رسانهٔ همیاری – نورث ونکوور عصر یکشنبه، ۱۲ می ۲۰۱۹، کارِ دل، سومین نمایشگاه آثار عکاسی که حاصل تلاش کودکان کار و حاشیهنشین تهران است، توسط داوطلبان شاخهٔ بینالملل جمعیت امام علی و به یاری خانهٔ فرهنگ و هنر ایران واقع در نورث ونکوور، برگزار شد. در این نمایشگاه علاوه بر آثار عکاسی کودکانِ کار و همچنین زیورآلات دستساز زنان سرپرست خانواده، با توجه به فاجعهٔ سیلهای اخیر در ایران، کارتپستالهایی از نقاشی کودکان مناطق…
بیشتر بخوانیدایران
در جستوجوی بهشت – آخرین نفر چراغ را خاموش کند
داستانهایی بر مبنای واقعیت از انسانهایی که تنها به رفتن فکر میکنند آرام روانشاد – ایران سی و چند ساله بهنظر میرسد. از آن آدمهایی که حس خوبی به آدم میدهند یا به اصطلاح انرژیشان مثبت است. میگوید: «میدانید من یکبار رفتهام، پنج سال آنجا سرگردان بودم. برگشتم. حالا میخواهم دوباره بروم!» جواب میدهم: «خب چرا برگشتید؟ حالا چرا میخواهید دوباره بروید؟» میگوید: «راه درستی را انتخاب نکردم. داستانم مفصل است. دوست داری بشنوی؟» جواب میدهم:…
بیشتر بخوانیددر جستوجوی بهشت – قصۀ نازنین و رضا؛ رفتن یا نرفتن، مسئله این است…
داستانهایی بر مبنای واقعیت از انسانهایی که تنها به رفتن فکر میکنند آرام روانشاد – ایران زن به مرد گفت: «شرطمان روز اول این نبود، رضا. تو روز اول حرفی از رفتن نزدی. اگر میگفتی… » مرد جواب داد: «آدمها تغییر میکنند، نازنین. خیلی چیزها عوض میشود. پنج سال پیش که ما ازدواج کردیم، اوضاع اینطور نبود. امید داشتیم به اصلاحات. به برجام. حالا ببین چه شد. این، آن زندگیای بود که ما میخواستیم؟ حتی یک…
بیشتر بخوانیددر جستوجوی بهشت – قصهٔ ساسان؛ عاشقی کردن یا ماندن؟
داستانهایی بر مبنای واقعیت از انسانهایی که تنها به رفتن فکر میکنند آرام روانشاد – ایران میگوید: «زندگی بازیهای عجیبی دارد. نه؟» این را همه میدانند. جواب میدهم: «و غیرمنتظره» بهنظرم وجه غیرمنتظره بودنش بر عجیب بودنش میچربد. مثلاً من تا چند ماه پیش اصلاً روزهایی را که امروز داشتم، پیشبینی نمیکردم. آنچه در خیالم مجسم میکردم، صد سال نوری با آنچه امروز هستم فاصله دارد. میگوید: «این فضاهای مجازی یک چیزهای خوبی دارد و یک…
بیشتر بخوانیددر جستوجوی بهشت – سودابه در آتش
داستانهایی بر مبنای واقعیت از انسانهایی که تنها به رفتن فکر میکنند آرام روانشاد – ایران خیلی زیباست. موهای مجعد و سیاهی دارد، با چشمهای سبز تیره. چهرهاش دخترانه است. اما ظاهرش پسرانه. میگوید: «خیلی بد است. اینجا هیچکس اقلیتهای جنسی را آدم حساب نمیکند. انگار مرض لاعلاجی داریم. میدانید، من یک بار سعی کردم خودم را به سوئد برسانم، اما موفق نشدم. حالا دوباره دارم اقدام میکنم. دفعۀ قبل دل زدم به دریا. راستی خودم…
بیشتر بخوانیدنوروزخوانی، آئین کهن موسیقایی در ایران
امیر اسلامی، عضو پیشین هیئت علمی دانشکدهٔ موسیقی دانشگاه هنر تهران – ونکوور در این مقاله سعی شده است تا با گذری کوتاه بر نوروزخوانی در مناطق مختلف ایران، این رسم دیرین بازشناسی شود. نوروزخوانی یا بهارخوانی یا نوروزی، گونهای از آوازخوانی است که در گذشته بیش از امروزه در ایران رواج داشته است. خاستگاه اینگونه آوازخوانی بیشتر در استانهای مازندران و گیلان بوده است، و در حال حاضر این مراسم بهصورت محدود در برخی نقاط ایران برگزار میشود[۱]. ناصر وحدتی، خواننده و پژوهشگر…
بیشتر بخوانیدماهی نوروزی، ریشه و تاریخ
معصومه پرایس* – ونکوور ماهی بهعنوان نمادی مهم، تاریخی طولانی در منطقهٔ بینالنهرین باستان و ایران دارد. ساکنان بینالنهرین در گذشتههای بسیار دور بر این باور بودند که اولین انسانها بهصورت نیمهانسان، نیمهماهی از دریا بیرون آمده و پا بر خشکی نهادهاند. نمونهٔ چنین انسان-ماهی اسطورهایی در پاسارگاد در یکی از دروازههای کاخ کوروش بزرگ نیز دیده میشود. قدیمیترین مدرک مستند دربارهٔ اهمیت نمادین ماهی در ایران، شئ کوچک حکاکیشده بر سنگ از شهر باستانی…
بیشتر بخوانیدچهارشنبهسوری و نوروز – جشن بزرگداشت ارواح رفتگان و نیایش هفت آفریدهٔ اول
معصومه پرایس* – ونکوور نوروز باستانیترین جشن ملی بسیاری از کشورها از جمله ایران، افغانستان و تاجیکستان، ریشه در باورهای اجداد ایرانیان در هزارهٔ سوم قبل از میلاد، تفکر مذهبی زرتشتی و رسمهای رایج در فرهنگهای منطقهٔ بین دو رود دجله و فرات دارد. نوروزی که امروز در ایران، افغانستان، تاجیکستان و کشورهای دیگر جشن گرفته میشود، بهخصوص، ریشه در اسطورهٔ آفرینش زرتشتیها در دورهٔ ساسانی دارد. در کتاب بندهشن که اسطورهٔ آفرینش دورهٔ ساسانی…
بیشتر بخوانیددر جستوجوی بهشت – شاهزادۀ موطلایی
داستانهایی بر مبنای واقعیت از انسانهایی که تنها به رفتن فکر میکنند آرام روانشاد – ایران جلو مینشیند. کیفم روی صندلی جلو است. قبل از نشستن آن را برمیدارد و روی صندلی عقب میاندازد. توی ذوقم میخورد. اما یک «ببخشید» چاشنیاش میکند، من هم چیزی نمیگویم. آینهای از توی کیفش در میآورد و خودش را نگاه میکند. ماتیکش را تجدید میکند: «باید بروم مرکز شهر.» رو به من میکند و میپرسد: «شما روی این دفتر شناخت…
بیشتر بخوانیددر جستوجوی بهشت – نیویورک، دوستت دارم (داستان رها)
داستانهایی بر مبنای واقعیت از انسانهایی که تنها به رفتن فکر میکنند آرام روانشاد – ایران از جلوی در خانه سوارش کردم. تا سوار شد با هیجان گفت: « وااای چقدر عالی. اصلاً فکر نمیکردم رانندۀ زن بیاید. فکر کردم زنها فقط در آژانس مخصوص بانوان کار میکنند.» خندیدم و جواب دادم: «زنها این روزها همهجا کار میکنند.» خندید و گفت: «همین است. خوشم میآید. ما کم نمیآوریم. اصلاً این زنانه مردانه کردنِ همهچیز بیمعناست….
بیشتر بخوانید