نام و یادت ماندگار

نام و یادت ماندگار

این مطلب در شمارهٔ ۱۹۵ رسانهٔ همیاری، یادنامهٔ استاد محمد محمدعلی، منتشر شده است. برای خواندن سایر مطالب این یادنامه اینجا کلیک کنید. فریبا فرجام – ونکوور خواندن و نوشتن را در حقیقت در کارگاه شما آغاز کردم. خواندن برای فهمیدن، نوشتن برای فهمیده‌شدن. خواندن برای انسان‌بودن، نوشتن برای انسان‌ماندن. در کارگاهت درس زندگی می‌دادی، درس جسارتِ خودبودن و پذیرفتن همهٔ خودهای دیگر همان‌طور که هستند. به ما امکان وسیع‌تر دیدن و عمیق‌تر شنیدن در کنار همدیگر…

بیشتر بخوانید

از غم باید به امید پل زد

از غم باید به امید پل زد

این مطلب در شمارهٔ ۱۹۵ رسانهٔ همیاری، یادنامهٔ استاد محمد محمدعلی، منتشر شده است. برای خواندن سایر مطالب این یادنامه اینجا کلیک کنید. نیکی فتاحی – ونکوور تو وطن بودی! برای ما که سال‌هاست در غربت زیسته‌ایم، تو خانه بودی. و مگر وطن چیزی به‌جز زبان مادری‌ست؟ تو روح زبان بودی در این دیار کلام‌های بیگانه. در این سرزمین پیوندهای سست و دوستی‌های بی‌فروغ، چراغ بودی؛ بی‌توقع، بی‌غش، بی‌دریغ…  تا به‌حال رفتن انسان از وطن غربت نام…

بیشتر بخوانید

در اندوه‌یادِ محمد محمدعلی

در اندوه‌یادِ محمد محمدعلی

این مطلب در شمارهٔ ۱۹۵ رسانهٔ همیاری، یادنامهٔ استاد محمد محمدعلی، منتشر شده است. برای خواندن سایر مطالب این یادنامه اینجا کلیک کنید. مهرخ غفاری مهر – ونکوور آنگاه که در جست‌وجوی «ثقل زمین» بودیم، نمی‌دانستیم جهان چه آشفته‌بازاری است. نمی‌توانستیم و نمی‌خواستیم باور کنیم سختی راه انسان‌شدن و انسان‌بودن را. چه فروتنانه و چه ساده‌اندیشانه به دنیا نگاه می‌کردیم. آن روزها که شور بود و شراره‌های نگاه نوجوانی و جوانی ما، همان روزگاری بود که در…

بیشتر بخوانید

از خاطرات محمد عموئی با استاد محمدعلی

از خاطرات محمد عموئی با استاد محمدعلی

این مطلب در شمارهٔ ۱۹۵ رسانهٔ همیاری، یادنامهٔ استاد محمد محمدعلی، منتشر شده است. برای خواندن سایر مطالب این یادنامه اینجا کلیک کنید. محمد عموئی* – ونکوور در ونکوور، من یکی از قدیمی‌ترین افرادی هستم که چند سال قبل از انقلاب با زنده‌یاد محمد محمدعلی آشنا و همکار اداری بودیم. حدود چهل سال است که با خانواده از ایران کوچ کرده‌ایم. سی‌ام ماه آوریل امسال، همسرم و من در برنامهٔ رونمایی دو کتاب از دانشجویان استاد، یعنی…

بیشتر بخوانید

نامه‌ای از خارج به داخل!

نامه‌ای از خارج به داخل!

این مطلب در شمارهٔ ۱۹۵ رسانهٔ همیاری، یادنامهٔ استاد محمد محمدعلی، منتشر شده است. برای خواندن سایر مطالب این یادنامه اینجا کلیک کنید. جواد عاطفه – ایران محمدمحمدعلی برای همیشه رفته و این بسیار غم‌انگیز و تلخ است. زیبایی آن سیما، شکوه آن خنده‌ها و گرمای مهرش از من و ما دریغ شده و طنین صدای گرم و خش‌دارش در باد گم شده! محمد محمدعلی برای من یگانه بود؛ و تنها و تنها شبیه خودش بود. او…

بیشتر بخوانید

درخواست حذف سه‌شنبه از روزهای هفته

درخواست حذف سه‌شنبه از روزهای هفته

این مطلب در شمارهٔ ۱۹۵ رسانهٔ همیاری، یادنامهٔ استاد محمد محمدعلی، منتشر شده است. برای خواندن سایر مطالب این یادنامه اینجا کلیک کنید. مینا صاحب‌اختیاری – ونکوور حضور محترم استاد عزیزم،  سلام،  با امید به اینکه تا الان سفر به قرار و آرامش گذشته باشد، برایتان می‌نوسم. اگر از احوالات من خواسته باشید، مختصر بگویم زیاد رو‌به‌راه نیستم. انگشت اشارهٔ دست راستم ضرب دیده و به‌قول مادر جانم رنجیده، روح و جانم هم که از بعد از…

بیشتر بخوانید

داستانی ناتمام که مرگ را شکست می‌دهد

داستانی ناتمام که مرگ را شکست می‌دهد

این مطلب در شمارهٔ ۱۹۵ رسانهٔ همیاری، یادنامهٔ استاد محمد محمدعلی، منتشر شده است. برای خواندن سایر مطالب این یادنامه اینجا کلیک کنید. دکتر فرزان سجودی – ونکوور گرد هم آمده‌ایم تا با محمد محمدعلی وداع کنیم*. ما پیش از هر چیز سوگوار دوستی، رفیقی بسیار عزیز هستیم. باور اینکه باید در مراسم تدفین محمدعلی شرکت کنیم برای همهٔ ما بسیار دشوار است. او همیشه همین‌جا در نزدیکی ما بود. خودش و غار تنهایی‌اش، کتاب‌هایش توی قفسهٔ…

بیشتر بخوانید

در حال‌وهوای این روزهای ونکوور یا بوسه‌های سیگار بهمن جغله

در حال‌وهوای این روزهای ونکوور یا بوسه‌های سیگار بهمن جغله

این مطلب در شمارهٔ ۱۹۵ رسانهٔ همیاری، یادنامهٔ استاد محمد محمدعلی، منتشر شده است. برای خواندن سایر مطالب این یادنامه اینجا کلیک کنید. مجید سجادی تهرانی – ونکوور این عکس پروفایل فیس‌بوک آقای محمدعلی را خیلی دوست دارم. همان که احتمالاً یک روز سرد بارانی آقای بهمن دوستدار ازشان گرفته است. کلاه لبه‌داری بر سر دارند و یقه‌های پالتو را بالا داده‌اند، چشم‌هایشان مثل همیشه مهربان است و زردی سبیل‌ از کشیدن سیگار بسیار به چشم می‌آید….

بیشتر بخوانید

خنده‌هایت را گم کرده‌ام… 

خنده‌هایت را گم کرده‌ام… 

این مطلب در شمارهٔ ۱۹۵ رسانهٔ همیاری، یادنامهٔ استاد محمد محمدعلی، منتشر شده است. برای خواندن سایر مطالب این یادنامه اینجا کلیک کنید. دکتر نگین ساسان‌فر – ونکوور هنوز صدای زنده‌یاد محمد محمدعلی در گوشم نجوا می‌کند. او وجدان بیدار زمانهٔ ما بود، زیرا جلوتر از هر انسان دیگری دریافته بود که زمین از عشق سیراب می‌شود به آن شرط که ما عشق را در خودمان تجربه کنیم و آن را ارج بنهیم. عشق والای او به…

بیشتر بخوانید

متصل است او شمع دل است او

متصل است او شمع دل است او

این مطلب در شمارهٔ ۱۹۵ رسانهٔ همیاری، یادنامهٔ استاد محمد محمدعلی، منتشر شده است. برای خواندن سایر مطالب این یادنامه اینجا کلیک کنید. مریم رئیس‌دانا – آمریکا زیبا زندگی کرد. فرزندان دسته‌گلی که از خود به یادگار گذاشت، نویسنده، هنرمند. همسرش را همیشه خانومم صدا می‌کرد، خانومم و نه زنم. شاگردان درجه‌یکی که آموزش داد، نویسنده، منتقد، محقق. کتاب‌های ارزشمندی که به صفحات ادبیات زبان فارسی اضافه کرد، اسطوره، رمان، داستان کوتاه. صورت و روی خوشی که…

بیشتر بخوانید
1 19 20 21 22 23 181