زمان تغییر است

زمان تغییر است

مجتبی طالقانی – ونکوور تغییر جزء جدایی‌ناپذیر و همیشگی زندگی ماست. زمان می‌گذرد و با گذشت آن جسم و جان، تن به تغییر می‌دهند. آرزو‌ها و برنامه‌ها با رویدادها و واقعیت‌ها روبه‌رو می‌شوند، از آن‌ها اثر می‌پذیرند، شکلی نو می‌گیرند و آمادهٔ دگرگونی می‌شوند. طرحی نو و هوایی تازه یا تسلیم به وضع موجود و خودداری از تغییر موضوع انتخاب می‌شود. جامعه و طبیعت نیز همین مسیر را می‌پیمایند. انسان و طبیعت از هم تأثیر می‌پذیرند،…

بیشتر بخوانید

گزارشی از حضور پیِر پوئلیور، رهبر حزب محافظه‌کار کانادا، در تجمع اعتراضی ایرانیان ونکوور 

گزارشی از حضور پیِر پوئلیور، رهبر حزب محافظه‌کار کانادا، در تجمع اعتراضی ایرانیان ونکوور 

همراه با گزارش تصویری از تجمعات گستردهٔ دو هفتهٔ اخیر در ونکوور در اعتراض به سرکوب و کشتار مردم ایران مسعود سخایی‌پور، LJI Reporter – ونکوور در ادامهٔ تجمعات ایرانیان ونکوور در هفته‌های اخیر، ظهر شنبه ۲۹ اکتبر ۲۰۲۲، در پی فراخوانی از طرف انجمن خانواده‌های پرواز پی‌اس‌۷۵۲ برای تشکیل زنجیرهٔ انسانی در شهرهای بزرگ سراسر دنیا، هزاران نفر زنجیره‌ای انسانی در مجاورت پل لاینز گیت، از نورث شور تا استنلی پارک تشکیل دادند. در…

بیشتر بخوانید

پژواک اعتراضات مردم ایران در ونکوور

پژواک اعتراضات مردم ایران در ونکوور

از به‌تصویرکشیدن جنبش اعتراضی مردم ایران به‌دست هنرمند نقاش مشهور خیابانی ونکوور تا تداوم تجمعات اعتراضی ایرانیان ونکوور  مسعود سخایی‌پور، LJI Reporter – ونکوور اسموکی دِوِل (Smokey Devil) یا اسموکی دی (Smokey D) نام هنری جِیمی هاردی (Jamie Hardy)، هنرمند نقاش مشهور خیابانی ونکوور است که ۲۰ سال است طرح‌هایش را روی دیوارهای شهر ونکوور و به‌ویژه شرق داون‌تاون می‌کشد. طرح‌های اسموکی به بخشی از هویت شهری شرق داون‌تاون ونکوور بدل شده است و کارهای…

بیشتر بخوانید

در جست‌و‌جوی بهشت – خیلی‌ها خواستند بروند و نتوانستند

در جست‌و‌جوی بهشت – خیلی‌ها خواستند بروند و نتوانستند

داستان‌هایی بر مبنای واقعیت از انسان‌هایی که تنها به رفتن فکر می‌کنند آرام روانشاد – ایران خبر دستگیری‌اش را توی فضای مجازی می‌خوانم و هشتگ‌هایی را که برای آزادی‌اش زده‌اند. این روزها مدام خبر دستگیری می‌خوانیم. تازه باید امیدوار باشیم که خبر دستگیری باشد و نه مرگ. به نجات آن که دستگیر شده امیدی هست. اما آن که مرده را چگونه می‌توان نجات داد؟ به عکسش نگاه می‌کنم و با خودم می‌گویم چقدر قیافه‌اش برایم آشناست….

بیشتر بخوانید

دف‌‌ها، شعری از مهرخ غفاری مهر برای مهسا (ژینا) امینی

دف‌‌ها، شعری از مهرخ غفاری مهر برای مهسا (ژینا) امینی

مهرخ غفاری مهر – ونکوور به اعظم اختر، به‌یاد ژینای زندگی او می‌رفت و تمامی اندامش می‌گریست جز چشم‌هایش نشناختش شاعر، به‌نجوا صدایش کرد:  ستاره! تمامی اندامش می‌گریست جز چشم‌هایش کوچه‌های خاکی شهر غمگین بودند پای شاعر توان رفتن نداشت اختر اما  با لبخندی بر گوشهٔ لب می‌گریست تمامی اندامش می‌گریست  جز چشم‌هایش زنی خیابان را جارو می‌کرد زنی به فرزندش شیر می‌داد زنی غذای خود را در کنار خیابان می‌پخت زنی ادرار فرزندش را از کنار خیابان…

بیشتر بخوانید

قهرمان ما دیگر کاوه نیست بلکه مهساها و مینوها هستند

قهرمان ما دیگر کاوه نیست بلکه مهساها و مینوها هستند

نویسنده: یک مرد ایرانی ساکن کانادا (نویسنده تقاضا کرده است ناشناس بماند) در افسانه‌های ایرانی همیشه یک مرد قهرمانی بوده که آمده و میهن را آباد کرده. از کاوهٔ آهنگر گرفته که علیه ضحاک ستمگر قیام کرد تا رستم دستان که تک‌وتنها پادشاه ایران را از بند دیوان مازندران نجات داد. در تاریخ معاصر ایران هم کم نبودند مردانی که بهشان امید بستیم تا بیایند و همه‌چیز را درست کنند؛ اسطوره‌شان کردیم و هیچ انتقادی…

بیشتر بخوانید

شعری از گروس عبدالملکیان برای دختران ایران

شعری از گروس عبدالملکیان برای دختران ایران

گروس عبدالملکیان – ایران   تمام این سال‌ها داشتید بلند می‌شدید داشتید از پیچ‌و‌خم‌هایتان عبور می‌کردید داشتید به راهتان ادامه می‌دادید داشتید در سکوت… رودخانه‌ای که چهل سال زیر روسری مانده باشد از کارون بلندتر است!   موها بلند می‌شوند تا به خیابان بیایند تمام حرف‌هایی که در سر داشتیم از سر روییده‌اند   چه رنگ‌ها، چه سروها، چه شاخه‌ها! اگر جای جنگل بودم از خود بیرون می‌رفتم تا به درخت‌هایم نگاه کنم موها زنده‌اند…

بیشتر بخوانید

شعرهایی از رضا کاظمی برای مهسا (ژینا) امینی

شعرهایی از رضا کاظمی برای مهسا (ژینا) امینی

رضا کاظمی – ایران    ۱ پرنده از روزن نور گذشت آزادی‌اش را پر کشید و تمام حجم قفس ماند برای ما ۲ خاک را اگر بشکافی نگاهت هنوز ستارهٔ سَحَر است که با ما حرف می‌زد و میان دستانت هنوز پرندهٔ آوازی که بهار را آیه به آیه تفسیر می‌کرد. خاک را اگر بشکافی کدورت از شب می‌ریزد ملال از روز غربت و تنهایی از ما. * * * آه، خاک را اگر بشکافی!…

بیشتر بخوانید

در جست‌و‌جوی بهشت – بهای ماندن سنگین است

در جست‌و‌جوی بهشت – بهای ماندن سنگین است

آرام روانشاد – ایران تقریباً چهار سال است که اینجا برایتان از مسافرانی می‌نویسم که در جست‌و جوی بهشت‌اند. هر کدام برای رفتن و کَندن از وطن دلیلی دارند. اما یک‌چیز در بین تمام آن‌ها مشترک است و آن اینکه اینجا را جهنم می‌بینند. فکرش را بکنید؛ خاکت را، جایی را که عزیزانت هستند، برایت مثل جهنم کنند. بعد تو در پی بهشتی باشی که آن‌سوی آب‌هاست. برای همین اسم مطلب را گذاشتم در جست‌وجوی بهشت. …

بیشتر بخوانید

شعرهایی از خالد بایزیدی برای مهسا (ژینا) امینی

شعرهایی از خالد بایزیدی برای مهسا (ژینا) امینی

خالد بایزیدی (دلیر) – ونکوور   ۱ دیشب! خدا را در خواب دیدم رنگ به رخ نداشت از اندوه زنی که بی‌گناه  کشته شد ۲ شهر! دلتنگ آن زنی است که صدای پایش آرامش می‌بخشید پرندگان را و عابران را و بوی عطرش در مشام اهالی می‌پیچید و به تن یاران می‌نشست ۳ وقتی می‌بینم خلقت خدا  به جرم زیبایی در خاک مدفون می‌شود پیامبران دروغین را دشنام می‌دهم و او را گواه می‌گیرم که…

بیشتر بخوانید
1 8 9 10 11