مسعود سخاییپور، LJI Reporter – ونکوور فیلم مستند «نسرین» ساخت سال ۲۰۲۰ است. این مستند را جف کافمن (Jeff Kaufman)، نویسنده، کارگردان و تهیهکنندهٔ آمریکایی که فیلمهای مستند بسیاری در کارنامهٔ خود دارد، نوشته و کارگردانی کرده و تهیهٔ آن را بههمراه مارسیا راس (Marcia Ross)، تهیهکنندهٔ آمریکایی، به عهده داشته است. امید معماریان، روزنامهنگار و وبلاگنویس، نیز دستیار تهیهکنندگان بوده است. روایت این فیلم را اولیویا کُلمن (Olivia Colman)، بازیگر مطرح بریتانیایی، به عهده…
بیشتر بخوانیدهنر و ادبیات
پگاه صبح آزادی – شعری از آستاره صبح
آستاره صبح – ونکوور نماند ماه، پنهان در پس ابر شود لبریز، ظرف طاقت و صبر چو خورشیدی در این سرمای جانسوز خروش خشم مردم، آتشافروز بسوزانَد بن تزویر و نیرنگ بگیرد عاقبت دامانشان ننگ ز خون پاک یاران، لاله سر زد به قلب و ریشهٔ دشمن تبر زد پگاه روز آزادی عیان است به مسلخبردن اهریمنان است…
بیشتر بخوانیدالوداع شادمانه – شعری از حسن حسام برای پهلوان مجیدرضا رهنورد
الوداع شادمانه۱ برای پهلوان مجیدرضا رهنورد حسن حسام – فرانسه مرگ گفت: هیبت من هر جنبندهای را در چنبرهٔ هراس، مچاله میکند! با نامِ پُرصلابتم آشفته میشوند خلایق! بههوش باش جوان! مجیدرضا گفت: من اما زندگیام؛ سرشار از بهارِنارنج و شکوفهٔ گیلاس تو دروغی دور شو از من! مرگ گفت: اگر با شلاق وُ باتوم وُ آتش تیرِ خلاص طنابِ دار در هم آمیزم؛ پایانِ تو آغاز میشود! چشمانت، تاریک قلبت، بیتپش وَ سرت،…
بیشتر بخوانیدپروژهٔ اجتماعی (۸۳) – عاشقی در زمان تفرقه
مژده مواجی – آلمان صدای زنگ درِ محل کار را شنیدم، بلند شدم و به طرف در رفتم. شمس از شیشۀ در ورودی پیدا بود. تا مرا دید، دست تکان داد و لبخندی بر لبش نشست. در را که باز کردم، دستهایش را زیر مایع ضدعفونیِای که کنار در ورودی قرار داشت، گرفت و به هم مالید. – قبل از شروع کوچینگ شغلی از آشپزخانه دمنوش میآورم. برای هردومان دمنوش رازیانه در فنجان ریختم. از او…
بیشتر بخوانیداعدامیان پائیز – شعری از سعید جاوید
سعید جاوید – آمریکا در عصر خستهٔ نیمهٔ پائیز، از پشت پنجره، خیره میشوم به آشوب برگ و باد، و مرگ برگها، که فرو میریزند، یک به یک، اعدامیان بیفرجام، (پشت پنجره انگار دشت خاوران) و صبر میکنم، تا آخرین نفر، آخرین برگ، وقت میکُشم، و وقت میکُشدَم، وقت میکُشم، و وقت، میکُشدَم.
بیشتر بخوانیدبهسازی زبان فارسی، بهرهگیری از زبانهای بیگانه
همراه با پیشنهاد جایگزین برای چند واژهٔ بیگانه دکتر محمدرضا رخشانفر – ونکوور هدف ما نهتنها نگهداشت زبان زیبای فارسی، بلکه بهسازی آن با زدودن خطاها و نجاتش از بینظمیهای ناخوشایندی است که امروزه بر گفتار و نوشتارمان حاکم شده است. چرا نباید به زبانی که اینهمه در صنایع بدیع و آرایههای کلام در جهان عروض و قافیه تا جایی به پیش رفته است که نظیری برای آن در هیچ زبانی یافت مینشود، توجه کنیم؟ ما…
بیشتر بخوانیدمعرفی فیلم و سریال: پرسپولیس – Persepolis
مسعود سخاییپور، LJI Reporter – ونکوور پرسپولیس، نام انیمیشنی محصول سال ۲۰۰۷ میلادی کشور فرانسه، به کارگردانی مرجان ساتراپی و ونسان پارونو است که بر اساس کتاب مصور پرسپولیس نوشتهٔ خود مرجان ساتراپی ساخته شده است. این فیلم جایزهٔ هیئت داوران جشنوارهٔ بینالمللی فیلم کن در سال ۲۰۰۷ میلادی را به خود اختصاص داد. ساتراپی با کمک ونسان پارونو و نود نفر همکار فنی، کتاب پرسپولیس را بهصورت انیمیشن درآورد که در آن کاترین دونوو،…
بیشتر بخوانیددههٔ هشتادیها – شعری از عباس سماکار
عباس سماکار – سوئد خاطرههای من به رؤیا بدل میشوند رؤیاهای من به شعر و من از همینجا که ایستادهام تو را با آرزوها و رؤیاهایت بازمیشناسم سخنگفتن بهزبان سبزه و آب پرسهزدن در خیال مه تو را یافتن و ترانههای شورشیات را بازخواندن مرا در شعر و رؤیای تو غرقه میسازد جانهای جوان با قامت بلند اراده ترانههایی که در سنگ طنین میافکند رؤیاهایی دوردست و پاک و خونی که بودن را…
بیشتر بخوانیدپروژهٔ اجتماعی (۸۲) – مادربزرگخوانده
مژده مواجی – آلمان مادری که نُه فرزند دارد و از طرف ادارۀ کار پیشنهاد کوچینگ شغلی به او داده شده، چه شغلی برایش مناسب است؟ توی خانه بهاندازۀ کافی کار روی سرِش ریخته است. هوران با مدیریت خیلی خوبی که دارد، حواسش به تکتک افراد خانوادۀ بزرگش است. خانوادهای مهاجر از کردستانِ عراق. تا به یاد دارد همیشه از افراد خانواده مراقبت و به کارهایشان رسیدگی کرده است. چه زمانی که در خانۀ مادری و…
بیشتر بخوانیدچشمخانه – شعری از دکتر فرشته وزیرینسب
دکتر فرشته وزیرینسب – آلمان چشمها در چشمخانه میرقصید دستها را میدید پرندههای گشوده بهسوی آسمان چشمهایم آفتابی بود قلبم پر از پروانه تفنگ دستت اما پر سایه از سوی سایهها هزار دانه انار پاشید بر چشمانم و دهانت پر از مرواریدهای زرد زهرخندی بر لب زد چشمهایم دیگر در چشمخانه نمیگردند ارواحی سرگرداناند در افقی که ماه در آن به محاق میرود. انگشتانت قرمز در هوا میچرخند پاهایت سرخ بر سر کُردی رقص میکوبند…
بیشتر بخوانید