دیدار و گفت‌وگو با پرینوش صنیعی، محقق و نویسنده در کتابخانهٔ نورث ونکوور

دیدار و گفت‌وگو با پرینوش صنیعی، محقق و نویسنده در کتابخانهٔ نورث ونکوور

پنجشنبهٔ هفتهٔ گذشته، ۱۱ اکتبر ۲۰۱۸، با حمایت کتابخانهٔ شهر نورث ونکوور، برنامهٔ دیدار و گفت‌وگویی با پرینوش صنیعی، محقق و نویسنده (در حال حاضر ساکن در آمریکا) برگزار شد. به‌دلیل محدودیت‌ زمان حضور ایشان در ونکوور، این جلسه بین ساعات ۱:۳۰ تا ۴ بعدازظهر برگزار شد و بسیاری افراد علاقه‌مند  نتوانسته بودند به‌خاطر مشغولیت کاری در آن شرکت کنند، با این وجود سالن کتابخانهٔ نورث ونکوور کاملاً پر از جمعیت بود. این برنامه در…

بیشتر بخوانید

دنیای من و آدم کوچولوها – دوست داشتن به روشی اشتباه

دنیای من و آدم کوچولوها – دوست داشتن به روشی اشتباه

رژیا پرهام – تورنتو دخترک شکلات به‌دست به مهد کودک آمد و خوشحال بود که پدر و مادرش برای او یک بستهٔ بزرگ شکلات خریده‌اند.  دخترک دیگری که پدر و مادرش جدا از هم زندگی می‌کنند، گفت: My dad always buys me chocolate and we always have goodies at my dad’s home, but not in my mom’s because she doesn’t like sugar at all.‎  Guess what?! My dad bought me a kinder surprise egg last night….

بیشتر بخوانید

فرخنده حاجی‌زاده: از جنس بازی‌دهندگان و بازی‌خورندگان نبودم

فرخنده حاجی‌زاده: از جنس بازی‌دهندگان و بازی‌خورندگان نبودم

گفت‌وگو با فرخنده حاجی‌زاده، شاعر، نویسنده، روزنامه‌نگار و ناشر، به‌ بهانهٔ حضورش در ونکوور سیما غفارزاده – ونکوور فرخنده حاجی‌زاده، شاعر، نویسنده، روزنامه‌نگار و ناشر، ماه پیش میهمان شهرمان بود و علاوه بر جلسهٔ داستان‌خوانی و شعرخوانی‌اش در کتابخانهٔ مرکزی کوکئیتلام و همچنین جلسه‌ای که در کارگاه استاد محمدعلی با حضور وی (در معرفی و نقد یکی از کتاب‌هایشان) برگزار شد، این افتخار را یافتیم که گفت‌وگویی با ایشان داشته باشیم که توجه شما را…

بیشتر بخوانید

با فرخنده حاجی‌زاده در کارگاه داستان‌نویسی محمد محمدعلی

با فرخنده حاجی‌زاده در کارگاه داستان‌نویسی محمد محمدعلی

نیکی فتاحی – نورث ونکوور عکس‌ها: فریبا فرجام در روز سه‌شنبه، ۱۱ سپتامبر، جلسات هفتگی گارگاه داستان‌نویسی استاد محمد محمدعلی طبق روال معمول برگزار شد، اما با این تفاوت که در این غروب بارانی، کارگاه ایشان پذیرای فرخنده حاجی‌زاده، داستان نویس، شاعر و فعال اجتماعی بود، که همراه دیگر میهمانان این جلسهٔ فوق‌العاده به‌علاوهٔ اعضای ثابت هفتگی کارگاه، در این نشست حضور داشتند. نیمهٔ اول جلسه با خوشامدگویی‌های محمد محمدعلی آغاز شد و در ادامه…

بیشتر بخوانید

داستان‌خوانی و شعرخوانی فرخنده حاجی‌زاده برای اهل ادب ونکوور

داستان‌خوانی و شعرخوانی فرخنده حاجی‌زاده برای اهل ادب ونکوور

سیما غفارزاده – کوکئیتلام ماه گذشته، شهرمان میهمان عزیزی را پذیرا بود؛ فرخنده حاجی‌زاده، شاعر، نویسنده، روزنامه‌نگار و ناشر و روز یکشنبه، ۹ سپتامبر ۲۰۱۸، نشستی به دعوت نشریهٔ شهروند ونکوور با حضور ایشان در کتابخانهٔ مرکزی شهر کوکئیتلام ترتیب داده شده بود. در این برنامه، ابتدا هادی ابراهیمی، سردبیر نشریهٔ‌ شهروند، ابراز خرسندی کرد که پس از تورنتو، در ونکوور نیز امکان نشستی با خانم حاجی‌زاده فراهم شد. وی پس از معرفی کوتاهی از…

بیشتر بخوانید

دنیای من و آدم کوچولوها – علتِ دختربودن!

دنیای من و آدم کوچولوها – علتِ دختربودن!

رژیا پرهام – تورنتو چند دقیقه پیش دو تا از دخترهای مهد کودکم مشغول صحبت بودند. دختر کوچولوی سه‌ساله از دوست سه‌سال و نیمه‌اش پرسید: «مامان تو دختره یا پسر؟» دخترک با اطمینان جواب داد: «دختر!» دوستش پرسید: «چطور؟» دخترک با لحنی مطمئن، طوری‌که بهترین پاسخ را می‌داند، جواب داد: «چون مامانم پسر نیست!»

بیشتر بخوانید

دو شعر جدید از فرشته وزیری‌نسب

دو شعر جدید از فرشته وزیری‌نسب

دکتر فرشته وزیری‌نسب – آلمان ۱ امروز یکشنبه است از آن گاه‌های بی‌گاه که هیچ قطاری از روی تنهایی آدم‌ها رد نمی‌شود. این مسافر بازی آخر یک ساعتی می‌شود که بر سکوی سکوت منتظر ایستاده و هیچ قطاری نیامده ریل‌ها را نگاه می‌کند بیلبوردهای تبلیغاتی را نگاه خستهٔ خانه‌ها را و دست‌های بی‌چمدانش را بی‌حوصله در جیب‌های مختلف فرو می‌کند. چطور می‌توان دوباره به آن دو حفرهٔ خالی برگشت؟ به آن گلدان‌های خشک به آن…

بیشتر بخوانید

دو شعر جدید از سعید جاوید

دو شعر جدید از سعید جاوید

سعید جاوید – آمریکا از بس که… از بس که ابر نمی‌بارد، یعنی، از بس که اصلاً، ابر نیست که ببارد، از بس که آسمان، سفت و خشک ایستاده است، و نمی‌گذرد، از بس که خشم، در دندان‌ها، فشرده می‌شود، و نمی‌جوشد، از بس که این خیل، این جماعت خاموش، هی بغض می‌کند و نمی‌خروشد، از بس که کوچه‌های شهر، سر در گوش هم، در پیچ و تاب مرموزشان، هی سال‌های سال، پچ و پچ کرده‌اند،…

بیشتر بخوانید

دنیای من و آدم کوچولوها – تدریس تضمینی «زبان ایرانی»

دنیای من و آدم کوچولوها – تدریس تضمینی «زبان ایرانی»

رژیا پرهام – تورنتو امروز برخلافِ معمول، دخترک ایرانی و سه‌سالهٔ مهدکودکم با من به زبان فارسی صحبت کرد. دوست چهار ساله و نیمهٔ کانادایی‌اش نگاهی به او انداخت و پرسید: «نمیدونستم می‌تونی به زبان دیگری هم صحبت کنی، چه زبانی بود، زبان مادری خودت؟»  دخترک جواب داد: بله، «زبان ایرانی» دوستش با حسرت آهی کشید و گفت: خوش به حالت، کاش من هم زبان ایرانی بلد بودم. دخترک کمی فکر و گفت: بگو «سلام»، دوستش…

بیشتر بخوانید

یک روز گرم تابستان – داستان کوتاهی از فرزانه ابراهیمیان

یک روز گرم تابستان – داستان کوتاهی از فرزانه ابراهیمیان

فرزانه ابراهیمیان – ایران آفتاب لم داده بود وسط آسمان. تنبل شده بود و حال و حوصلهٔ جمع و جور کردن خودش را نداشت. هرم گرمایش کف حیاط را گرم کرده بود. چند گلدان یاس روی لبهٔ حوض خودنمایی می‌کرد و فوارهٔ کوچکی زیبایی حوض آبی وسط حیاط را دو چندان کرده بود. آفتاب گرم به عطر یاس چندان اجازهٔ خودنمایی نمی‌داد، اما کیفِ شمعدانی‌ها کوک و رویشان گل انداخته بود؛ زیباتر شده بودند و…

بیشتر بخوانید
1 35 36 37 38 39 64