نیلوفر‌های خشکیده شعری از فرشته وزیری‌نسب

دکتر فرشته وزیری‌نسب – آلمان

از من عکس بگیرید

از چشم‌هایم

از دست‌هایم

از کودک تب‌دارم

من سوژهٔ خوبی هستم برای اخبار

و کودکم که جان می‌دهد

جسمی‌ در یک عکس

جسمی‌ مانده در گودال‌های آب

در برف پشت مرزها

نیلوفر هشت‌پر دارد

دُرناها هر پرش را می‌شناسند

و مرزها نامش را نشنیده‌اند

برای مرزها نیلوفر یک ملت است

نسبش از سویی به بابل می‌رسد

از سویی به هند

و از هر دو سو به جهل

از هر دو سو به بیابان

مرزها خدای آب را نمی‌شناسند

خشکی سوژه‌های عکاسی را چرا

نیلوفر‌های شناور بر مدیترانه را چرا

مرزها عشق را نمی‌شناسند

و ترانهٔ مانده در گلوی مرا

مرزها از گذرنامه‌ها به سوژه‌ها می‌رسند

و عکسشان می‌کنند

با کاسه‌های در دست

با چادر‌ها و نیلوفر‌های خشکیده

در بغل مادران صلح

از انگشت‌هایم اثر بگیرید

از چشم‌هایم اثر بگیرید

از لبخند و اشکم اثر بگیرید

من از شام و بابل و پارس

به دیدار جنگل‌های کاج آمده‌ام

به دیدار دریاهای خاکستری شما

به دیدار آسمان‌خراش‌ها

از وجودم اثر بگیرید

سوژهٔ خوبی هستم برای اخبار

برای گلوله‌ها

برای عکس‌های مرده

از من عکس بگیرید

 

ارسال دیدگاه