سیلوستر استالونه و یادگار او برای ورزشکاران؛ به‌بهانهٔ پخش مستند Sly دربارهٔ او از شبکهٔ نتفلیکس

علیرضا فدایی – ونکوور

خیلی‌ها شاید ندانند که قدمت دستگاه‌های پخش ویدئوی VHS در ایران به پیش از رواج دستگاه‌های ویدئوی Betamax بازمی‌گردد. دستگاه‌هایی حتی بزرگ‌تر و سنگین‌تر که قرار نبود به‌دلیل ممنوعیت در منزل کسی وجود داشته باشند! خیلی‌ها هم شاید ندانند که این ممنوعیت در کشورهای کمونیستی هم وجود داشت. اما مثل هر محدودیت دیگری که کارساز نیست، گویا لذت فیلم‌دیدن بیشتر هم می‌شد. یادش به‌خیر افرادی که به آن‌ها «فیلمی» می‌گفتند و در کیف ورزشی یا سامسونت برای شما فیلم می‌آوردند.

در دههٔ سیاه شصت گویا یکی از سرگرمی‌های مردم همین فیلم نگاه‌کردن‌های یواشکی بود. فیلم‌هایی که بعضی آن‌قدر دست‌به‌دست یا کپی شده بود که کیفیتشان خیلی افت کرده بود. از آنجا که بسیاری فیلم‌ها به‌قول آن زمان «زبان اصلی» بود، فیلم‌های اکشن که دیالوگ کمی داشت، بی‌شک جایگاه ویژه‌ای پیدا کرده بود چون درک آن نیاز چندانی به زبان انگلیسی نداشت.

دههٔ شصت ایران مصادف بود با دههٔ هشتاد میلادی و اوج محبوبیت فیلم‌های اکشن که بازیگرانشان بیشتر به‌خاطر عضلات حجیمشان مشهور بودند تا فن بازیگری، و تردیدی نیست که یکی از این ستارگان سیلوستر استالونه یا سیلوستر استالون (Sylvester Stallone) بود، کسی که همه او را به اسم «راکی» می‌شناختند.

چطور می‌توان داستان فردی فقیر و ساده را که به عرش می‌رسد، دوست نداشت؟ داستان راکی به‌نحوی داستان زندگی خود استالونه است. بازیگر بی‌نام‌و‌نشانی که با دهان کج و صدای بم و عجیب شاید اصلاً نباید بازیگر می‌شد ولی داستان زندگی‌اش الگوی تسلیم‌نشدن و ممارست شد.

در دههٔ هفتاد میلادی، بوکس ورزشی بود عالم‌گیر و اگر محمدعلی کِلِی مبارزه می‌کرد، همهٔ دنیا آن را تماشا می‌کرد. گویا یکی از مبارزات محمدعلی با یک بوکسور سفیدپوست که به‌هر زحمتی مقاومت می‌کرده، الهام‌بخش فیلم‌نامهٔ راکی بوده است. استالونه که بازیگر نقش‌های کوچک بود، به در و دیوار می‌زند که خودش هم در فیلم در نقش اصلی بازی کند. باورداشتن وی به رؤیای خود با اینکه فقط برای فیلمنامه مبلغ هنگفتی به او پیشنهاد شده بود، ستودنی است. این در حالی است که وی در آن زمان با فقر زندگی می‌کرد و داستان فردی سی‌ساله که هیچ ندارد و جوانی‌ای هم نداشته، داستان واقعی اوست.

راکی یکی از اولین فیلم‌هاست که با داستان ورزشی به شهرت جهانی رسید و الهام‌بخش بسیاری از ورزشکاران شد. شاید برخی از صحنه‌های فیلم که در یادها مانده، اصلاً ربطی به دیالوگ و داستان نداشته باشند. بیدارشدن و دویدن در نیمه‌شب، مشت‌زدن به لاشهٔ حیوان، دنبال مرغ دویدن و شنا‌رفتن با یک دست از آن‌جمله‌اند که البته در دنیای واقعی برخی از آن‌ها انجام نمی‌شوند.

جالب است بدانید نه استالونه بوکسور بود نه حریفش، ولی واقعاً صحنه‌های جذابی رقم زدند. موفقیت و محبوبیت این فیلم که با بودجه‌ای بسیار کم ساخته شده بود، زندگی بازیگران این فیلم را عوض کرد.

استالونه به‌خاطر این فیلم نامزد دریافت جایزهٔ اسکار شد، ولی اسکار نبرد. هرچند خود فیلم موفق به دریافت سه اسکار ازجمله اسکار بهترین فیلم شد. در مراسم اهدای جایزه یکی از به‌یادماندنی‌ترین صحنه‌های تاریخ جوایز رقم خورد. محمدعلی کلی در زمان سخنرانیِ استالونه از پشت سر وارد صحنه شد و وی را به‌شوخی به مبارزه خواند. جادوی سینما همین‌جاست که تخیلات و داستان را به یادگار گذاشت.

راکیِ یک و دو، دوبلهٔ فارسی شده بود و اگر اشتباه نکنم دو استودیو متفاوت آن را دوبله کرده بودند. 

برای سومین فیلم راکی، استالونه با بدنی کاملاً متفاوت و تراشیده به میدان آمد که به‌لطف کارکردن با فرانکو کلمبو، قهرمان پرورش اندام، حاصل شده بود. راکیِ سه، به‌نحوی داستان واقعی بوکسورهاست که با رسیدن به ثروت نمی‌خواهند دیگر مشت بخورند. صحنهٔ مبارزه با Hulk Hogan و معرفی Mr.T و البته آهنگ Eyes of the tiger یادگارهای این فیلم‌اند.

راکیِ چهار، گویا موفق‌ترین پروپاگاندای هالیوود در جنگ سرد بود. در اواسط دههٔ هشتاد که هنوز آمریکا و شوروی در حال به‌رخ‌کشیدن قدرت نظامی و تحریم‌کردن یکدیگر در المپیک بودند، مبارزهٔ یک آمریکایی با یک بوکسور غول‌پیکر روسی ایده‌ای عالی برای جذب تماشاچی بود. در صحنه‌ای از فیلم حتی آمپولی به مبارز روسی تزریق می‌شود ولی در نهایت مبارز روس غول‌پیکر که از همهٔ فناوری‌ها و امکانات بهره‌مند است، به راکی که در طبیعت و با امکانات ابتدایی تمرین می‌کند، می‌بازد. راکی در رینگ درس اخلاق می‌دهد و تماشاگران روسی او را تشویق می‌کنند. چند سال بعد شوروی ابرقدرت از هم می‌پاشد و سبک زندگی غربی در بلوک شرق رخنه می‌کند. جالب است بدانید صحنهٔ مبارزهٔ آخر فیلم در ونکوور کانادا تهیه شده است. دولف لاندگرنِ سوئدی که در این فیلم در نقش بوکسور روسی ایفای نقش کرد، بعدها خود بازیگر فیلم‌های اکشن شد. سال‌ها بعد در مصاحبه‌های مختلف مطرح شد که در جریان ساختن مبارزهٔ نهایی استالونه از لاندگرن می‌خواهد که برای طبیعی‌شدن مبارزه، واقعاً او را بزند و لاندگرن که در دنیای واقعی کاراته‌کا بود، استالونه را روانهٔ بیمارستان می‌کند.

راکیِ پنج، فیلمی است که بسیاری از دوستداران این سری فیلم‌ها علاقه‌ای به آن ندارند. بعد از موفقیت بزرگ تجاری چهار فیلم اول و بعد از اینکه استالونه در سه فیلم رمبو هم کولاک کرده بود، دیدن قهرمانی که حالا از عرش به فرش می‌رسد، به‌وضوح موردعلاقهٔ تماشاچی نبود. جالب است بدانید بازیگر شاگرد راکی، تامی موریسون قهرمان جهان واقعی بوکس بود که متأسفانه در جوانی درگذشت.

موفقیت چشمگیر استالونه بعد از فیلم‌های راکی و رمبو دیگر تکرار نشد. گویا محبوبیت فیلم‌های اکشن با بازیگران عضلانی، با پایان دههٔ هشتاد میلادی کم‌رنگ شد. وی چنان در قالب این دو فیلم فرو رفت که گویا بیننده او را در نقش‌های دیگر نمی‌توانست بپذیرد. هرچند در این بین تعداد انگشت‌شماری فیلم که از نظر تجاری موفق بودند داشت، همه او را به‌عنوان یک هنرپیشهٔ اکشن می‌شناختند. با بالارفتن سن نمی‌توانید فیزیک جوانی خود را داشته باشید و کارهایی که در جوانی انجام می‌دادید تکرار کنید. ولی گویا خود او می‌دانست که طرفداران او در میان جوان‌های قدیم‌اند و نوستالژی کودکی و نوجوانی دارند. او باز هم نقش راکی و رمبو را سال‌ها بعد تکرار کرد و همراه گروه دیگری از بازیگران اکشن پابه‌سن‌گذاشته سری فیلم‌های بی‌مصرف‌ها (Expendables) را رهبری کرد. فکر نمی‌کنم که دیدن بازیگرانی مانند آرنولد و ژان کلود وان‌دام همه در یک فیلم در اوج شهرت آن‌ها ممکن بود. هرکدام آن‌ها در زمان خود بازیگران چندمیلیون‌دلاری بودند که نامشان به‌تنهایی برای فروش فیلم کافی بود.

در مستند جدید زندگی‌نامهٔ او، چهره‌ای می‌بینید که از سرنوشت محتوم همهٔ ما که پیری‌ست مصون نمانده ولی هنوز سرِپا و سالم است.

سیلوستر استالونه برای نسل من نماد قدرت بود. وی برای بسیاری الهام‌بخش شد که به ورزش بپردازند حالا شاید اصلاً چنین قصد و نیتی نداشت. 

مانند اغلب هنرمندان مشهور، زندگی شخصی او هم دچار تلاطم فراوان بوده است اما تأثیر شگرف او در خلق خاطرات ابدی در سینمای جهان قابل‌چشم‌پوشی نیست.

نمی‌دانم برای این هنرمندان تأثیری که با دیدن فیلم‌هایشان باقی می‌ماند، چقدر مهم است. آیا در زمان بازی فقط فکر انجام حرفه و شهرت و ثروت‌اند یا غیر از خودخواهی هدف والاتری هم دارند.

معلوم نیست چند نفر با دیدن فیلم راکی به ورزش بوکس پرداخته یا ورزش پرورش اندام را آغاز کرده باشند. اما نتیجهٔ کار آن‌ها بی‌شک برای چند نسل به یادگار خواهد ماند.

ارسال دیدگاه