محمود فرجامی، طنزنویس، طنزپژوه، نویسنده و مترجم، روز شنبه ۷ اکتبر برنامهٔ «کمدیکتاب بیشعوری» خود را در ونکوور برگزار خواهد کرد. این برنامه که توسط نشریهٔ «رسانهٔ همیاری» برگزار خواهد شد در واحد دانشگاهی هاربرسنتر دانشگاه سایمون فریزر برگزار میشود. برنامهٔ «کمدیکتاب بیشعوری» محود فرجامی، مخلوطی از ارائه و امضای کتاب، و استندآپ کمدی است که پیش از این در شهرهای کلن، پاریس، لوزان و میلان با موفقیت برگزار شده است. زمان: شنبه ۷ اکتبر ۲۰۱۷ تهیهٔ…
بیشتر بخوانیدهنر و ادبیات
در باب شعر بومی
فرناز جعفرزادگان – ایران شعر بومی تاریخچه و زمان مشخصی ندارد و به لهجههای مختلف در بین مردم به صورتهای گوناگونی خوانده میشود و نمونههای آن پهلویات بابا طاهر و انواع لالاییها، واسونکها، ترانهها، متلها یا حتی نوحهها نیز میباشد که به لهجههای مختلفی بین مردم رواج داشته و شکلی از بومیگرایی بوده است، اما اگر بخواهیم عمیقتر به این نوع شعر نگاه کنیم، از زمان ظهور نیما، شعر بومی در ادبیات رسمیت بیشتری پیدا…
بیشتر بخوانیدکوچهپسکوچههای ذهن من – چهرهٔ آبی عشق
مژده مواجی – آلمان در جمعهبازار محله، گل «فراموشم مکن (سرده)» نگاهم را بهطرف خودش کشید. گل کوچک آبیرنگ با چشمهای زرد که آمدن بهار را خبر میدهد و از قرار، نامش در اکثر زبانها به همین معنیست. برا ی مثال به انگلیسی میشود؛ Myosotis) forget-me-nots) در افسانههای آلمانی در مورد نامگذاری گل گفته میشود که دو دلداده در کنار رودخانهای که این گلها در آنجا روئیده بوده، قدم میزدند. معشوق اشتیاقش را به گلها…
بیشتر بخوانیدکاریکلماتور (۶)
داود مرزآرا – ونکوور ۱- انسان وقتی به چیزی ایمان آورد، انگار کر میشود. ۲- بهخاطر پولی که در جیب داشت احساس تنهایی نمیکرد. ۳- درختها در جنگل معنی همبستگی را بهتر میفهمند. ۴- ازدواج آزاد و سفید به ازدواج شرعی و قانونی دهنکجی میکرد. ۵- با ورود غریبه به کلاس، نگاههایی سریع و دوستانه بین همه رد و بدل شد. ۶- بین دو راننده در اتومبیلهای هممدل و همرنگ نگاهی دوستانه رد و بدل…
بیشتر بخوانیدداستان دنبالهدار – جنگل ابر (قسمت اول)
علیرضا ایرانمهر – ایران جلوی آینهٔ حمام هتل داشت ریشش را میتراشید که باز هم احساس کرد حامله است. با حولهٔ پیچیده بهدورِ خود بیرون آمد، بطری شیشهای را که توی جایخی یخچال گذاشته بود، برداشت و روی مبل راحتی کنار پنجره لمید. از نرمیِ حولهٔ سفید و بزرگ در نور سربی سپیدهدم، خوشش آمد. بیقراریِ حمل چیزی را درون خود داشت که از او جدا میشود… «در اندرون پوست من دریایی است که هرگاه…
بیشتر بخوانیدنمایش فیلم «ناواضح» در چهل و یکمین برنامهٔ داکیونایت ونکوور
چهل و یکمین برنامهٔ نمایش فیلمهای مستند ایرانی در برنامهٔ داکیونایت با همکاری گروه پلان ونکوور روز جمعه ۱۵ سپتامبر برگزار خواهد شد. این برنامه به نمایش فیلم «ناواضح» (Out of Focus) ساختهٔ شهریار صیامی اختصاص دارد. «ناواضح» مستندی است که به زندگی افشین ناغونی می پردازد، هنرمند ایرانی که در اثر یک حادثه در تهران دچار معلولیت نخاعی میشود اما پس از مهاجرت به انگلستان با پشتکار فراوان به هنرمندی بدل میشود که نقاشیهایش…
بیشتر بخوانیدبا لیلا حاتمى در ونکوور
عکس: حمید زرگرزاده – ونکوور Perfect Shot Studio مراسم اول، بزرگداشت در سالن کی میک سنتر مراسم بزرگداشت لیلا حاتمى در روز شنبه ١٢ اوت در سالن زیباى کى میک سنتر واقع در منطقهٔ وست ونکوور، با استقبال خوب ایرانیان و نیز کانادایىهاى علاقهمند به فرهنگ و هنر ایران که آوازهٔ شهرت لیلا حاتمى را بهعنوان بازیگر فیلم «جدایى نادر از سیمین»، داور جشنوارهٔ کن و نیز عضو آکادمى اسکار شنیده بودند، برگزار شد. برگزارکنندهٔ…
بیشتر بخوانیدنه شب و نه خواب… – شعری از پابلو نرودا
برگردان: غزال صحرائی – فرانسه با تو خوابیدم تمام شب حال آنکه زمین به گِرد شبش میچرخید با زندگانش و مردگانش و هنگامی که برخاستم ازخواب به ناگاه، ازسیاهیِ حاکم بر اطراف بازویم را به دورِ کمرت حلقه کردم نه شب و نه خواب نتوانستند ما را از هم جدا سازند
بیشتر بخوانیدکوچهپسکوچههای ذهن من – زیباترین خانه
مژده مواجی – آلمان جملهای دلنشین روی شیشهای بر دیوار آجری ساختمانی که سمیناری در آن برگزار میشد، نوشته شده بود؛ قبل از در ورودیاش: «زیباترین خانه، خانهای است که درش به روی همه باز است.» با یکی از مسئولان آنجا در مورد این جمله و اینکه ضربالمثلی مشابه آن در ایران داریم، همصحبت شدم. گفت: «این جمله از فرهنگ ایرانی و داستانهای هزارویک شب منشأ میگیرد!»
بیشتر بخوانیددنیای من و آدم کوچولوها – تصمیمگیری مهم
رژیا پرهام – ادمونتون پسرک را از شروع مدارس ندیده بودم. طی چند ماه گذشته کلی بزرگ شده بود. چند ثانیهای زمان برد تا نگاه آشنایش برگردد و شروع به صحبت کند… حرفهایش که تمام شد، پرسیدم: «مدرسه چطوره؟ خوش میگذره؟» با لحنی جدی جواب داد، مدرسه رفتن طاقتفرساترین کاریست که تا آن لحظه در زندگیاش انجام داده است و تعریف کرد که زنگ تفریح تنها چیز خوبیست که چند باری توی روز اتفاق میافتد!…
بیشتر بخوانید