پگاه صبح آزادی – شعری از آستاره صبح

آستاره صبح – ونکوور

نقاشی از افروزه افشین
نقاشی از افروزه افشین

نماند ماه، پنهان در پس ابر 

شود لبریز، ظرف طاقت و صبر

چو خورشیدی در این سرمای جان‌سوز

خروش خشم مردم، آتش‌افروز 

بسوزانَد بن تزویر و نیرنگ 

بگیرد عاقبت دامانشان ننگ

ز خون پاک یاران، لاله سر زد

به قلب و ریشهٔ دشمن تبر زد 

پگاه روز آزادی عیان است 

به مسلخ‌بردن اهریمنان است… 

ارسال دیدگاه