عاشقانه‌هایی از خالد بایزیدی (دلیر)

عاشقانه‌هایی از خالد بایزیدی (دلیر)

از مجموعه شعر «باران عشق»، انتشارات ایران جام – تهران، ۱۳۹۳ خالد بایزیدی (دلیر) – ونکوور ۱ اگر لمس تن تو گناه است  من عاشقانه آن گناه را دوست دارم  و نوید آن آتش جهنم را نیز…  ۲ من هرگز تسلیم هیچ جنگی نشدم  اما به‌گاهِ رقصِ تن مرمرینت برای به‌دست آوردن یک وجبش چون سربازی خسته از جنگ بدون هیچ نبردی تسلیمت شدم ۳ تو را که بوسیدم من به جاری شدن رودخانهٔ عسل…

بیشتر بخوانید

مقام برتر جشنوارهٔ شعر اروپا در رومانی برای ساناز داودزاده‌فر

مقام برتر جشنوارهٔ شعر اروپا در رومانی برای ساناز داودزاده‌فر

ساناز داودزاده‌فر که به‌تازگی دومین مجموعه شعر خود را با عنوان «مردن با پایان باز» در نشر داستان منتشر کرده است، به دعوت جشنوارهٔ شعر اروپا که هر ساله در رومانی برگزار می‌شود، در این فستیوال شرکت کرد. این جشنوارهٔ شعر در روزهای چهارم و پنجم ماه مهٔ گذشته (May 2019) در شهر سینایا در رومانی برگزار شد. ساناز داودزاده‌فر با مجموعه شعر اول خود، یعنی «روی حروف مرده راه می‌روم» که به زبان‌های عربی…

بیشتر بخوانید

سه شعر تازه از فرشته وزیری‌نسب

سه شعر تازه از فرشته وزیری‌نسب

فرشته وزیری‌نسب – آلمان این دَوَران این دَوَران در سرم طعم خاک می‌دهد طعم انار‌های کال و ممنوع باغچه طعم آب خنک حوض در ظهرهای بی‌خواب تابستان طعم رنگ در باغ‌های میوهٔ دزدی طعم اشتیاق دست‌های تو بر گونه‌های من طعم گس بوسه‌های دزدانه، نارس این دَوَران در سرم بوی خاک می‌دهد بوی گل‌های اطلسی در فروپاشی قطره‌های آب بوی ریس‌های پهن‌شده بر پشت‌بام‌ها بوی طرح‌هایی که پنهان می‌کشیدی از من بوی گل‌های رنگ‌رنگ در باغ‌های…

بیشتر بخوانید

کاش «خانهٔ برناردا آلبا» را می‌دیدی

کاش «خانهٔ برناردا آلبا» را می‌دیدی

اشکان صادقی – ایران اولین بار که اسم لورکا به گوشم خورد، سال هفتاد و شش بود که دکتر علی رفیعی «عروسی خون» را در تالار وحدت به‌روی صحنه برد. ترانه‌ها با صدای حسن نجف و پنجهٔ فرزاد دانشمند اجرا می‌شدند و کار با بازی‌های درخشان رؤیا تیموریان، حسن معجونی، نسرین جمالی، گوهر خیراندیش، سیامک صفری و… مزین شده بود. شاید شش بار آن کار را دیدم و چنان تأثیری گرفتم که هر بار در…

بیشتر بخوانید

گزارشی از مراسم رونمایی کتاب جدید وحید ذاکری، نویسندهٔ ساکن ونکوور

گزارشی از مراسم رونمایی کتاب جدید وحید ذاکری، نویسندهٔ ساکن ونکوور

سیما غفارزاده – ونکوور جمعهٔ دو هفته قبل، سوم ماه مه، رونمایی کتاب جدید وحید ذاکری، «خیزران خاموش»، با حضور جمع کثیری از علاقه‌مندان به ادبیات به‌ میزبانی کتابفروشی پان‌به در داون‌تاون ونکوور برگزار شد. این برنامه با صحبت‌های استاد محمد محمدعلی آغاز شد. سخنان ایشان با عنوان «یکی چند دغدغهٔ نویسندهٔ مهاجر از دیدگاه راقم سطور» به این شرح بود: طرازی اندیشه، یافتن اعتدال، مبادلهٔ اطلاعات حضوری با عالمان هنر و سیاست و علم…

بیشتر بخوانید

باگ‌های رابطه

باگ‌های رابطه

گفت‌وگویی با محمود فرجامی دربارهٔ استندآپ کمدی تازه‌اش در کانادا دربارهٔ رابطه، سکس و روش‌های تباه در مُخ‌زنی! پیمان حقانی – ونکوور گروه زیادی محمود فرجامی را بیشتر با عنوان مترجم کتاب بی‌شعوری می‌شناسند، هرچند که او در حوزه‌های مختلف طنزآوری و طنزپژوهی فعال است. دو سال پیش در ونکوور میزبانِ این استندآپ کمدین بودیم؛ با موضوع «‌بی‌شعوری» و سایر کتاب‌های او در سالن دانشگاه SFU‌، برنامه‌ای که با حداکثر ظرفیت سالن و تماشاگر مورد…

بیشتر بخوانید

در معرفی خیزران خاموش

در معرفی خیزران خاموش

سیما غفارزاده – ونکوور وحید ذاکری، نویسندهٔ جوان شهرمان ونکوور، دانش‌آموختهٔ رشته برق است، و در عین‌ حال حدود هفده سال است که ادبیات داستانی را به‌طور جدی دنبال می‌کند. علاوه بر آن، ذاکری از مسئولان و برگزارکنندگان جلسات نقد و بررسی کتاب با عنوان «کافه راوی» بوده است، که مجموعاً نه سال از عمرش می‌گذرد. نشست‌های «کافه راوی» معمولاً بحث و تبادل نظر دربارهٔ اثری ادبی، از نویسندگان ایرانی یا غیرایرانی، است که از پیش…

بیشتر بخوانید

نیاز داریم ادبیات و هنرهای نمایشی ایرانی به نسل جدید خارج از ایران معرفی شود

نیاز داریم ادبیات و هنرهای نمایشی ایرانی به نسل جدید خارج از ایران معرفی شود

گفت‌وگو با رضا راد کارگردان تئاتر «دندون‌ طلا» سیما غفارزاده – ونکوور جای بسی خوشحالی‌ است که همچنان شاهد فعالیت‌های دوستان هنرمند در زمینهٔ هنرهای نمایشی هستیم و اجرای تئاتر و به تماشای تئاتر نشستن، کم‌کم دارد جای خود را در میان جامعهٔ ایرانی ساکن ونکوور، باز می‌کند. یکی از بخش‌های لذت‌بخش کارم زمانی است که قرارست با این دوستان هنرمند گفت‌وگویی داشته باشم که معمولاً رفتن سرِ تمرین تئاتر و عکاسی از آن‌ها جزئی…

بیشتر بخوانید

چهل‌سالگی، شعری از سعید جاوید

چهل‌سالگی، شعری از سعید جاوید

سعید جاوید – آمریکا این شهر، این خیابان، این محله، این کوچهٔ قدیمی، چهل سال است، در بهت ناباور خویش، با یک انتظار کهنهٔ تاریخی، با دهان باز، به آسمان خیره مانده است. این خیابان، این خیابان کرخت و کشدار، ولنگ و ولنگار، این خرفت پیر، چهل سال است، با نام تازهٔ خود خو نمی‌کند. این کوچه‌های پیچاپیچ، با خانه‌های پیر بی‌حوصله، دیوارهای شکم‌داده، جوهای کهنه، با لجن‌های چهل سال پیش ازین، و مردانی که، چهل…

بیشتر بخوانید

سهم گمشده شعری از فوزیه رجبی

سهم گمشده شعری از فوزیه رجبی

فوزیه رجبی – ونکوور   من به‌دنبال سهم گمشدهٔ تو در بازار زندگی می‌گردم سهم خنده‌های نشکفته‌ای که از لبانت به تاراج رفت سهم نسیم نوازش‌هایی که بر گونه‌ات نگذشت سهم بوسه‌هایی که بر گیسوانت ننشست سهم دست‌هایی که هیچ‌گاه به گرمی فشرده نشد سهم دیدگانی که برق امید را لحظه‌ای میزبان نبودند و همیشه آلودهٔ‌ حسرتی جانکاه بودند و من به‌دنبال شادی‌های گمشدهٔ تو به فردا خواهم رسید.

بیشتر بخوانید
1 33 34 35 36 37 64