منصور علیمرادی۱ – ونکوور تذکر: خوانندگان گرامی لطفاً توجه داشته باشند که این متن حاوی محتوای اروتیک است. سینهٔ قایق که بر ساحل شنی نشست، رحمانِ ناخداعبدالله کُلتش را از پر شال بیرون کشید: «خلاص میکنم این ولدالزنا را.» ناخدا مچ دستش را گرفت: «باید زجرکُش شود به زهر.» دستهایم را باز کردید، سارُق را که نیم تای نان و یک بطرِ آب در آن بود، به دستم دادید و پرتم کردید توی ساحل. ناخداعبدالله صدا…
بیشتر بخوانیدنویسنده: رسانهٔ همیاری
گزارشی از نشست معرفی کتابهای جدید انجمن خانوادههای جانباختگان پرواز پیاس۷۵۲ در ونکوور
مسعود سخاییپور، LJI Reporter – ونکوور عصر سهشنبه، ۱۴ مهٔ ۲۰۲۴، جلسهٔ رونمایی از سه کتاب جدید انتشارات انجمن خانوادههای جانباختگان پرواز پیاس۷۵۲ با حضور دکتر حامد اسماعیلیون در واحد داونتاون دانشگاه یوبیسی (رابسون اسکوئر) برگزار شد. در این جلسه کتابهای «نباید نوشته میشد» جلدهای اول و دوم و نیز کتاب «سرخ در آغوش آسمان» از سوی حامد اسماعیلیون معرفی شد و داستانهایی از کتاب «سرخ در آغوش آسمان» خوانده شد. ابتدا هوریران سهراب، داغدار…
بیشتر بخوانیدآلیس مونرو؛ نوشتهای از مارگارت اتوود
برگردان۱ دکتر فرشید ساداتشریفی – کیچنر [۱] آلیس دو ماه و اندی پیش از تولد ۹۳ سالگیاش درگذشت. بهعنوان دومین باقیمانده از دوستان و همکاران قدیمی آلیس – آدری توماس نویسندهٔ کتاب درخشان «آوازهایی که مادرم به من آموخت»۲ اولین؛ و جین اورکهارت نویسندهٔ کتاب جادویی «دور»۳، سومین نفر است – من با درخواستهای زیادی برای «چند جمله»، «نظر» و غیره مواجه شدهام. بهعبارتدیگر، نظر عجولانهٔ کوتاهی برای نقلقولشدن در مطبوعات. اما آلیس در یک نقلقول کوتاه…
بیشتر بخوانید«بوی برگ شمعدانی» به مونترآل رسید
گزارشی از دو نشست مشترک گروه علمیآموزشی سَماک، باشگاه کتاب مونترآل و نشر رها برای نقد و بررسی مجموعهداستان «بوی برگ شمعدانی» نوشتهٔ مجید سجادی تهرانی ترانه وحدانی – ونکوور روز یکشنبه ۱۴ آوریل ۲۰۲۴ نشست مجازی نقد و بررسی مجموعهداستان «بوی برگ شمعدانی» نوشتهٔ مجید سجادی تهرانی بر بستر زوم برگزار شد. این برنامه کار مشترکی بود از گروه علمیآموزشی سَماک، باشگاه کتاب مونترآل و نشر رها. میزبانی نشست را دکتر فرشید ساداتشریفی، نویسنده،…
بیشتر بخوانیدمردی که بسیار کُشت، سرانجام کُشته شد
نویسندهای از ایران با امضاء محفوظ مردی که بسیار کُشت، سرانجام کُشته شد، اما نه آنسان که فکرش را میکرد. او مُرد و تاریخ یک بار دیگر تکرار شد تا همگان درس بگیرند که مرگ، عادل است. دریغا که عاقبت وحشتناک هیچ دیکتاتوری، دیگر ظالمان را به فکر فرو نبرده که روزی نوبت آنها نیز میرسد و همچنان به ظلمشان ادامه میدهند، انگارنهانگار که روزی هم نوبت آنها خواهد رسید. مرگ، واقعیترین رویداد زندگی آدمی…
بیشتر بخوانیدکشتهشدن ابراهیم رئیسی و واکنشها به آن
سیما غفارزاده – ونکوور صبح روز یکشنبه ۱۹ مهٔ ۲۰۲۴ (۳۰ اردیبهشت) بهوقت ساحل اقیانوس آرام، خبر سقوط بالگرد حامل ابراهیم رئیسی و همراهانش منتشر شد. او که برای افتتاح سد قیز قلعهسی بر روی رود ارس در مرز ایران و آذربایجان به محل این سد سفر کرده بود، پس از دیدار با الهام علیاف، رئیسجمهور آذربایجان، و افتتاح این سد، با یک فروند بالگرد محل را ترک کرد. حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجهٔ جمهوری اسلامی،…
بیشتر بخوانیددویست و دوازدهمین شمارهٔ رسانهٔ همیاری منتشر شد
برای مشاهدهٔ نسخهٔ تمامصفحه اینجا کلیک کنید همراه با مروری بر کشتهشدن ابراهیم رئیسی و همراهانش و واکنشها به آن در داخل و خارج از ایران، مروری بر زندگی آلیس مونرو، نویسندهٔ کانادایی برندهٔ جایزهٔ نوبل که بهتازگی درگذشت، گزارشی از نشست معرفی کتابهای جدید انجمن خانوادههای جانباختگان پرواز پیاس۷۵۲ در ونکوور، گزارشی از «کارگاه داستاننویسی محمد محمدعلی» با حضور میهمان این نشست، منصور علیمرادی، به همراه داستان کوتاهی از این نویسنده، گزارشی از جلسهٔ…
بیشتر بخوانیدبا خواندن این مقاله روش فروش کسبوکارتان را بهروز کنید
صولت طوسی – ونکوور سایت دارید و در شبکههای اجتماعی هم فعالیت میکنید، اما هنوز آنطور که باید و شاید در فضای آنلاین به نتیجهٔ مطلوبی برای افزایش فروش کسبوکارتان نرسیدهاید… نگران نباشید، نه مقصر این ماجرا شمایید، نه تیمی که برای شما شبکههای اجتماعیتان را مدیریت میکنند یا سایتتان را طراحی کردهاند و روی بازاریابی از طریق سئو کار میکنند. همهٔ این ابزارها لازماند، اما کافی نیستند؛ طعم متفاوت در غذا، نیاز به چاشنی خاصی…
بیشتر بخوانیدبمبباران؛ شعری از محمدرضا عبادی صوفلو
محمدرضا عبادی صوفلو – ایران شب از چشمها ریخت و صبح به آسمان نرسید. آخرین نفسی که قبل از خواب گرفته بود… مثل دود در ریههایش شکست. زنگ خانه صدا زد بلند بلند بلندتر. در را باز کرد نزدیک آمد ملحفه را رویش کشید و کنارش خوابید. در، چهارچوب را بوسید و با چشمی که به پایین دوخته بود خداحافظی کرد. نزدیک شد و سرش را روی ملحفه گذاشت. موزائیکها سرد…
بیشتر بخوانیدکوچهپسکوچههای ذهن من – کپی پِیست
مژده مواجی – آلمان دینا از خواب بیدار میشود. مثل هر صبح به موبایلش نگاهی میاندازد. در یکی از گروههای واتساپ چند عکس حاوی پیام صبحبهخیر را از بقیه کپی میکند و برای دوستپسرش و بقیۀ دوست و آشناها میفرستد، بیآنکه خودش کلمهای بنویسد. دینا به کپی پِیست خیلی علاقه دارد. به آشپزخانه میرود و از کابینت قوطیِ پودر لاغری را بیرون میآورد، چند قاشق از آن را در لیوانی میریزد، آب به آن اضافه میکند،…
بیشتر بخوانید