

* * * * *

بیانیهٔ مشترک شورای‌ عالی تهیه‌کنندگان و کانون کارگردانان سینمای ایران

«شوکی غریب و ناباورانه برای سینما و همهٔ فرهنگ ایران، داریوش مهرجویی دانای بزرگ و پدر سینمای ایران دیشب به‌شکل فجیعی با همسرش به قتل رسیده، مگر مهم‌ترین داشتهٔ مردم ایران که برایش فراوان هم تبلیغ می‌شود، امنیت نیست؟ این در کدام تعریف امنیت می‌گنجد که پیرمردی هشتاد و چندساله و همسرش در امن‌ترین مکانشان، در خانه‌شان، این‌گونه سلاخی شوند!؟

جنایت در هرکجای جهان ممکن است اتفاق بیفتد، ولی دانستن حقیقت در کمترین زمان ممکن حق مردم است، خصوصاً در ارتباط با هنرمندان و مشاهیرشان.

از پلیس امنیت به‌عنوان حافظ اصلی شهروندان تقاضا می‌کنیم با توجه به دوربین‌های نصب‌شده در سکونتگاه ایشان و حفاظت بیرونی ساختمان، در ساعات آینده و برای جلوگیری از بروز هرگونه شایعات، هرچه زودتر ابعاد این فاجعه بزرگ را روشن کنند.»

* * * * *

پیام کانون نویسندگان ایران

«دو روز پیش داریوش مهرجویی، فیلمساز نامدار، و همسرش، وحیده‌ محمدی‌فر، فیلمنامه‌نویس، به‌شکلی فجیع در ویلای شخصی‌شان به قتل رسیدند. این جنایت هولناک، که بسیاری از ابعاد آن همچنان در پرده‌ای از ابهام باقی مانده است، واکنش‌های گسترده‌ای برانگیخت و جامعه را در بهت و خشم فرو برد.

مهرجویی از کارگردانان نام‌آور سینما بود و خالق آثاری ماندگار ازجمله «دایرهٔ مینا»، «گاو»، «آقای هالو»، «اجاره‌نشین‌ها» و «هامون». مضمون فیلم‌های او اغلب اجتماعی بود و آثارش در هر دو حکومت پهلوی و جمهوری اسلامی گرفتار سانسور می‌شدند. از داریوش مهرجویی همچنین آثار متعددی نیز منتشر شده است که رمان‌های «در خرابات مغان» و «به‌خاطر یک فیلم‌ بلند لعنتی» و ترجمه‌ها‌ی «بعد زیباشناختی» اثر هربرت مارکوزه و «جهان هولوگرافیک» از آن جمله‌اند.

حاکمیت که ید طولایی در تعقیب و آزار و حتی قتل نویسندگان و هنرمندان آزادی‌خواه دارد، در جنایت اخیر نیز از پاسخ‌گویی به ابهامات و شرح چگونگی آنچه بر داریوش مهرجویی و همسرش وحیده محمدی‌فر رفته، تن می‌زند.»

* * * * *

انجمن صنفی فیلم‌نامه‌نویسان سینما

«صدای کشیده‌شدن کارد بر استخوان حلقوم را می‌شنویم. روزها و شب‌های زیادی در تنهایی و در جمع، این صدا را خواهیم شنید. جنایت کامل این‌چنین است؛ سر یک‌ انسان بریده نمی‌شود، استخوان‌های حنجرهٔ هزاران نفر به‌آرامی، با نفرت و پلشتی از گوشت و رگ‌ها و اعصاب و مفاصل جدا می‌شوند، در فاصلهٔ میان گوش‌ها.

مغزها در جمجمه‌ها می‌سوزند و پیش از آنکه آخرین بقایای نور در چشمان استادمان داریوش مهرجویی و همسرش تاریک شود، دنیای ما نیز خاموش می‌شود.

آری، خاطرات جمعی ما بر مبنای قانون بقای رنج این‌گونه خواهد بود.»

* * * * *

انجمن نویسندگان ‌و منتقدان سینمای ایران

«دربارهٔ قتل داریوش مهرجویی

تسلیت نمی‌گوییم

محکوم می‌کنیم

از داریوش مهرجویی نوشتن، اتفاق تازه‌ای برای منتقدان سینما نیست. آن‌ها همواره از او و آثارش و نقش بزرگی که در اعتباربخشیدن به سینمای ایران داشته، نوشته‌اند و چه‌بسا سینما را از او آموخته‌اند.

کمتر می‌توان منتقد و نویسنده‌ای سینمایی را پیدا کرد که دربارهٔ مهرجویی ننوشته باشد، اما حالا نوشتن از او و فاجعهٔ شومی که برای او رخ داده، دشوار است. نوشتن از قتل فجیع و شرم‌آور فیلمسازی که راوی شور و شعور زندگی بود. قلم‌هایمان مثل قلب‌هایمان در خود شکسته است. انگار خواب حمید هامون دربارهٔ خالق آن تعبیر شده که گفته بود: «خواب دیدم که در سردابهٔ قرون وسطایی سلاخی می‌شوم».

آری، او و همسرش را سلاخی کردند! آن هم در امن‌ترین مکان ممکن! در منزل شخصی‌اش! چه کسی این میزانسن هولناک را چیده است؟ چه کسی در برابر قتل این قلهٔ سینمای ایران پاسخگوست؟!

ما اعضای انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی این واقعه را تسلیت نمی‌گوییم. او نمرده که تسلیت گفت. داریوش مهرجویی به قتل رسیده و ما آن را محکوم می‌کنیم و خواهان خون‌خواهی او هستیم.»

* * * * *

پیام ۱۰۰ تن از سینماگران افغانستان 

«دوستان عزیز خانواده داغدیدهٔ سینمای ایران، 

مرگ هنرمند الحق که نه کاری‌ست خرد. هنرمند زبان گویا، روح متلاطم و قلب تپندهٔ جامعهٔ خویش است. مرگ هنرمند به‌معنای خاموشی صدای مردم، افسرده‌گی روح جمعی و ایستایی قلب یک جامعه است.

شوربختانه آگاهی حاصل کردیم که دست‌های بی‌رحمی فیلمساز سترگ هم‌زبان و هم‌فرهنگ ما آقای داریوش مهرجویی و وحیده محمدی‌فر همسر هنرمندشان را با سنگدلی تمام به قتل رسانیده است.

داریوش مهرجویی این استاد مسلم سینما با آفریدن آثار ماندگاری چون گاو، پستچی، اجاره‌نشین‌ها، هامون و سنتوری بی‌تردید در ردیف سینماگران بزرگ متعهد و صاحب مکتب در حوزهٔ تمدنی ما قرار دارد. کارهای مرحوم مهرجویی همیشه به سینماگران افغانستان انگیزه‌دهنده و الهام‌بخش بوده است.

ما سینماگران افغانستان در حالی‌که قتل وحشیانهٔ این دو هنرمند عزیز و بزرگ را فاجعه‌ای برای جامعهٔ سینماگران می‌پنداریم، خود را در اندوه دوستان و خانواده‌های آقای مهرجویی و بانو محمدی‌فر شریک می‌دانیم و امیدواریم که نهادهای عدلی و قضایی جمهوری اسلامی ایران هرچه زودتر عاملان این قتل وحشتناک را شناسایی کرده به عدالت بسپرند.»

* * * * *

نامهٔ بیش از ۱۸۰ تن از فعالان مدنی و روزنامه‌نگاران افغانستان

«با اندوه فراوان خبر درگذشت داریوش مهرجویی و همسر گرامی‌شان وحیده محمدی‌فر را که فجیعانه به‌ قتل رسیده‌اند، دریافت کردیم. ما، جمعی از فعالان مدنی و روزنامه‌نگاران افغانستان، در کنار قبیح‌شمردن و محکوم‌کردن این حادثهٔ الم‌ناک، با بازماندگان فقید مهرجویی و فقید محمدی‌فر اظهار همدردی و غم‌شریکی می‌کنیم.

امیدواریم جامعهٔ فرهنگی و هنری ایران، در این ضایعهٔ بزرگ، ما را در کنار خویش پندارد، چنان‌چه در کنارشان خواهیم بود و خواهیم ماند. ما قدردان ملت شریف ایران‌زمین هستیم، ملتی که دهه‌هاست میزبان شهروندان افغانستان، هم‌فرهنگ و هم‌تمدن‌های خویش هستند. جای مباهات است؛ در چنین وضعیتی که ایرانی‌های عزیز دارند هر روز بیش‌تر از روز‌ پیش از روزگار متأثر و متألم می‌شوند، اما هم‌تمدنی‌های خویش را قدر دارند و حمایت و میزبانی می‌کنند.

کاش این‌ نامه را به‌مناسبتی میمون خدمت مردم شریف و جامعهٔ هنری ایران تقدیم می‌کردیم، اما حالا و در مناسبتی ناخوش که همانا رفتن بی‌بازگشت هنرمندی بی‌بدیل است، به‌عنوان درد دلی برای هم‌دلی می‌نویسیم.

ما از نهادهای مسئول درخواست می‌کنیم تا عامل یا عاملین این جنایت فجیع را شناسایی و به‌مردم معرفی نمایند، باشد که شک و شبهه‌های به‌میان‌آمده در قبال هویت عامل یا عاملین این جنایت که مایهٔ رنجش خاطر شهروندان ایران و باعث اذیت شهروندان افغانستان در آن دیار شده است را بزداید.

باور ما این است که جنایت از سوی هر انسانی، به‌دور از هویتش، جنایت است و غیرقابل‌قبول. پس هرکس یا کسانی‌ که در پشت این جنایت هولناک هستند، باید به پادافرهٔ اعمالشان برسند.»

ارسال دیدگاه