شعری جدید از اعظم داوریان

شعری جدید از اعظم داوریان

اعظم داوریان – ایران دعا کن نبندم عزیز دلم به این جاده‌های غریبانه دل   نبُرّم دل از رخوتِ زندگی در آهنگِ خمیازه‌های کسل   به دریای طـــوفان‌زده نسپرم دلم را به شوق سفر، بعد از این   دعـــا کن بمانم همین کشتیِ شکسته که این‌جا نشستم به گِل   پیِ ماجراجوییِ سرنوشت نگردم تهِ هیچ فنجانِ فال   که راضی بمانم به یک حبّه قند و نوشیدنِ چــای با عطر هل   دعا کن…

بیشتر بخوانید

دربارهٔ‌ گوستاو فلوبر

دربارهٔ‌ گوستاو فلوبر

مسعود لطفی – ایران «ادبیاتْ محصولِ رگباری تند از خون، عرق، اسپرم و اشک است.» – روبرتو بولانیو شاید اگر بخواهیم در میان نویسندگان برای این گفتهٔ بولانیو مصداقی بیابیم، کسی بهتر از گوستاو فلوبر نیابیم. رمان‌نویسِ بزرگی که با نفرت از انجمن‌ها و آکادمی‌های ادبی و «جامعه‌های نمایش»[۱] و جایزه‌های ادبی و مطبوعاتِ آن روزگار، با تن‌ندادن به منش‌ها و آدابِ نفرت‌انگیزِ بورژوازی، تنها به آن عیشِ حقیقی و مدامِ هستی‌اش پرداخت: ادبیات. گوستاو، فرزندِ…

بیشتر بخوانید
1 62 63 64