گزارشی از نشست انجمن فرهنگی پرسش با داستان‌نویسان کم‌شنوا و ناشنوای ایران

ترانه وحدانی – ونکوور

شنبه ۲۱ دسامبر ۲۰۲۴، انجمن فرهنگی پرسش نشستی با حضور داستان‌نویسان کم‌شنوا و ناشنوای ایران برگزار کرد که طی آن تعدادی از این داستان‌نویسان به خواندن داستان‌هایشان پرداختند. گردانندگی این نشست را که حدود ۵۰ نفر در آن شرکت داشتند، فریبا فرجام، از اعضای هیئت‌مدیرهٔ انجمن فرهنگی پرسش و نیز از مدیران کارگاه داستان‌نویسی محمد محمدعلی، بر عهده داشت و احمد اکبرپور، ابوتراب خسروی و زهره عارفی میهمانان این برنامه به‌همراه دکتر فرزان سجودی، از اعضای هیئت‌مدیره و دبیر انجمن فرهنگی پرسش، سخنرانان این نشست بودند که مابین داستان‌خوانی‌ها به بحث و گفت‌وگو دربارهٔ داستان‌ها پرداختند. این نشست آنلاین در پلتفرم گوگل میت برگزار شد و امکان داشتن زیرنویس فارسی، کار را برای عزیزان ناشنوا و کم‌شنوا آسان‌تر کرده بود.

ابتدا فریبا فرجام روال برنامه را توضیح داد و گفت که قبل از سخنان هر سخنران معرفی کوتاهی از آنان ارائه خواهد داد و در پایان هم وقتی به پرسش و پاسخ اختصاص داده خواهد شد. 

در این گزارش به‌دلیل محدودیت فضا به خلاصه‌ای از بحث‌ها و سخنان ایرادشده پرداخته خواهد شد.

اولین سخنران این نشست ابوتراب خسروی بود. او نویسندهٔ اهل فسای استان فارس است و علاوه بر نویسندگی، سال‌ها به کودکان استثنایی درس داده است. او برندهٔ جوایز ادبی‌ای مانند جایزهٔ هوشنگ گلشیری، جایزهٔ مهرگان ادب، جایزهٔ ادبی جلال آل‌احمد و جایزهٔ کتاب سال ایران است. علاوه بر آن، ایشان داور جایزه‌های ادبی معتبری چون جایزهٔ داستان ایرانی، داستان کوتاه نارنج و داستان تهران هم بوده است.

ابوتراب خسروی در بخشی از سخنانش دربارهٔ کار بزرگی که زهره عارفی انجام داده است، گفت: «من در جریانم که ایشان سال‌ها هدف و کارشان را روی بچه‌های ناشنوا و توانایی‌های آن‌ها گذاشته و بسیار زحمت می‌کشند که واقعاً جای تحسین دارد.» وی در ادامه با اشاره اینکه سال‌ها معلم بچه‌های استثنایی بوده است، گفت: «معمولاً در مدارس ناشنوا، یکی از معضلاتِ تعلیم و آموزش بچه‌های کم‌شنوا یا ناشنوا درس انشاست… و من کمتر دانش‌آموز ناشنوایی را دیده‌ام که بتواند انشای درستی بنویسد، برعکس، بچه‌های نابینا یا کم‌بینا فوق‌العاده‌اند… نابینا به‌راحتی می‌شنود، نحو‌های آوایی را کاملاً درک می‌کند، و زیباشناسی کلمات را دارد. در بچه‌های ناشنوا مفاهیم مجرد از طریق گوش منتقل نمی‌شود و آن‌ها معمولاً در این درس و این توانایی مشکل دارند… و برای همین وقتی من کاری را که خانم عارفی کرده‌اند، دیدم و با نوع کارشان آشنا شدم و بچه‌های ناشنوایی را دیدم که داستان‌نویس‌اند، حیرت کردم… و به‌همین دلیل کار بزرگ ایشان را تحسین می‌کنم.»

پس از آن فریبا فرجام ضمن معرفی شیرمحمد عاشوری، از ایشان خواست که داستانش را بخواند. عاشوری شاعر و داستان‌نویس است و داستان‌ها و شعرهای او جزو آثار برگزیدهٔ برخی جشنواره‌های ادبی ویژهٔ ناشنوایان بوده است، و در حال حاضر هم در زمینهٔ ادبیات ویژهٔ ناشنوایان فعال است.

سپس شیرمحمد عاشوری قسمتی از داستان کوتاه خود با عنوان «پایه‌ها» را برای جمع خواند.

در ادامه، دکتر فرزان سجودی طی ایراد سخنانی تلاش‌های زهره عارفی و همکارانش را ستود و گفت: «این تلاش‌ها در زمینه‌هایی‌ست که نه پاداش مادی‌ای دارد و نه بعضی وقت‌ها به‌درستی دیده و قدر دانسته می‌شود، ولی در اصل در زمینه‌هایی بسیار بسیار مهم و جدی‌ست، به‌خاطر اینکه من فکر می‌کنم پیرو صحبت‌های آقای خسروی در مورد تفاوت‌های بین کم‌بینایان یا نابینایان با کم‌شنوایان یا ناشنوایان، غیر از این زحماتی کشیده می‌شود، غیر از اینکه داستان‌نویس و فضای نوشتن داستان فراهم می‌کند، به‌اعتقاد من خوراک پژوهشی خیلی خوبی فراهم می‌کند برای حوزه‌های شناخت و زبان و توانمندی‌های شنیداری-دیداری، مغز و غیره… » 

دکتر سجودی در ادامهٔ سخنانش گفت که اتفاقاً همان داستان «پایه‌ها» نوشتهٔ شیرمحمد عاشوری را برای بررسی در این نشست برگزیده بود. او گفت: «طبیعی‌ست من هم به این نکته توجه دارم که آیا مشکلات ناشنوایی و کم‌شنوایی می‌تواند به اختلالی در درک استعاری یا درک مفاهیم مجرد منجر بشود یا نه. با خواندن بخش زیادی از این داستان‌ها، به نظر می‌رسد که قطعاً این اختلال در توانایی شنیدن منجر به اختلال در توانمندی خلق جهان‌های داستانی، درک استعاره و در حقیقت شناخت پیچیدگی‌های روابط بین‌انسانی و بین انسان و جهان نمی‌شود، برای اینکه در این نمونه داستان‌هایی که من دیدم اگر کسی از قبل نمی‌گفت که این داستان‌ها را نویسنده‌ای کم‌شنوا یا ناشنوا نوشته است، من هرگز نمی‌توانستم بر اساس داستان به این نتیجه برسم.» سپس ایشان به بررسی داستان «پایه‌ها» پرداخت و در خلال بحث خود تکه‌های کوتاهی از آن را خواند.

پس از آن فریبا فرجام ضمن معرفی مریم پگاه راد، از ایشان خواست که داستانش را بخواند. پگاه راد گرافیست، انیماتور، تصویرگر و داستان‌نویس اهل شیراز، دانش‌آموختهٔ تلویزیون و هنرهای دیجیتالی در مقطع کارشناسی و گرافیک در مقطع کاردانی است. او از سال ۱۳۹۶ داستان‌نویسی را زیر نظر زهره عارفی آموزش دیده و در زمینهٔ ادبیات کودک فعال است. 

سپس زهره عارفی ضمن توضیح این نکته که برخی از ناشنوایان مانند شیرمحمد عاشوری صدای خوب و واضحی دارند ولی برخی نه، گفت که مریم پگاه راد از ایشان خواسته است که ضمن ابراز تشکر و قدردانی‌اش از انجمن فرهنگی پرسش، داستانش را به‌جای او بخواند؛ نام داستان مریم پگاه راد «سرخ و سفید»‌ بود که شرکت‌کنندگان در این برنامه آن را با صدای زهره عارفی شنیدند.

پس از آن نوبت به زهره عارفی رسید. وی نویسنده، پژوهشگر و منتقد ادبی، دارای مدرک کارشناسی ارشد زبان فارسی و ادبیات فارسی است، با نشریات متعدد فرهنگی و ادبی همکاری داشته و برگزاری کارگاه آموزشی داستان‌نویسی، کارگاه شعر و جلسات نقد و معرفی کتاب از دیگر فعالیت‌های اوست. ایشان همچنین دبیر سه دوره از جشنوارهٔ صدای سکوت بوده و در حال حاضر دبیر انجمن داستان جمعهٔ قم و مشغول زبان‌آموزی به ناشنوایان و غیرفارسی‌زبانان است.

گزارشی از نشست انجمن فرهنگی پرسش با داستان‌نویسان کم‌شنوا و ناشنوای ایران
#ادبیات #ایران #انجمن_فرهنگی_پرسش  #ناشنوایان #کمشنوایان #کم_شنوایان
#رسانه_همیاری #رسانهٔ_همیاری

عارفی با اشاره به آغاز جشنوارهٔ داستان کودک، گفت: «در واقع زمانی این تصمیم را گرفتیم که بچه‌ها شروع کردند به نوشتن داستان کودک. داستان کودک هم مانند لفظی که معمولاً در رابطه با اشعار سعدی می‌گویند، سهل ممتنع است. [پیش از این] من به دو چیز امیدوار بودم که یکی از آن‌ها تحقق پیدا کرد؛ اینکه اگر پروژه‌ای که شروع کردم به اینجا برسد که بچه‌ها بتوانند درکی از زمان کودکی و لحن کودکی داشته باشند، ما یک گام بزرگ جلو افتاده‌ایم، و دوم آنکه بتوانند جهان رمان خلق کنند، که من امیدوارم برای جشنوارهٔ بعد ما این را هم داشته باشیم. سال گذشته موفق شدیم بخش داستان کودک را اضافه کنیم، و بچه‌ها خوش درخشیدند. آقای خرامان، آقای توزنده‌جانی و آقای اکبرپور که امشب هم ما در خدمتشان هستیم، داوری را عهده‌دار بودند. ۲۰ داستانی که بالا رفته بود، همه‌شان چاپ شد.» او در ادامه دربارهٔ این داستان‌ها گفت: «مجموعهٔ اول داستان کودکمان با عنوان خش‌خش کفش‌های ما، مجموعه‌ای‌ست که اگر کسی ابتدای به ساکن آن را می‌خواند، می‌گفت که عارفی هیچ کاری نکرده؛ خیلی کار مهمی نیست، این داستان‌ها را یک بچهٔ ۱۲ یا ۱۳ ساله هم می‌تواند بنویسد، ولی برای بچه‌های ما این خیلی اهمیت داشت و ارزش آن مجموعه برای من بسیار زیاد است. همان‌طور که آقای دکتر سجودی اشاره کردند، این مجموعه ارزش پژوهشی دارد. دلیل اینکه چرا این مجموعه اهمیت پیدا می‌کند، این است که پیش از این مسبوق به سابقه نیست ناشنوایان به‌سمت داستان‌نویسی بیایند؛ حداقل مجموعه‌داستان یا حتی تک‌داستان به‌چاپ‌رسیده نداریم.» عارفی در ادامه با تأکید بر اهمیت نوشتن ناشنوایان و کم‌شنوایان، گفت: «البته که ایرادهای ویرایشی، نگارشی و حتی مفهومی زیاد بود، ولی بعد به جایی رسیدند که من دیدم چقدر جذاب است… مثالی می‌زنم که فکر می‌کنم خیلی روشن‌کنندهٔ حرف من است؛ خیال کنید شما دارید می‌روید توی انبار و می‌خواهید از آنجا چیزی بگیرید و بیاورید بیرون. می‌دانید این توی انبار هست، ولی نمی‌دانید کجاست. بچه‌ها می‌دانستند که مثلاً این وسیله لوستر است و کارایی‌اش را هم می‌دانستند، ولی قراردادی را که ما کرده بودیم؛ اینکه لام و واو و سین و ت و ر را بگذاریم اسم یک چنین وسیله‌ای، نمی‌دانستند، چرا؟ چون نشنیده بودند. آدمی فربه شود از راه گوش. فربه‌شدن دانایی، ۹۵٪ از راه گوش است.» وی با اشاره به نظر دوستان دربارهٔ اینکه ناشنوایان هم مفاهیم انتزاعی را درک می‌کنند، ادامه داد: «صددرصد اینطور است، اما آن‌ها با قراردادهایی که ما گذاشته‌ایم آشنا نیستند یا بسیار کم آشنایند. آن توسعهٔ واژگانی را ندارند. آن محدودیت باعث شده بود که نتوانند این کار را بکنند و وقتی بهشان گفته شد و با هم کار کردیم، آن لامپ را پیدا کردند، کلیدش را زدند و آن اتفاق مبارک اینجا افتاد، یعنی بچه‌ها یک دفعه دیدند پس این شد کلمه برای این، این شد کلمه برای آن… شما در مجموعهٔ اول مفاهیم انتزاعی را بسیار کم پیدا می‌کنید یا استعاره خیلی کم است. حتی به‌قول خانم معصومه میرابوطالبی که یادداشتی روی مجموعه نوشته بودند، ما آنجا سکوت را حتی می‌شنویم. بیشتر آن کتاب سکوت است و بچه‌ها بیشتر دردهای خودشان را می‌گویند. ولی در کتاب دوم و سوم فاصله می‌گیرند از خودشان، می‌آیند به‌سمت جامعهٔ بزرگ‌تر و قاطی آن‌ها می‌شوند و می‌روند به‌سمت مفاهیم انتزاعی و مجرد.» عارفی پس از توضیحاتی دربارهٔ داستان «سرخ و سفید»، در پایان سخنانش گفت: «اشتباه بزرگ مدارس ما این است که فکر می‌کنند یک ناشنوا وقتی به مدرسه می‌رود، زبان فارسی بلد است و با او مثل کسی که زبان فارسی بلد است برخورد می‌کنند، در صورتی که زبان اول ناشنوا زبان اشاره است؛ زبان مادری‌اش اشاره است. او به‌خاطر نشنیدن با جهان شنوا ارتباط برقرار نمی‌کند، پس زبان فارسی را باید به‌عنوان زبان دوم او بشناسیم، و اگر قبول کردیم که زبان فارسی زبان دوم ناشنواست و به‌عنوان یک زبان خارجی آموزشش دادیم – کاری که من کردم برای بچه‌ها – این اتفاق می‌افتد. مثل خود ما که زبان فارسی زبان اولمان است، و انگلیسی را خوب بلد نیستیم… وقتی شما هم کامل به زبان انگلیسی ورود پیدا کنید، می‌توانید خلق کنید، چنان‌که در جهان کم نیستند کسانی مثل خالد حسینی.» 

در ادامه، فریبا فرجام زهره پوربابکان را معرفی کرد و از او خواست تا داستانش را بخواند. او شاعر، ترانه‌سرا، داستان‌نویس ساکن شیراز، و دانش‌آموختهٔ حقوق قضایی در مقطع کارشناسی است، برندهٔ جوایز متعدد از جشنواره‌های ادبی ویژهٔ ناشنوایان با رتبه‌های برتر بوده و همچنین در دو جشنوارهٔ فرهنگی-هنری، داوری بخش ادبی را بر عهده داشته است. وی در حال حاضر عضو شورای کتاب کودک، بخش بررسی کتاب ویژهٔ ناشنوایان، است.

گزارشی از نشست انجمن فرهنگی پرسش با داستان‌نویسان کم‌شنوا و ناشنوای ایران
#ادبیات #ایران #انجمن_فرهنگی_پرسش  #ناشنوایان #کمشنوایان #کم_شنوایان
#رسانه_همیاری #رسانهٔ_همیاری

سپس زهره پوربابکان بخش‌هایی از داستانش با عنوان «ببوسش، بغلش کن»‌ را خواند.

در ادامه، فریبا فرجام دیگر میهمان برنامه، احمد اکبرپور، را معرفی کرد تا سخنانش را ایراد کند. اکبرپور، نویسنده و شاعر اهل شیراز، دانش‌آموختهٔ رشتهٔ روان‌شناسی در مقطع کارشناسی و ادبیات کودک در مقطع کارشناسی ارشد است، و عمده زمینهٔ فعالیت ایشان ادبیات کودک و نوجوان است. وی عضو شورای کتاب کودک و همین‌طور انجمن نویسندگان کودک و نوجوان است. ایشان برندهٔ جوایز متعدد کشوری و بین‌المللی، ازجمله جایزهٔ برگزیدهٔ کتاب کودک، جایزهٔ مهرگان ادب، برگزیدهٔ یونیسف و موارد دیگر شده است. احمد اکبرپور، در حال حاضر نامزد دریافت جایزهٔ هانس کریستیان آندرسن شده است.

ازآنجاکه صدای احمد اکبرپور با خش‌خش و صدای اضافه در پس‌زمینه همراه بود، صحبت‌های ایشان به‌اندازهٔ کافی واضح نبود و به‌طور کامل درک نمی‌شد. بنابراین متأسفانه امکان گنجاندن آن در این گزارش مقدور نشد. به‌طور کلی تمرکز صحبت ایشان روی موضوع طنز در مجموعه‌داستان‌های منتشرشدهٔ ناشنوایان و کم‌شنوایان بود و اینکه باید طنز در آثار این داستان‌نویسان تقویت شود. 

در ادامه، فریبا فرجام داستان‌نویس بعدی، زهرا عزیزی، را معرفی کرد. او نویسنده، ورزشکار و قصه‌گوی اهل گنبد کاووس، و در رشتهٔ تربیت بدنی تا مقطع کارشناسی تحصیل کرده است. ایشان به‌مدت ۲۴ سال در کانون ناشنوایان گنبد کاووس با سِمَت‌های رئیس و نایب‌رئیس کانون مشغول بوده و همچنین در هیئت ورزشی ناشنوایان این شهرستان نیز فعال بوده است. در حال حاضر، ایشان مربی ناشنوایان در زمینهٔ نگارش و جمله‌سازی و نیز مروج کتاب‌خوانی همراه با داستان‌خوانی و قصه‌گویی‌ست. عزیزی همچنین عضو شورای کتاب کودک و نوجوان است.

سپس زهرا عزیزی داستان خود با عنوان «بوی مرگ، بوی زندگی» را خواند.

پس از آن فریبا فرجام، محبوبه‌سادات میرابوطالبی را معرفی کرد تا داستانش را بخواند. او اهل یزد است و در کنار داستان‌نویسی به خیاطی هم مشغول است. ایشان با داستان «تابوت چوبی» برندهٔ رتبهٔ دوم در دورهٔ اول جشنوارهٔ صدای سکوت شد و در دوره‌های دوم و سوم این جشنواره به‌ترتیب با داستان‌های «هالچک ترنج» و «به زبان من حرف بزن» رتبهٔ چهارم را کسب کرد. علاوه بر این‌ها، او چندین داستان کودک نیز نوشته و در مدارس و فضای مجازی به‌زبان اشاره به قصه‌گویی مشغول است.

سپس محبوبه سادات میرابوطالبی داستان خود با عنوان «تابوت چوبی» را به‌همراه زبان اشاره خواند.

گزارشی از نشست انجمن فرهنگی پرسش با داستان‌نویسان کم‌شنوا و ناشنوای ایران
#ادبیات #ایران #انجمن_فرهنگی_پرسش  #ناشنوایان #کمشنوایان #کم_شنوایان
#رسانه_همیاری #رسانهٔ_همیاری

در ادامه فریبا فرجام ضمن اشاره به اینکه متأسفانه معصومه میرابوطالبی، از دیگر میهمانان سخنران برنامه، به‌دلیل بیماری نتوانسته بود در این نشست شرکت کند، اعلام کرد که پس از داستان‌خوانی‌ها و صحبت‌های میهمانان، نوبت به پرسش و پاسخ می‌رسد. با توجه به محدودیت فضا برای تهیهٔ این گزارش، متأسفانه امکان پرداختن به بخش پرسش و پاسخ‌ها نیست. علاقه‌مندان می‌توانند با دنبال‌کردن شبکه‌های مجازی انجمن فرهنگی پرسش به‌ویژه کانال یوتیوب این انجمن در آدرس Youtube.com/@PorseshCulturalAssociation، در آیندهٔ نزدیک به تماشای کل این نشست بنشینند.

ارسال دیدگاه