الوداع شادمانه – شعری از حسن حسام برای پهلوان مجیدرضا رهنورد

الوداع شادمانه – شعری از حسن حسام برای پهلوان مجیدرضا رهنورد

الوداع شادمانه۱ برای پهلوان مجیدرضا رهنورد حسن حسام – فرانسه   مرگ گفت: هیبت من هر جنبنده‌ای را                      در چنبرهٔ هراس،                                            مچاله می‌کند! با نامِ پُرصلابتم آشفته می‌شوند خلایق! به‌هوش باش جوان! مجیدرضا گفت: من اما زندگی‌ام؛ سرشار از بهارِنارنج و شکوفهٔ گیلاس تو دروغی                 دور شو از من! مرگ گفت: اگر با شلاق وُ باتوم وُ آتش                             تیرِ خلاص                                            طنابِ دار در هم آمیزم؛ پایانِ تو آغاز می‌شود! چشمانت، تاریک قلبت، بی‌تپش وَ سرت،…

بیشتر بخوانید

اعدامیان پائیز – شعری از سعید جاوید

اعدامیان پائیز – شعری از سعید جاوید

سعید جاوید – آمریکا در عصر خستهٔ نیمهٔ پائیز، از پشت پنجره، خیره می‌شوم به آشوب برگ و باد، و مرگ برگ‌ها، که فرو می‌ریزند، یک به یک، اعدامیان بی‌فرجام، (پشت پنجره انگار دشت خاوران) و صبر می‌کنم، تا آخرین نفر، آخرین برگ، وقت می‌کُشم، و وقت می‌کُشدَم، وقت می‌کُشم، و وقت، می‌کُشدَم.

بیشتر بخوانید

پذیرش کفالت سیاسی ۱۹ زندانی ایرانی در معرض خطر از سوی ۹ نمایندهٔ پارلمان کانادا از حزب لیبرال

پذیرش کفالت سیاسی ۱۹ زندانی ایرانی در معرض خطر از سوی ۹ نمایندهٔ پارلمان کانادا از حزب لیبرال

For the English version, please see below مجلس عوام کانادا تاریخ انتشار: ۳۱ دسامبر ۲۰۲۲ بیانیهٔ مشترکی از: جاناتان ویلکینسون، نمایندهٔ پارلمان از منطقهٔ نورث ونکوور جان اَلدِگ، نمایندهٔ پارلمان از منطقهٔ کلووِردیل – شهر لنگی تری بیچ، نمایندهٔ پارلمان از منطقهٔ برنابی نورث – سیمور هدی فرای، نمایندهٔ پارلمان از منطقهٔ ونکوور سنتر کن هاردی، نمایندهٔ پارلمان از منطقهٔ فلیت‌وود – پورت کلز ران مک‌کینان، نمایندهٔ پارلمان از منطقهٔ کوکئیتلام – پورت کوکئیتلام طالب نورمحمد، نمایندهٔ پارلمان از منطقهٔ…

بیشتر بخوانید

ایران پس از مهسا – روایت شاهدان عینی: شب سوئیت

ایران پس از مهسا – روایت شاهدان عینی: شب سوئیت

بر اساس روایتی از ایران، پیاده‌سازی: ترانه وحدانی – ونکوور این مطلب حاوی محتوای دردناک است. گرچه عین واقعیت است، اما خواندنش آسان نیست. مخصوصاً برای کسانی که در کشوری امن و آرام زندگی می‌کنند. اما به‌قول کاوه گلستان: «من می‌خواهم صحنه‌هایی را به تو نشان دهم که مثل سیلی به صورتت بخورد و امنیت تو را خدشه‌دار کند و به خطر بیندازد. می‌توانی نگاه نکنی، می‌توانی خاموش کنی، اما نمی‌توانی جلوی حقیقت را بگیری، هیچ‌کس…

بیشتر بخوانید

گزارشی از تجمعات گستردهٔ هفته‌های سیزدهم و چهاردهم از زمان شروع اعتراضات و تحصن سه‌روزه در ونکوور  در اعتراض به سرکوب و کشتار مردم و اعدام‌های اخیر در ایران

گزارشی از تجمعات گستردهٔ هفته‌های سیزدهم و چهاردهم از زمان شروع اعتراضات و تحصن سه‌روزه در ونکوور  در اعتراض به سرکوب و کشتار مردم و اعدام‌های اخیر در ایران

همراه با گزارش تصویری از تجمعات گستردهٔ دو هفتهٔ اخیر در ونکوور در اعتراض به سرکوب و کشتار مردم ایران مسعود سخایی‌پور، LJI Reporter – ونکوور ایرانیان ونکوور در سیزدهمین و چهاردهمین هفته‌ها از آغاز اعتراضات در ایران، بار دیگر صدای هم‌وطنانشان در داخل کشور را به گوش مردم کانادا رساندند.  شنبه ۱۰ دسامبر ۲۰۲۲، هم‌زمان با روز جهانی حقوق بشر، تجمع بزرگی در محوطهٔ پشت ساختمان آرت گالری در ضلع غربی خیابان هاو برگزار…

بیشتر بخوانید

مروری بر واکنش‌های دولت کانادا به سرکوب و کشتار مردم ایران در هفته‌های سیزدهم و چهاردهم از زمان شروع اعتراضات

مروری بر واکنش‌های دولت کانادا به سرکوب و کشتار مردم ایران در هفته‌های سیزدهم و چهاردهم از زمان شروع اعتراضات

سیما غفارزاده – ونکوور در حالی‌که شمارهٔ پیش نشریه زیر چاپ بود، متأسفانه خبر رسید که جمهوری اسلامی طی برگزاری دادگاهی شتاب‌زده، محسن شکاری، جوان ۲۳ ساله و از معترضان اخیر در تهران، را به اعدام محکوم کرد؛ حکمی که صبح پنجشنبه ۸ دسامبر به‌وقت ایران به اجرا درآمد. این در حالی است که ده‌ها تن از دیگر معترضان در معرض خطر اجرای حکم اعدام‌اند. در واکنش به اعدام محسن شکاری، روز پنجشنبه ۸ دسامبر، ملانی…

بیشتر بخوانید

دههٔ هشتادی‌ها – شعری از عباس سماکار

دههٔ هشتادی‌ها – شعری از عباس سماکار

عباس سماکار – سوئد خاطره‌های من به رؤیا بدل می‌شوند رؤیاهای من به شعر و من از همین‌جا که ایستاده‌ام تو را با آرزوها و رؤیاهایت بازمی‌شناسم   سخن‌گفتن به‌زبان سبزه و آب  پرسه‌زدن در خیال مه تو را یافتن و ترانه‌های شورشی‌ات را بازخواندن  مرا در شعر و رؤیای تو غرقه می‌سازد   جان‌های جوان با قامت بلند اراده  ترانه‌هایی که در سنگ طنین می‌افکند  رؤیاهایی دوردست و پاک و خونی که بودن را…

بیشتر بخوانید

چشم‌خانه – شعری از دکتر فرشته وزیری‌نسب

چشم‌خانه – شعری از دکتر فرشته وزیری‌نسب

دکتر فرشته وزیری‌نسب – آلمان چشم‌ها در چشم‌خانه می‌رقصید دست‌ها را می‌دید پرنده‌های گشوده به‌سوی آسمان چشم‌هایم آفتابی بود قلبم پر از پروانه تفنگ دستت اما پر سایه از سوی سایه‌ها هزار دانه انار پاشید بر چشمانم و دهانت پر از مروارید‌های زرد زهرخندی بر لب زد چشم‌هایم دیگر در چشم‌خانه نمی‌گردند ارواحی سرگردان‌اند در افقی که ماه در آن به محاق می‌رود.  انگشتانت قرمز در هوا می‌چرخند پاهایت سرخ بر سر کُردی رقص می‌کوبند…

بیشتر بخوانید

ایران پس از مهسا – روایت شاهدان عینی: نفس‌هایم به شماره افتاد

ایران پس از مهسا – روایت شاهدان عینی: نفس‌هایم به شماره افتاد

پیاده‌سازی*: فرنوش عزیزیان – ونکوور نفس‌هایم به شماره افتاد؛ تا جایی که توانستم دویدم اما به‌سختی می‌توانستم چشمانم را باز نگه دارم، گاز اشک‌آور تأثیر خودش را گذاشته بود. اگر بخواهم آن مدت را در ذهنم تصور کنم، حس می‌کنم به‌اندازهٔ چند قرن بود؛ چیزی که در واقعیت کمتر از یک‌ساعت طول کشید. کوچه‌ها تاریک بود و اکثر چراغ‌ها خاموش. تنها صداهایی که به گوش می‌رسید صدای شلیک لانچر اشک‌آور، و «مرگ بر دیکتاتور»هایی که…

بیشتر بخوانید

شعری از گروس عبدالملکیان برای خدانور لجه‌ای

شعری از گروس عبدالملکیان برای خدانور لجه‌ای

گروس عبدالملکیان – ایران لطفاً پیش از خواندن، این شعر را از اینجا بشنوید. به خدانور لجه‌ای و نخ سرخ باریکی که بادبادکش را پیدا خواهد کرد.   داغ در سینه داغ در دهان داغ بر پیشانی نامت چنان داغ که در دست نمی‌توان گرفت باید نوشت بر کاغذی، سنگی، گوری.   در نامت نظر که می‌کنم پر از خیابان‌هاست پر از نیمه‌شب‌ها پر از آتش‌ها نامت، نامه‌ای‌ست که تو به انقلاب نوشته‌ای! نامت پر…

بیشتر بخوانید
1 5 6 7 8 9 11