چند شعر از خالد بایزیدی (دلیر) برای نگین عبدالملکی، ژینا امینی و دیگر جانباختگان جنبش «زن، زندگی، آزادی» 

چند شعر از خالد بایزیدی (دلیر) برای نگین عبدالملکی، ژینا امینی و دیگر جانباختگان جنبش «زن، زندگی، آزادی» 

خالد بایزیدی (دلیر) – ونکوور ۱ روزی نامت نگین هر انگشتری می‌شود زن و مرد دست روی سینه‌هایشان می‌گذارند تا به خیابان بگویند: این نام خاطرت هست!؟ که خون جوانش سنگ‌فَرشَت شده بود…  ۲ پاییز را به رخ بهار نکشید در زردترین روزها او سبزترین برگ است همراه با شاخه‌گلی سرخ ۳ رنگ مادر پرید از قاصدکی که پشت پنجره دید نکند دخترک گلم زیبایی‌اش در سنگ‌فرش خیابان آماج تیرهای حقارت شده و زلف‌های پریشانش…

بیشتر بخوانید