مژده مواجی – آلمان در دفتر کارم روبروی مانیتور نشسته بودم و داشتم متنی را که قبلاً به فارسی ترجمه شده بود، تصحیح میکردم. این متن را از طرف شبکهای که با والدین مهاجر و پناهجو سروکار دارد، فرستاده بودند. متن محتوی اطلاعاتی در مورد ثبتنام فرزندان در مهدکودک بود. هرازچندگاهی با هم به اَشکال مختلف ارتباط کاری داریم. تلفن زنگ زد. مراجع افغانم بود. در مطب دکتر بود و یکسری کلمات را متوجه نمیشد. روز…
بیشتر بخوانیدهنر و ادبیات
معرفی فیلم و سریال: شکستناپذیر – Invictus
آرام روانشاد – ایران محصول: ۲۰۰۹ کارگردان: کلینت ایستوود بازیگران: مورگان فریمن، مَت دیمون، تونی کگروج، آجوآ آندو جوایز: جایزهٔ NAACP برای بهترین بازیگر مرد (مورگان فریمن)، جایزهٔ National Board of Review برای بهترین بازیگر مرد (مورگان فریمن) و بهترین کارگردانی (کلینت ایستوود) داستان فیلم پس از کنارگذاشتن آپارتاید از نظام سیاسی آفریقای جنوبی و پایان نخستین انتخابات آزاد، نلسون ماندلا، رئیسجمهور جدید این کشور تصمیم میگیرد تا در نخستین رویداد مهم ورزشی پس از آپارتاید…
بیشتر بخوانیددر جستوجوی بهشت – ققنوس
داستانهایی بر مبنای واقعیت از انسانهایی که تنها به رفتن فکر میکنند آرام روانشاد – ایران گرد و غباری عجیب تهران را گرفته است. انگار که ابرهای سرخ و خاکستری از آسمان به زمین آمده باشند. چشم، چشم را نمیبیند. نفسکشیدن سخت شده است و من حس میکنم گلویم میسوزد. با خودم میگویم نکند این خاک از سمت آبادان آمده باشد تا یادمان نرود آنجا آدمها دارند چه میکشند. حس میکنم گردوخاک با بقایای ساختمان متروپل…
بیشتر بخوانیددیدار دوباره، دو دهه بعد (۲) – زلف بر باد؛ زر امیر ابراهیمی، محسن نامجو و باقی قضایا!
مجید سجادی تهرانی – ونکوور سال ۱۳۸۵ نام یکی از سریالهای هر شبهٔ صداوسیما ورای داستان آبکیاش بهدلایلی بر سر زبانها افتاد. آبکیخواندن سریال «نرگس» قضاوتی دور از انصاف نیست، چرا که داستان ملودرام آن بهزحمت مصالح کافی برای یک فیلم بلند داستانی را داشت، چه برسد به سریالی شصت قسمتی. اصطلاح آببستن به سریالهای تلویزیونی صداوسیما بهخصوص سریالهای مناسبتی و هر شبه را از پدرم به عاریت گرفتهام. بابا که در جوانی مشتری پروپاقرص فیلمهای…
بیشتر بخوانیددر جستوجوی بهشت – کاش پایان شب سیه، سپید باشد
داستانهایی بر مبنای واقعیت از انسانهایی که تنها به رفتن فکر میکنند آرام روانشاد – ایران زن با حرص به سیگارش پُک میزند، دودش را از پنجرهٔ باز بیرون میدهد و میگوید: «میدانستم، من این روز را خیلی وقت پیش پیشبینی کرده بودم. روزی که بخواهیم برویم و نتوانیم. یعنی دیگر هیچ راه چارهای جز ماندن در این جهنم برایمان نماند. ببین چقدر بدبخت شدیم که دیگر ترکیه هم ما را راه نمیدهند. یک زمانی ایران…
بیشتر بخوانیدپروژهٔ اجتماعی (۶۸) – جریمه در مترو
مژده مواجی – آلمان کوچینگ شغلی را که شروع کردیم، اصلاً حواسش به کارمان نبود. تمرکز نداشت. زیر ماسکی که بسته بود، چهرهٔ سبزهٔ او با تهریشش پنهان بود. فقط دو تا چشم قهوهایرنگِ مضطرب دیده میشد. از او پرسیدم: – اتفاقی افتاده است؟ با صدایی آرام و غمناک گفت: – امروز که سوار مترو بودم و میخواستم بیایم، مأمور کنترل بلیت وارد شد. بلیت با تخفیفم را که نشانش دادم، کارتِ مجوزِ تخفیفم را خواست….
بیشتر بخوانیدنگهداشت زبان زیبای فارسی – قسمت سی و ششم
قسمت قبلی این مطلب را در اینجا بخوانید دکتر محمدرضا رخشانفر – ونکوور مىدانیم که زبان رفتاری اجتماعى است، لیکن با رفتارهاى دیگر انسان تفاوت زیادى دارد. رفتارى است بسیار دقیق، ظریف، پیچیده و درهمتنیده که از صوت و صدا ساخته شده، میان دهان و گوش جریان دارد، داراى تکیههاى آوایى، زیروبمىِ کلام، آهنگ صدا و نواى گفتار میباشد؛ بهگونهاى که نوشتار نمىتواند همه را بنمایاند. زبانهاى بشر شجرههاى گوناگونى دارند. مشهورترین آنها شجرهٔ «هندواروپایى» ( Indo-European) و زبان…
بیشتر بخوانیدقند شنیداریِ پارسی در جزیرهٔ لاکپشت
فرشید ساداتشریفی۱ – کیچِنِر صفر. «پادکست» غریبِ آشنا: پادکست (به انگلیسی: Podcast) از ترکیب جزء «پاد» دو واژهٔ آیپاد و «کَست» در برادکستینگ ساخته شده است. در سال، ۲۰۰۵ واژهنامهٔ جدید آمریکایی آکسفورد «پادکست» را برترین واژهٔ سال نامیده است. این لغتنامه تعریف این واژهٔ نوظهور را نیز بدین شکل آورده است: «برنامهای رادیویی یا مشابه آن که دیجیتالی ضبط شده و جهت بارگیری برای دستگاههای شخصی پخش صدا، در اینترنت گذاشته میشود.» در افق فارسیزبان…
بیشتر بخوانیدگزارشی از «کارگاه داستاننویسی ونکوور» با حضور میهمان ویژه، مریم رئیسدانا، نویسندهٔ ساکن آمریکا
کامران قوامی – ونکوور در تاریخ بیست و چهارم ماه مه، کارگاه هفتگی داستاننویسی تحتنظر استاد محمد محمدعلی، نویسندهٔ ساکن ونکوور، پذیرای مهمان ویژهای از آمریکا بود؛ مریم رئیسدانا. در این جلسه، به بررسی سه داستان کوتاه از ایشان پرداخته شد. داستان «اِیبِل» (این داستان را در اینجا بخوانید)، «نقطهٔ روز» (این داستان را در اینجا بخوانید) و همچنین داستان «هاتداگ کاسکو» (این داستان را در اینجا بخوانید). گزیدهای از این نشست به دوستانی که…
بیشتر بخوانیدنقطهٔ روز – داستان کوتاهی از مریم رئیسدانا
مریم رئیسدانا – آمریکا در این نقطه از روز، در این لحظه، آن بیرون هنوز تاریکی شب بر همهجا و همهچیز چیره است، ولی صبح هم لخلخکنان دارد سر میرسد و بههر نفس خورشید، یک پلک بالاتر میآید. از میان پلکهایم نگاهم میافتد به پرتوهای باریک نور که بهزحمت از شکاف پنجره به داخل اتاق سرک میکشند. به پهلوی چپم میچرخم و کف دستم را میکشم روی بالش سردی که دو سال تمام ونسان سر…
بیشتر بخوانید