داستانهایی بر مبنای واقعیت از انسانهایی که تنها به رفتن فکر میکنند آرام روانشاد – ایران معمولاً بیشتر مسافرها وقتی سوار ماشین میشوند، ماسکشان را درنمیآورند. علیرغم واکسیناسیون سراسری، هنوز ترس وجود دارد و البته این ترس کاملاً منطقی است. اما او بهمحض سوارشدن به ماشین ماسک و عینک آفتابیاش را درآورد. روسریاش را هم انداخت دور شانههایش و از گرمای هوا، آنهم وسط آبانماه، شکوه کرد. تصدیق کردم که هوا چند روزی است که گرم…
بیشتر بخوانیدهنر و ادبیات
دنیای من و آدم کوچولوها – دوربودن از کانادا
رژیا پرهام – تورنتو با بچهها روی آسفالت نقاشی میکشیم. دو دختر کُرهایِ همسایه هم که دو سالی میشود به کانادا آمدهاند، با جعبهٔ گچِ دستشان به ما ملحق میشوند. گچهای رنگارنگ را وسط میگذاریم و با هم استفاده میکنیم. هر کسی طرحی میکشد. دخترک یک گل میکشد. آن یکی چند شکل هندسی، یکی دیگر یک زرافه که بیشتر شبیه کرگدنی زرد و قهوهای است. من یک کوه و آسمان آبی میکشم با کلی ابر. دخترک…
بیشتر بخوانیدنگهداشت زبان زیبای فارسی – قسمت بیست و دوم
قسمت قبلی این مطلب را در اینجا بخوانید دکتر محمدرضا رخشانفر – ونکوور سخنگویى و علم زبان – مطالعهٔ علمى زبان بهطور دقیق سابقهاى طولانى ندارد و به بیش از هفتاد هشتاد سال نمىرسد. رفتار زبانى بر محور دو اصل متضاد مىچرخد: ۱- اصل هرچه سریعتر گفتن، کمتر و سادهتر نمودن کلام، و ٢- اصل هرچه بهتر بیانکردن و کاملتر رساندنِ پیام. این دو اصل در حرکت خود به پیش، در جایى یکدیگر را خنثى مىکنند و منتجشان…
بیشتر بخوانیدپروژهٔ اجتماعی (۵۶) – آینۀ رؤیا در عکس
مژده مواجی – آلمان ماسکش را که برداشت، لبخندی بر لبش نمایان شد. موهای بلندش را پشت سرش بسته بود و با چشمهای آبیرنگش مشتاق کندوکاو در چهرۀ مراجعان بود. یک ساعتی میشد که پشتسرهم از مراجعان ادارهمان عکس میگرفت. عکسهایی حرفهای برای رزومهشان. او را به اداره دعوت کرده بودیم که در روز بازدید و معرفی پروژههای اجتماعیمان به عموم، یکی از نکات جذاب آن روز برای بازدیدکنندگان باشد. مراجعم را به اتاقی که برای…
بیشتر بخوانیدپوسترهای دوپولی – داستان کوتاهی از محمد محمدعلی
محمد محمدعلی – ونکوور چهبسا توضیحی واضح: داستان «پوسترهای دوپولی» با فوت ابوالحسن بنیصدر آمد جلوی چشمم. یادگاری است از نیمهٔ اول دههٔ ۱۳۶۰ که چون امکان چاپ در آن مقطع حساس را نداشت، سالها بعد در مجموعه داستان «بازنشستگی و داستانهای دیگر» بهچاپ رسید. حالا در ویرایش جدید زبانی و نه ساختاری، گویی بهانهای شده است برای راقم سطور تا هم یادی کند از آن شخصیت کارمند که از خود نماد و شمایی و…
بیشتر بخوانیدمعرفی فیلم و سریال: سرگذشت ندیمه – The Handmaid’s Tale
بهمناسبت ۱۸ نوامبر زادروز مارگارت اتوود، این نویسندهٔ شهیر کانادایی آرام روانشاد – ایران سرگذشت ندیمه، مجموعهٔ تلویزیونی آمریکایی در ژانر تراژدی و پادآرمانشهری است که بر اساس رمان معروف سرگذشت ندیمه اثر مارگارت اتوود، نویسندهٔ کانادایی، ساخته شده است. سفارش این سریال توسط سرویس پخش هولو برای ۱۰ قسمت به سازندگان فیلم داده شد و توسط بروس میلر (Bruce Miller)، کارگردان آمریکایی سریالهای علمی-تخیلی در سال ۲۰۱۷ ساخته شد. تا کنون چهار فصل از این…
بیشتر بخوانیدمارگارت اتوود: سیمایی بر فراز دو قرن – بهمناسبت زادروز این نویسندهٔ شهیر کانادایی
مهرخ غفاری مهر – ونکوور مارگارت اتوود (Margaret Atwood) در سال ۱۹۳۹ در اتاوای کانادا بهدنیا آمد. پدرش، ادموند اتوود (Edmund Atwood)، استاد جانورشناسی و مادرش، مارگارت دوروثی کیلیام (Margaret Dorothy Killiam)، متخصص تغذیه و رژیم غذایی بود. کودکیِ اتوود در دورانی سپری شد که در آن، جهان شاهد انتشار کتابهایی چون خوشههای خشم (۱۹۳۹) اثر اشتاینبک، رستاخیز فینگنها (۱۹۳۹) اثر جیمز جویس، زنگها برای که به صدا در میآیند (۱۹۴۰) اثر همینگوی، آخرین تایکون (۱۹۴۱)…
بیشتر بخوانیدبهیاد مانای کامبیز درمبخش، استادِ «بدون شرح» بهتصویرکشیدن
افشین سبوکی – ونکوور اولین تجربهٔ من از دیدن کارهای او طی تماشای برنامهای تلویزیونی بود که در آن جوانی با خطوط بسیار ساده ولی مستحکم طراحی کارتونی را بهزبان ساده آموزش میداد. یادم است با شگفتی شاهد بودم که چگونه دایرهای ساده تبدیل به صورت، و سپس با اضافهشدن اشکال سادهٔ دیگر چهره و بدن دختربچهای بامزه با دندانهای خرگوشی و گیسهای دوطرفبافته شکل گرفت و من که کودکی بودم با اولین تجربههای طراحی،…
بیشتر بخوانیددر جستوجوی بهشت – رؤیای آمریکایی
داستانهایی بر مبنای واقعیت از انسانهایی که تنها به رفتن فکر میکنند آرام روانشاد – ایران هرساله در اواسط مهرماه، تب شرکت در لاتاری بالا میگیرد و بسیاری از ایرانیان شانس خود را برای مهاجرت به آمریکا امتحان میکنند. چرا که لاتاری آمریکا یکی از ارزانترین راههای مهاجرت به آمریکا محسوب میشود. این روزها هم تبوتابش میان مردم افتاده است. چند روزی است که روی در و دیوار خیابانها و اکثر کافینتها تبلیغ ثبتنام لاتاری را…
بیشتر بخوانیددنیای من و آدم کوچولوها – ابراز عشق منحصربهفرد
رژیا پرهام – تورنتو قبل از اینکه دخترک مهدکودک را ترک کند، میگوید: Razhia, I wish I was you! (رژیا، کاش من تو بودم!) با تعجب نگاهش میکنم و میپرسم چطور؟ میخندد و همانطور که بهسمت در میرود، با سبکبالیِ تمام دستانش را توی هوا حرکت میدهد و میگوید: It’s clear Razhia, because I love you. (خب معلومه رژیا، چون دوستت دارم.) بلند میخندم. برمیگردد و با خنده میپرسد: «چیه؟» میگویم: «تو حرف نداری! این…
بیشتر بخوانید