عبور چند مورچه از لابه‌لای خطوط – معرفی مجموعه‌داستان «مورچه‌های دوست‌داشتنی»؛ اثری از شبنم کاظمی

عاطفه اسدی – آلمان

«مورچه‌های دوست‌داشتنی» عنوان مجموعه‌داستانی نوشتهٔ شبنم کاظمی است که انتشارات «سایه‌ها» به‌تازگی، در زمستان ۱۴۰۲، آن را منتشر کرده است. شبنم کاظمی، نویسنده و مترجم ایرانی است که پیش از این بسیاری از داستان‌هایش در مجلات مستقل ادبی، وب‌سایت‌های گوناگون و کتاب‌های آنتولوژی گروهی منتشر شده‌اند. او سرانجام بعد از حدود پانزده سال فعالیت جدی و کارگاهی ادبی، تصمیم به انتشار نخستین مجموعهٔ خود گرفته است.

«مورچه‌های دوست‌داشتنی»، اولین مجموعهٔ شبنم کاظمی که با مقدمه‌ای مهم و خواندنی از نویسنده، شاعر و استاد ادبیات، مهدی موسوی، منتشر شده، شامل بیست داستان کوتاه است. مانند بسیاری از نویسندگان مستقل که علیه سانسور و سرکوب مبارزه می‌کنند، کاظمی نیز به تیغ سانسور و جراحی‌شدن کلماتش از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تن نداده و کتابش را به‌صورت «رایگان» برای دانلود در اینترنت قرار داده است تا داستان‌ها سالم و بدون هیچ‌گونه سانسوری، به دست مخاطب برسند؛ حتی به قیمت اینکه این رویه باعث شود او به‌عنوان نویسنده، از انتشار کتابش هیچ درآمدی نداشته باشد، هیچ تریبون رسمی‌ای انتشار کتاب را خبررسانی نکند و در نهایت، نسخه‌های کاغذی محدود کتاب، مانند جنسی ممنوعه از طریق دست‌فروش‌های خیابان انقلاب، به‌دست مخاطبان برسند. و البته در اوج تلخی، همهٔ این‌ها قدرتمندبودن ادبیات را نشان می‌دهند و‌ پیروزی آن بر ممنوعیت‌ها و خط‌خوردن‌ها.

از جمله داستان‌های این کتاب می‌توان به «رادیوبندر»، «یا ستارالعیوب»، «مجلس شاهنامه‌خوانی»، «از تایلند متنفرم» و «خون‌بها» اشاره کرد. ‌داستان‌های کاظمی اغلب پس‌زمینه‌ای رئال دارند و متعلق‌اند به جهان واقعی اطراف ما. اما این واقع‌گرایی‌ و سرک‌کشیدن به فضاهای مختلف شهری و حتی روستایی، باعث نشده داستان‌ها تن به کلیشه‌ها بدهند و تجربه‌هایی تکراری در این زمینه باشند. 

کاظمی در هر داستان، به‌طریقی کوشیده خلاقیت و جهان‌بینی خاص خود را در اثر جاری کند. بهره‌گیری از رئالیسم جادویی و تریبون‌دادن به صداهایی که اغلب در ادبیات این روزها جایی برای شنیده‌شدن ندارند، از ویژگی‌های مهم داستان‌های این کتاب است. قاتل، بیمار روانی، نوجوان، کاراکتر ترنسکشوال و… ، از جمله صداهایی‌اند که در داستان‌های کاظمی شنیده می‌شوند. در نتیجه، می‌توان مطمئن بود که «عدم قضاوت» و نگاه خاکستری به پدیده‌ها نیز در این داستان‌ها از اهمیت ویژه‌ای برخوردارند؛ مانند طرح جلد این کتاب (نقاشی اسد فقیهی) و عناصر درهم‌تنیده‌ای که تماماً خاکستری ترسیم شده‌اند و تعامل محتوا و فرم کلی کتاب را نمایش می‌دهند.

شاید پررنگ‌ترین ویژگی داستان‌های این کتاب، نزدیک‌بودن آن‌ها به فضای داستان‌های مینیمال و یا دست‌کم، گرایش آن‌ها به‌سمت چنین سبکی باشد. من می‌توانم این داستان‌ها را به «تریلر» یک فیلم سینمایی پرفروش تشبیه کنم. داستان‌های شبنم کاظمی اغلب «برش»هایی از یک زندگی‌اند. نویسنده، بی‌آنکه بخواهد درگیر توضیحات اضافی بشود، قضاوت کند یا برود جای راوی بنشیند، در موجزترین حالت ممکن، خواننده را به‌اندازهٔ چند دقیقه به تماشاکردن یک برش از زندگی شخصیت‌ها، دعوت می‌کند. حتی در داستان‌هایی هم که به‌ظاهر «اتفاق‌محور»‌اند این تماشای شتاب‌زدهٔ یک زندگی، همچنان ویژگی اصلی کار است.

‌شخصیت‌های داستان‌های کاظمی، عموماً قهرمان‌های بزرگی نیستند و اتفاقاً انسان‌های معمولی جامعه‌اند که حتی اگر پیچیدگی‌های روانی خاصی هم داشته باشند، نویسنده تلاش نمی‌کند آن‌ها را با جزئیات برای مخاطب توضیح داده و درس اخلاق یا روان‌شناسی به او بدهد. در واقع کاظمی، گویی نقش خواننده را در هر داستان، مهم و تعاملی در نظر گرفته و از او دعوت می‌کند تا آزادانه، جاهای خالی هر داستان را، با اندیشه، تخیل و قضاوت خودش پر کند.

ساده‌نویسی، عدم استفاده از تصاویر پیچیده، موضع‌نداشتن راوی در برابر وقایع و تصویرسازی بدون اغراق از ویژگی‌های داستان‌های مجموعه است. حتی در جاهایی که رئال جادویی به داستان سرک می‌کشد، تصویرهای خلاقانهٔ کاظمی فاقد اغراق و پیچیدگی مصنوعی‌ است و او، با نثر ساده و روان خود، خواننده را جوری با تصاویر همراه می‌کند که ما به‌عنوان مثال محوشدن یا ظهور ناگهانی آدم‌ها توی عکس، مرواریدگریستن شخصیتی و پوست‌اندازی شخصیت دیگر را جوری باور می‌کنیم که انگار اموری‌اند که در زندگی روزمره، به‌وفور با آن‌ها مواجه می‌شویم.

در عین حال که برخی ویژگی‌های مشترک مانند موارد ذکرشده، نخ نامرئی اتصال داستان‌های این مجموعه به یکدیگرند و ما را با جهان‌بینی کلی نویسنده آشنا می‌کنند، باید اشاره کرد که هر داستان، فضای مستقل خود را دارد. کاظمی با حفظ جهان‌بینی مینی‌مالیستی خاکستری خود در داستان‌ها، کوشیده از روی دست خودش رونویسی نکند و تن به تکرار ندهد. جاهایی که او به تجربهٔ رئالیسم جادویی نزدیک می‌شود و شخصیت‌هایی مانند «ماهرخ» را وارد کارش می‌کند که اشک‌هایشان «مروارید» است، به‌نظر من خلاقیت در داستان‌ها به اوج خود می‌رسد و نوید این را می‌دهد که در کتاب‌های بعدی این نویسنده، قرار است از او تجربه‌هایی تازه به‌لحاظ ژانر و تکنیک و… بخوانیم.

من خواندن «مورچه‌های دوست‌داشتنی»، این کتاب خوش‌خوان و متفاوت را که فقط شبیه به خودش است، پیشنهاد می‌کنم. شاید کمترین وظیفهٔ ما خوانندگان در برابر ادبیات مستقل، حمایت‌کردن از طریق دانلود کتاب، مطالعهٔ آن و به‌اشتراک‌گذاشتنش باشد.

شما می‌توانید در ستون تازهٔ «ستاره‌های سربی» این شماره، داستانی از مجموعهٔ «مورچه‌های دوست‌داشتنی» را بخوانید و سپس کتاب را به رایگان، از این آدرس دریافت کنید:

https://sayeha.org/ap4241/

ارسال دیدگاه