سیما غفارزاده – ونکوور یادداشت سال گذشته در آستانهٔ نوروز را با این جمله آغاز کردم: «در آستانهٔ سالی دیگر ایستادهایم و با نگاهی به وقایع سال خورشیدی گذشته، گویی نه یک سال بلکه یک دهه را پشت سر گذاشتهایم.» اما حالا و یک سال بعد، تنها بهدلیل آنچه در شش ماه گذشته از سر گذراندهایم، یک دهه که جای خود دارد، همهٔ ما گویی قرنی را پشت سر گذاشتهایم… امسال نیز طبق سنت هرساله، در آستانهٔ…
بیشتر بخوانیدزن، زندگی، آزادی
ایران پس از مهسا – روایتهایی از ایران: بدون حجاب در تاکسی
بر اساس روایتی از ایران، پیادهسازی: ترانه وحدانی – ونکوور تاکسی اول سوار تاکسی شدهام. چند روز پیش برای ماشینم تذکر حجاب آمد. پیامک داده بودند که اگر تکرار کنی، ماشینت توقیف میشود. خندیدم و گفتم هر چه میخواهید تذکر دهید. نهایتش این است که توقیفش میکنید. نهایتش این است که مجبورم ماشینم را در پارکینگ بگذارم و در این شرایط کمرشکن اقتصادی با تاکسی یا آژانس تردد کنم. اینهمه انسان جان عزیزانشان را از دست دادند. اینهمه…
بیشتر بخوانیدروز جهانی زن؛ برابری جنسیتی یا عدالت جنسیتی
سیما غفارزاده – ونکوور هشتم مارس، روز جهانی زن، یکی از مهمترین مناسبتهای سالانه در سراسر دنیاست، برای گرامیداشت دستاوردهای زنان در زمینههای گوناگون ازجمله اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی، و نیز فرصتی برای آگاهیبخشی دربارهٔ حقوق زنان، و کنشهای سرعتبخشیدن به روند برابری و عدالت جنسیتی. روز جهانی زن برای اولین بار در سال ۱۹۱۱ جشن گرفته شد، و با وجود قدمتی بیش از صد سال، ما همچنان و بیتردید به این مناسبت سالانه نیاز…
بیشتر بخوانیدایران پس از مهسا – روایت شاهدان عینی: ما شنیدیم، آنها دیدند
بر اساس روایتی از ایران، پیادهسازی: ترانه وحدانی – ونکوور روبهرویش مینشینم و از خودم میپرسم آیا او واقعاً خودش است؟ همان جوان شریفی که صد روز پیش در مراسم چهلم یکی از کشتهشدگان اعتراضات اخیر به وحشیانهترین شکل ممکن دستگیر شد. زنش را چنان روی زمین کشیده بودند که لباسهایش پاره شده بود و جای سالم به تنش نمانده بود. کسی که آزارش به یک مورچه هم نمیرسید. پر از میل به زندگی و امید بود. پر…
بیشتر بخوانیدتقدیم به انسانیت
مهدی حبیبالله – ونکوور و آنگاه که مرگ را چون کودکی در آغوش خود فشردی، مرگ هم نزد تو آرام و خجل در کنج اتاق چشمهایش را بر زمین دوخت و از شرم گونههایش چون خونِ دویده در رگ آدمی، سرخ گردید و هرگز تا رفتنش سرِ خود به خجلت از حضورت بالا نیاورد. او نیز همراه با قَدَر قُدرتهای کاذب همچون بالُنی بادشده، در دستان کودکی بازیگوش با سوزنی به ضخامت روح بزرگت ـ در…
بیشتر بخوانیداعطای معتبرترین جایزهٔ انجمن «روزنامهنگاران کانادایی برای آزادی بیان» به نیلوفر حامدی و الهه محمدی، دو خبرنگارِ زندانی در ایران
مسعود سخاییپور، LJI Reporter*– ونکوور مراسم اعطای جوایز سالانهٔ انجمن «روزنامهنگاران کانادایی برای آزادی بیان» (Canadian Journalists for Free Expression ) یا اختصاراً CJFE روز چهارشنبه ۱۵ فوریهٔ ۲۰۲۳ در هتل ریتز کارلتون در شهر تورنتو برگزار شد. در این مراسم به نیلوفر حامدی و الهه محمدی، دو روزنامهنگار زندانی در ایران که در پی اعتراضات اخیر بازداشت شدند، جایزهٔ بینالمللی آزادی مطبوعات، معتبرترین جایزهٔ انجمن روزنامهنگاران کانادایی برای آزادی بیان، بهصورت غیابی اعطا شد…
بیشتر بخوانیدایران پس از مهسا – روایت شاهدان عینی: برزخ
بر اساس روایتی از ایران، پیادهسازی: ترانه وحدانی – ونکوور سه ماه پیش بود که خواهرش هراسان تلفن کرد و گفت دستگیرش کردهاند. وسط یک مرکز تجاری. جلو چشم همه. انگار که بخواهند عضوی از کارتل یا یک مجرم خطرناک را دستگیر کنند. نزدیکترین دوستم است. همان روز صبح با هم حرف زدیم. نه فعال سیاسی بود و نه کار خاصی کرده بود. مستندساز است و فقط چهار تا پست و استوری در اینستاگرام گذاشته بود. مثل تمام…
بیشتر بخوانیدفرهاد صوفی، کارآفرین، نیکوکار و فعال حقوق بشر، مدال شهروندی نمونهٔ بریتیش کلمبیا را به زنان ایرانی تقدیم کرد
سیما غفارزاده – ونکوور بعدازظهر روز یکشنبه، ۲۹ ژانویهٔ ۲۰۲۳، مراسم اعطای مدال شهروندی نمونهٔ بریتیش کلمبیا (The British Columbia Medal of Good Citizenship) در سال ۲۰۲۲ به هفت تن از پانزده برگزیدهٔ دریافت این مدالها که ساکن لوئر مِینلندند، در گالری هنر ونکوور (Vancouver Art Gallery) برگزار شد. این مراسم با حضور لانا پاپهم (Lana Popham)، وزیر گردشگری، هنر، فرهنگ و ورزش، ملانی مارک (Melanie Mark)، نمایندهٔ منطقهٔ ونکوور-ماونت پلزنت در مجلس استان و…
بیشتر بخوانیدایران پس از مهسا – روایت شاهدان عینی: ای مؤذن، اذان نگو
بر اساس روایتی از ایران، پیادهسازی: ترانه وحدانی – ونکوور این روزها دم صبح هراسان از خواب بیدار میشوم. نزدیک خانهمان یک مسجد است. صدای اذانش که بلند میشود، دل من هُری میریزد پایین. بهسرعت سراغ موبایلم میروم. اینترنتش را روشن میکنم تا خبرها را چک کنم و ببینم آیا حکم اعدام جوانی دیگر، انسانی دیگر اجرا شده است… بعد با خودم میگویم به این زودی که خبرش اعلام نمیشود. بعدش دیگر نمیتوانم بخوابم. همینطور دقیقهبهدقیقه اخبار را…
بیشتر بخوانیدچند شعر از خالد بایزیدی برای اعدامیان جنبش زن، زندگی، آزادی
خالد بایزیدی (دلیر) – ونکوور ۱ عشق را در پستوی خانهها به دار میآویزند تا دلهای شیفته را از عاشقی باز دارند عشق خونیست در رگ زندگی ۲ شکفته شدند انارها بر سردارها دیگر هیچ دانهٔ اناری بر لب یلدا نمینشیند ۳ سپیدهدم مؤذنها بریدهبریده اذان دادند میدانستند جز گریهٔ مادران صدایی به گوش خدا و بندگان نمیرسد ۴ حیات مرگآفرین شده است برای نوزادان نماز وحشت میخوانند ۵ کلاهی که بر سرمان رفت گشاد…
بیشتر بخوانید