مژگان قاضیراد – آمریکا همهٔ ما کتاب یا کتابهایی از عباس معروفی خواندهایم و کیست که این سالها از او نشنیده باشد. مثل خیلیها من عباس معروفی را در دوران نوجوانی با سمفونی مردگان شناختم و با اینکه نوجوانی ۱۵ یا ۱۶ ساله بودم از زیبایی نثر و موقعیتهای تازهای که در صحنههای داستان آفریده بود، حیرت کردم. دوست داشتم بقیهٔ کتابهایش را هم بخوانم، اما بهجبر رشتهٔ پزشکی از خواندن کتابهای دیگرش تا سالها…
بیشتر بخوانیدادبیات
در جستوجوی بهشت – نمیخواهم سالهای طلایی زندگیام را از دست بدهم
داستانهایی بر مبنای واقعیت از انسانهایی که تنها به رفتن فکر میکنند آرام روانشاد – ایران یادم است چندی پیش نقلقولی را از یک روانپزشک خواندم که گفته بود در یک جامعهٔ بیمار، هر چقدر هم که آدمها تلاش کنند برای اینکه به سلامت روحی و روانی برسند، باز هم وقتی از خلوت شخصی خود بیرون آمده و در مواجهه با جامعه قرار میگیرند، خیلی از آن تمرینها و تلاشها و جلسات رواندرمانی عملاً کارایی خودش…
بیشتر بخوانیدسعی کن دیوانه بمانی – داستان کوتاهی از ثنا رحیم محتسبزاده
همراه با زندگینامهٔ این نویسندهٔ جوان افغانستانی ثنا رحیم محتسبزاده – پاکستان ابر جلوی ماه را گرفت و اتاق در تاریکی فرو رفت. به فراسوی باغ یخزده و دورافتادهای چشم دوخته بودم که مدتها بود تنها ساحهٔ دیدم را تشکیل میداد. سایهها سر در گریبان فرو میبردند تا به خواب روند، خورشید کمکم بیدار میشد و گوش تیز میکرد؛ ابرها تکهپاره میشدند و زیباترین مروارید آسمان بهمرور نقش میبست. بهآرامی پرندگان چشم میگشودند و بیگمان…
بیشتر بخوانیددر جستوجوی بهشت – چرا این خاک رؤیاهایت را از تو میستاند؟
داستانهایی بر مبنای واقعیت از انسانهایی که تنها به رفتن فکر میکنند آرام روانشاد – ایران آزادی چیست؟ آیا تعریف درست و دقیق و جهانشمولی برای آزادی وجود دارد؟ در بیشتر جاها تعریفی که از آزادی میشود، این است: «اگر انسان بتواند همهٔ تصمیمهایی را که میگیرد، عملی کند و کسی یا سازمانی اندیشه و گفتار و کردار او را محدود نکند و در قید و بند درنیاورد، دارای آزادی مطلق، یعنی آزادی بیحدومرز است.» اما…
بیشتر بخوانیدسایهٔ روزگار ما
فرناز جعفرزادگان – ایران آنچه سروده را زیبا و عریان از لودگی میسازد، نوعی توجه به جان کلمه، «من و آن شاعرانه» است که خود وجهی ازلی و قدسی دارد. شاعر، نویسنده یا هنرمند، بهاندازهٔ توانایی، موفقیت و تأثیرگذاریاش در هنر مورد انتقاد قرار میگیرد، و همواره به انتقاد نیز میپردازد. ابتهاج در «پیر پرنیاناندیش»، گفتههای فراوانی در موارد بسیاری بیان کرد، و همین سبب شد تا بسیاری را بر علیه خود بشوراند. انتقاد سازنده، حرفی…
بیشتر بخوانیدچند چامه از خالد بایزیدی (دلیر)؛ در رثای هوشنگ ابتهاج (سایه)
خالد بایزیدی (دلیر) – ونکوور ۱ سیگار بهمن را که پک میزنم در اتاق بوی ایران بوی غربت و تنهایی میپیچد و با هر پکی میدان انقلاب را قدم میزنم ۲ سپیدهدم چگونه بگذرد!؟ سایه نیست کبوترانِ خسته زیر کدام سایه بیاسایند و مرغان عشق چگونه سرود ارغوان بخوانند ۳ غمگین آن چکاوکیام که چگونه بیسایه سرود ارغوان میخواند ۴ گالیا چراغها را خاموش کن و برو… این کلبهٔ تاریک من با هیچ چراغی…
بیشتر بخوانیداندوهیاد برای هوشنگ ابتهاج (ه. الف. سایه)
مهرخ غفاری مهر – ونکوور در سال ۲۰۱۸ در جمعی دوستانه که به شعر «سایه» میپرداخت، گفتم: به سایهٔ شاعر اتفاقی شگرف از آن دست که گهگاه میافتد از آن دست که نادر است و خوش سیرابت میکند به گاهی که خسته از راه دراز رفته در کویر تأمل میکنی در سایهاش. چهارشنبه دهم اوت ۲۰۲۲ جهان پر از صدای شعر «سایه» بود. سکوت او خانهٔ شعر و غزل را «تاسیان» کرد. امیر هوشنگ ابتهاج، متولد ۶ اسفند…
بیشتر بخوانیددر جستوجوی بهشت – غمهای این خاک را همهجا با خودم خواهم برد
داستانهایی بر مبنای واقعیت از انسانهایی که تنها به رفتن فکر میکنند آرام روانشاد – ایران زن، جوان بهنظر میرسید، اما خودش میگفت در آستانهٔ میانسالی است. گفت چند ماه دیگر چهلساله میشود. آهی کشید و همان روایت آشنای همیشگی را برایم گفت: «دیر به فکر افتادم. باید زودتر از اینها میرفتم. اشتباه کردم. راستش میترسیدم. مهاجرت تغییر بزرگی است و من میترسیدم. اما دیگر اجازه نمیدهم. باقی عمرم را میخواهم مثل آدم زندگی کنم. اینجا…
بیشتر بخوانیددر جستوجوی بهشت – چه شد که کارمان به اینجا کشید؟
داستانهایی بر مبنای واقعیت از انسانهایی که تنها به رفتن فکر میکنند آرام روانشاد – ایران «به شوهرم گفتهام شرطم برای بچهدارشدن این است که از ایران برویم و او قبول کرده است. البته نه اینکه بهراحتی قبول کند. اما آنقدر عاشق پدرشدن است که قبول کرد.» زن جوان با این جمله سر حرف را با من باز میکند. برایم میگوید که سیساله است و سه سال است که ازدواج کرده. ازدواجش عاشقانه بوده است و…
بیشتر بخوانیدگزارشی از «کارگاه داستاننویسی ونکوور» با حضور میهمان ویژه، فریبا صدیقیم، نویسندهٔ ساکن لس آنجلس
نغمه فراهانی – ونکوور در تاریخ سهشنبه، ۱۲ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، کارگاه داستاننویسی ونکوور تحت نظر استاد محمد محمدعلی، میزبان فریبا صدیقیم، نویسندهٔ ساکن لس آنجلس بود. این جلسه از طریق زوم برگزار شد و حدود ۲۷ نفر در آن شرکت داشتند. هماهنگیهای لازم برای برگزاری این جلسه را کامران قوامی و گردانندگی آن را فریبا فرجام از اعضای «کارگاه داستاننویسی ونکوور» بر عهده داشتند. در ابتدا استاد محمدعلی مطابق معمولِ برنامههای ویژهٔ کارگاه، طی مقدمهای…
بیشتر بخوانید