همهساله سومین هفتهٔ نوامبر در استان بریتیش کلمبیا با نام هفتهٔ چندفرهنگی گرامی داشته میشود. امسال در آغاز این هفته دولت بریتیش کلمبیا در بیانیهای مطبوعاتی از اقداماتش برای مبارزه با نژادپرستی و تشویق چندفرهنگی خبر داد. این اقدامات شامل اختصاص بودجهٔ ۲۵۰٬۰۰۰ دلاری برای شبکهٔ ضدنژادپرستی و انتصاب اعضای جدید در شورای مشورتی چند فرهنگی این استان میشود. راوی کالون، رئیس کمیسیون ورزش و چندفرهنگی مجلس استان بریتیش کلمبیا، اعلام این خبر را نشانگر…
بیشتر بخوانیدنویسنده: رسانهٔ همیاری
سلسله داستانهای مهاجرت به کانادا – تبدیل ویزای توریستی به ویزای کار یا تحصیلی – قسمت اول
امیرحسین توفیق – ونکوور سحر با دعوتنامهٔ خواهرش و با ویزای توریستی وارد کانادا شده بود. با وقت زیادی که خواهرش برایش گذاشته بود، تقریباً یکماهی کل شهر ونکوور و اطراف را خوب گشته و کلی خوش گذرانده بود. اوایل ماه دوم بود که سحر رو به خواهرش کرد و گفت خیلی از کانادا و بهخصوص شهر ونکوور خوشش آمده و پرسید که چطور میتواند در ونکوور بماند؟ خواهرش کمی اطلاعات داشت، اما ترجیح داد که…
بیشتر بخوانیدکوچهپسکوچههای ذهن من – قاب رؤیا
مژده مواجی – آلمان در راهرو محل کار عکسهای شاغلان در قابهای آبیرنگ به دیوار آویزان شدهاند. یکی پس از دیگری. همراه با جملهای «شخصی و سلیقهای» در زیر عکسهایشان. آلینا، همکار مهربانم، کار مرا راحت کرد و مشغول آماده کردن قاب عکسم شد. همینطور که روبهروی کامپیوتر نشسته بود، پرسید: «چه جملهای بنویسم؟» گفتم: «رؤیاهای خود را دنبال کن!» لبخندی زد و جمله را پسندید. کمی از رؤیا، شهامت و امید… صحبت کردیم و…
بیشتر بخوانیدهشت اشتباهِ خریداران خانه در اولین سال خریدشان – قسمت اول
دکتر سرمد مهربد – ونکوور مذاکرات پایان یافته است. تکلیف وامها مشخص شده و کلید اولین منزل شما به دستتان سپرده شده است. بعد از مدتها انتظار، شما میتوانید پاسیویی را که دوست دارید و همیشه آرزویش را داشتهاید طراحی کنید. حالا میتوانید دیوارهای خانهتان را بدون ترس و دغدغۀ خاطر رنگ کنید؛ بدون آنکه نگران دادنِ هزینۀ پیشپرداخت به صاحبخانه باشید. اما حقیقت امر چیز دیگریست: این همان زمانیست که شما ممکن است دچار…
بیشتر بخوانیدنوستالژی – شعری از ناظم حکمت
برگردان: غزال صحرائی – فرانسه صد سال میشود که سیمای تو را ندیدهام که بازوانم را به گرد کمرت حلقه نکردهام که چهرهام را دیگر در چشمهای تو ندیدهام صد سال میشود که دیگر از روشنای روح تو پرسش نمیکنم که از لمس گرمای تنت محرومام صد سال میشود که زنی در شهری مرا انتظار میکشد ما به روی همان شاخه خم شده بودیم و از روی همان شاخه فرو افتادیم، یکدیگر را ترک گفتیم…
بیشتر بخوانیدتئاتر برایم مثل نفس کشیدن میماند – گفتوگو با مرتضی مشتاقی به بهانهٔ نویسندگی و کارگردانی نمایش «واخوان»
سلماز لکپور – ونکوور باخبر شدیم مرتضی مشتاقی، نویسنده، کارگردان و بازیگر تئاتر ساکن ونکوور، بههمراه تعدادی دیگر از هنرمندان شهرمان، در حال تمرین نمایشی هستند بهنام «واخوان» که بهزودی در سالن اینلت تیاتر واقع در پورت مودی، دو اجرا خواهد داشت. اجرای اول در تاریخ هفدهم نوامبر و اجرای دوم در تاریخ سوم دسامبر. به مناسبت این کار جدید، گفتوگویی با این هنرمند انجام دادهایم که توجه شما را به آن جلب میکنیم. آقای…
بیشتر بخوانیددنیای من و آدم کوچولوها – جایگاه خدا
رژیا پرهام – تورنتو امروز صبح به کلیسای سنت ژوزف مونترآل رفتیم. بزرگترین کلیسای کانادا. یکشنبه بود و روز نیایش. بالاترین طبقه، شلوغترینش بود. سالنی خیلی بزرگ، کلی صندلی و تعدادی زیادی مسیحی کاتولیک. روبهروی مردم چندین کشیش نشسته بودند و دعا میخواندند. آنکه وسط نشسته بود، بهنظر مسنتر از بقیه میآمد و رنگ لباسش هم برخلاف سایر کشیشها سفید نبود. دختر کوچولویی پنج-شش ساله که از بدو ورود به سالن، کنار من ایستاده بود، محو…
بیشتر بخوانیدکاریکلماتور (۱۰)
داود مرزآرا – ونکوور هر هنری برای بیان خود ابزاری دارد. وسیلهٔ بیان کاریکاتور خط است. اما در کاریکلماتور، این وظیفه برعهدهٔ کلمه گذاشته شده است. عنوان کاریکلماتور از سال ۴۷ در مجلهٔ خوشه به سردبیری احمد شاملو آورده شد. این کلمه، تلفیقی از کاریکاتور و کلمات است. کاریکلماتور را میتوان اینطور تعریف کرد: «کاریکاتوری که با کلمات بیان میشود.» در این ژانر ادبی، پرویز شاپور، کیومرث منشیزاده، عمران صلاحی و بیژن اسدیپور حرف اول را…
بیشتر بخوانیدجنگل ابر – قسمت پنجم
قسمت قبلی این داستان را در اینجا بخوانید علیرضا ایرانمهر – ایران پیشخدمت در زد و قهوهای را که سفارش داده بود، روی میز گذاشت. تلخی گرم قهوه و باریکهٔ نور خورشید که حالا روی موکت سبز اتاق خطی درخشان ساخته بود، حال خوشی داشت. روزی که با حکم طلاق از دفترخانه برمیگشت، در کافهٔ لابی هتل از همین قهوه نوشید. همان استیشن مشکی کمی پایینتر از ساختمان دفترخانه پارک بود. جورج کلونیِ بلوند بیرون ماشین به در…
بیشتر بخوانیددو فرانسوی، یک ایتالیایی، یک فنلاندی، یک کرهای و البته یک ایرانی! – یادداشتهای جشنوارهٔ فیلم ونکوور
مجید سجادی تهرانی – ونکوور یک بام و دو هوا! مهندس عمران و نویسندهٔ آماتور. دانشآموختهٔ کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی از دانشگاه هنر تهران. همیشه سعی کردهام در کنار کار حرفهایام بهعنوان مهندس، نوشتن را هم با سماجت ادامه بدهم. گاهی موفق بودهام و گاهی نه. ثمرهٔ این تلاش تاکنون همکاری سه چهار ساله با ماهنامهٔ هفت، چاپ چندین نقد و گزارش تئاتر و فیلمِ مستند و داستانی کوتاه بوده است، انتشار دیجیتال سفرنامهای در…
بیشتر بخوانید