مسعود سخاییپور، LJI Reporter – ونکوور روز یکشنبه، هشتم سپتامبر ۲۰۲۴، جشنی برای تقدیر از هشتاد سال فعالیت و تلاشهای ارزندهٔ بانو منیر طه، در شعر، ترانه و ادبیات فارسی، در دانشگاه سایمون فریزر در داونتاون ونکوور با استقبال دوستداران هنر و ادبیات برگزار شد. این برنامه از سری برنامههای «تصویرهای کوچک از چهرههای بزرگ» بود که از سوی بنیاد فرهنگی رودکی برگزار میشود. گردانندگی این برنامه را نازگل دِرَویان، نویسنده و بازیگر و نیز…
بیشتر بخوانیدادبیات
یک عمر داستان؛ گزارشی از نشست مجازیِ نگاهی به زندگی و آثار استاد محمد محمدعلی در آستانۀ نخستین سالگرد درگذشت ایشان
ترانه وحدانی – ونکوور روز یکشنبه، هشتم سپتامبر ۲۰۲۴، نشست مجازیِ «یک عمر داستان»؛ نگاهی به زندگی و آثار استاد محمد محمدعلی در آستانۀ نخستین سالگرد درگذشت ایشان، بر بستر زوم برگزار شد. این نشست کار مشترکی بود از گروه علمی آموزشی سَماک و نشر رها با همراهی بنیاد ادبی محمد محمدعلی، باشگاه کتاب مونترآل و رسانهٔ همیاری. مجری این نشست دکتر فرشید ساداتشریفی بود. او در آغاز با خوشامدگویی به حضار، با اشاره به…
بیشتر بخوانیدمعرفی کتاب «پان»، اثر کنوت هامسون؛ ترجمه از نروژی: حسین قوامی
نیکی فتاحی – ونکوور کتاب «پان»، نوشتهٔ کنوت هامسون (برندهٔ جایزه نوبل سال ۱۹۲۰)، برای اولین بار توسط حسین قوامی از زبان اصلی (نروژی) به فارسی برگردانده شده است. این کتاب را نشر زن در ونکوور، به دو صورت چاپی و الکترونیکی (ایبوک)، منتشر کرده است که نسخهٔ الکترونیکی آن بهصورت رایگان در دسترس علاقهمندان قرار گرفته و میتوان آن را از وبسایت zanpublication.com تهیه کرد. دربارهٔ نویسنده کنوت هامسون (۱۸۵۹ – ۱۹۵۲) نویسندهٔ نروژی،…
بیشتر بخوانیدپنج معرفی لاغر!
عاطفه اسدی – آلمان بعضی وقتها هم که آدم میخواهد لابهلای چند کتاب قطور، به خودش استراحت بدهد یا زمانهای مردهٔ دهدقیقه، یکربعیاش را در اتوبوس و مترو و موقع انتظار، زنده کند، خواندن کتابهای لاغر خیلی میتواند مفید باشد. مثلاً لیست زیر، چند معرفی کوتاه از کتابهایی لاغر و خوشخوان است که میتوانند به این منظور، مفید باشند. ۱. سینما از نظر چند نویسنده این کتاب را انتشارات پیام در سال ۱۳۵۸ منتشر کرده است….
بیشتر بخوانید«نینا» روایتی از انسانیت، مبارزه و بخشی از روزگاران سخت زنان و مردان ایران
گفتوگو با بهاره دهکردی، مدیر تولید و بازیگر، و مجتبی دانشی، آهنگساز و بازیگر فیلم سینمایی «نینا» سیما غفارزاده و هومن کبیری پرویزی – ونکوور عکسها از مهرشاد شرافت باخبر شدیم فیلم سینمایی نینا بهکارگردانی عبدالرضا کاهانی، کارگردان نامآشنای ایرانی، اوایل سپتامبر در ونکوور به روی صحنه خواهد رفت. این فیلم اقتباسی است از رمان «نینا»، نوشتهٔ دکتر مهدی مشگینی، که چند سال پیش در ونکوور منتشر شد و در سال ۲۰۲۰ گزارشهایی از انتشار آن و…
بیشتر بخوانیدروایت «نینا» و ستمی که بر زنان ایران شده است، اینبار بر پردهٔ نقرهای
گفتوگو با دکتر مهدی مشگینی، نویسندهٔ رمان «نینا» و تهیهکنندهٔ فیلم سینمایی «نینا» سیما غفارزاده و هومن کبیری پرویزی – وست ونکوور عکسها از مهرشاد شرافت باخبر شدیم فیلم سینمایی نینا بهکارگردانی عبدالرضا کاهانی، کارگردان نامآشنای ایرانی، اوایل سپتامبر در ونکوور به روی صحنه خواهد رفت. این فیلم اقتباسی است از رمان «نینا»، نوشتهٔ دکتر مهدی مشگینی، که چند سال پیش در ونکوور منتشر شد و در سال ۲۰۲۰ گزارشهایی از انتشار آن و همچنین بررسی این…
بیشتر بخوانیدقسم بر خون یارانم… قسم بر مادرم ایران؛ شعری از مهدی خدابخش
مهدی خدابخش – ایران از اینجا تا همان شبهای خونآلود کردستان از اینجا تا مصلّیهای خونین در بلوچستان از اینجا، قلب تهرانی که میلرزد زمینش با↓ عروسکهای بیپروای رقصان، توی اکباتان از اینجا تا اوین از عمق مردابی که میپیچد نفیری از هیولاهای زندانبانِ در زندان به هر محبس، به هر مسلخ، به سلّاخان و جلّادان به قربانگاه و قربانی ضحّاکان بیوجدان قسم بر بارش خون از دو چشمانی که جاری شد به پای عشق…
بیشتر بخوانیدزرد و آبی – داستان کوتاهی از بنیامین عباسی
بنیامین عباسی – ترکیه زرد گفت: «تا کی میخوای به اونطرف میلهها نگاه کنی؟» آبی نوکش را به چوب وسط قفس کشید و جواب داد: «تا وقتی که بتونم راهی پیدا کنم.» – واقعاً؟ هنوز امید داری؟ بعد از اینهمه کلهکوبیدن به میلهها، بعد از اینهمه نوکزدن به در، هنوز امید داری؟ – جز امیدداشتن، کاری از دستم برنمیاد. – شاید با بچهدارشدن رویهٔ زندگیت عوض شد… – آه، شروع نکن دوباره. رویهٔ زندگی من…
بیشتر بخوانیددر کوچههای ماهوتی؛ شعری از شیدا محمدی
شیدا محمدی – آمریکا در باد گیسوان من عقربههای فشفش و افشان. در باد بزم نارنجی و گسِ خدایان در باد… تو آنجا در باغ تاریک لیلیت کت و شلوار مست و بیمن و اِی چشم شوم بیدار شو نفسهای چنبر و سوزان و اِی چشم شوم بیدار شو شیشههای گستاخ و طرار و اِی چشم شوم… و صورت من رعد و برق و کلاغ وُ چشمهای تو مگسهای وزوز و مرواریدهای سیاه من وُ…
بیشتر بخوانیدپرسه در شهر؛ شعری از پویا خازنی اسکوئی
پویا خازنی اسکوئی – ایران پرسه در شهر میزنیم آرام ما شبیه غریبهها هستیم گمشدن، یک علاقهٔ ابدی آخرِ کوچههای بنبستیم صبح تا شب، مسیرِ بیمقصد داخل جوبها مچاله شود مثل تزریقِ کافئین در رگ شورِ دیوانهوار تا به ابد مزّهٔ قهوه روی لبهای کارمندان هر اداره نشست کار و کار و شبانه هم در کار [استراحت، مزاحم کار است!] روی میز اداره رفتیم و روی کیبورد کامپیوترها در خیال فرار…
بیشتر بخوانید