مسعود سخاییپور، LJI Reporter – ونکوور کارگردان: جان استوارت بازیگران: گائل گارسیا برنال، کیم بودنیا، شهره آغداشلو، کلر فوی، گلشیفته فراهانی فیلمنامه: جان استوارت، بر اساس رمان مستند «سپس آنها به سراغ من آمدند» نوشتهٔ مازیار بهاری برندهٔ مشترک جایزهٔ آزادی بیان از سوی هیئت ملی بازبینی فیلم آمریکا، بههمراه فیلم سلما، در سال ۲۰۱۴ داستان فیلم فیلمنامهٔ این فیلم بر اساس کتاب «سپس آنها به سراغ من آمدند» نوشتهٔ مازیار بهاری، روزنامهنگار ایرانی-کانادایی،…
بیشتر بخوانیدهنر و ادبیات
شعری از گروس عبدالملکیان برای دختران ایران
گروس عبدالملکیان – ایران تمام این سالها داشتید بلند میشدید داشتید از پیچوخمهایتان عبور میکردید داشتید به راهتان ادامه میدادید داشتید در سکوت… رودخانهای که چهل سال زیر روسری مانده باشد از کارون بلندتر است! موها بلند میشوند تا به خیابان بیایند تمام حرفهایی که در سر داشتیم از سر روییدهاند چه رنگها، چه سروها، چه شاخهها! اگر جای جنگل بودم از خود بیرون میرفتم تا به درختهایم نگاه کنم موها زندهاند…
بیشتر بخوانیدشعرهایی از رضا کاظمی برای مهسا (ژینا) امینی
رضا کاظمی – ایران ۱ پرنده از روزن نور گذشت آزادیاش را پر کشید و تمام حجم قفس ماند برای ما ۲ خاک را اگر بشکافی نگاهت هنوز ستارهٔ سَحَر است که با ما حرف میزد و میان دستانت هنوز پرندهٔ آوازی که بهار را آیه به آیه تفسیر میکرد. خاک را اگر بشکافی کدورت از شب میریزد ملال از روز غربت و تنهایی از ما. * * * آه، خاک را اگر بشکافی!…
بیشتر بخوانیدپروژهٔ اجتماعی (۷۷) – آرزویی به پهنای هزاره
مژده مواجی – آلمان در حین کوچینگ شغلی از او پرسیدم: – از کجای افغانستان میآیید؟ انگار که منتظر این سؤال بوده باشد، به چشمهایش برقی افتاد و گفت: – از قوم هزاره هستیم. – قوم هزاره کجای افغانستان ساکناند؟ کمی فکرکرد و گفت: – وسط کشور زندگی میکنند. مانیتور را چرخاندم که هر دو بتوانیم با هم نگاه کنیم. در گوگل نقشهٔ افغانستان را پیدا کردم تا با هم نگاهی به آن بیندازیم. چشمش به…
بیشتر بخوانیددر جستوجوی بهشت – بهای ماندن سنگین است
آرام روانشاد – ایران تقریباً چهار سال است که اینجا برایتان از مسافرانی مینویسم که در جستو جوی بهشتاند. هر کدام برای رفتن و کَندن از وطن دلیلی دارند. اما یکچیز در بین تمام آنها مشترک است و آن اینکه اینجا را جهنم میبینند. فکرش را بکنید؛ خاکت را، جایی را که عزیزانت هستند، برایت مثل جهنم کنند. بعد تو در پی بهشتی باشی که آنسوی آبهاست. برای همین اسم مطلب را گذاشتم در جستوجوی بهشت. …
بیشتر بخوانیدشعرهایی از خالد بایزیدی برای مهسا (ژینا) امینی
خالد بایزیدی (دلیر) – ونکوور ۱ دیشب! خدا را در خواب دیدم رنگ به رخ نداشت از اندوه زنی که بیگناه کشته شد ۲ شهر! دلتنگ آن زنی است که صدای پایش آرامش میبخشید پرندگان را و عابران را و بوی عطرش در مشام اهالی میپیچید و به تن یاران مینشست ۳ وقتی میبینم خلقت خدا به جرم زیبایی در خاک مدفون میشود پیامبران دروغین را دشنام میدهم و او را گواه میگیرم که…
بیشتر بخوانیدبهسازی زبان فارسی، تحولیافتن زبان
همراه با پیشنهاد جایگزین برای چند واژهٔ بیگانه دکتر محمدرضا رخشانفر – ونکوور هدف ما معیارسازی، تنظیم، زدودن خطاها، و بهسازی فارسی امروزی است. ما شما را تشویق میکنیم پیام ما را بخوانید، نکتهها را به کار ببندید، و به زبان زیبای فارسی ارج بنهید. آری، بیاییم به هویت ملیمان احترام بگذاریم و آن را از آشفتگی و بههمریختگی نجات دهیم. زبان تحول مییابد. در اینجا میتوانیم به دو گونه تحول اشاره کنیم: یکی تحول اصیل…
بیشتر بخوانیدهمجنسان من را پرپر نکنید؛ برای مهسا امینی و دیگر جانباختگان اعتراضات اخیر ایران
ثنا رحیم محتسبزاده – پاکستان من امروز با دلی خسته و قلبی آشفته مینویسم برای دنیایی آزاد، همدیگرپذیر و عادل. مینویسم برای ایران، همسایهٔ کشورم، برای زنان آن که همچون زنان میهن من برای بهدستآوردن عادیترین حقوق انسانی خود جنگیدهاند، رنج دیدهاند و حتی به قتل رسیدهاند. حتی نمیتوانم لحظهای در مقابل این وحشت و این کمبود ساکت بنشینم، میخواهم تا آخرین نفسی که کالبدم را ترک میکند برای حقوق زنان بجنگم تا شاید شبی،…
بیشتر بخوانیدپروژهٔ اجتماعی (۷۶) – راه ناهموارِ پذیرفتهشدن
این مطلب از مجموعه مطالب شمارهٔ ۱۶۸ رسانهٔ همیاری مورخ ۱۶ سپتامبر ۲۰۲۲ است که بهدلیل آغاز اعتراضات داخل ایران بهکشتهشدن مهسا امینی با تأخیر روی وبسایت رسانهٔ همیاری قرار میگیرد. مژده مواجی – آلمان به مراجعم زنگ زدم: – با شرکت باغبانی تماس گرفتم، پنجشنبه هفتۀ آینده ساعت نه صبح وقت آشنایی و صحبت در مورد قرارداد کار را گذاشتهاند. راهش کمی طولانی است. ساعت ۷:۳۰ در ایستگاه اتوبوس نزدیک خانهتان قرار میگذاریم و با…
بیشتر بخوانیدشعری از پرتو نوریعلا برای مهسا (ژینا) امینی
پرتو نوریعلا – آمریکا میرا تو نیستی، مهسا! میرا تو نیستی، مهسا! جانِ جوانِ زندگی، ژینا! به شوقِ دیدارِ قوم و خویش، به عشق گشتوگذار، «سقز» را پشت سر گذاشتی و به پایتخت هفتسر جلاد پا نهادی. در دمی ناغافل گیسوانِ آغشته به عطر گلهای کردستان بیرونزده از گوشه و کنار سربندت حرامیِ چشمچرانِ «گشت ارشاد» را به طمع نزدیکبودن با تو – حتی برای دقایقی – وسوسه کرد و ترا به قصد ارشاد به…
بیشتر بخوانید