«احتمال باران»؛ وفاداری به موسیقی کلاسیک ایرانی با نگاهی مدرن و امروزی 

گفت‌و‌گو با طاهره فلاحتی، هنرمند ساکن ونکوور، به‌مناسبت اجرای کنسرت «مستِ دیدار» در چهارم ژوئن ۲۰۲۳

سیما غفارزاده – نورث ونکوور

باخبر شدیم که هنرمند شهرمان، طاهره فلاحتی به‌همراه دیگر هنرمندان گروه «احتمال باران»، کنسرتی با عنوان «مستِ دیدار» در دست تهیه دارند که در تاریخ یکشنبه ۴ ژوئن ۲۰۲۳ در سالن کِی میک سنتر واقع در وست ونکوور برگزار خواهد شد.

طاهره فلاحتی پس از سال‌ها کار در زمینهٔ آواز در ایران و دست‌وپنجه‌نرم‌کردن با مشکلات و محدودیت‌های آوازخوانی زنان، پس از مهاجرت به کانادا، فعالیت هنری و عشق خود به موسیقی سنتی ایرانی را به‌طور جدی پیگیری نموده است. پنج سال پیش و در آستانهٔ برگزاری کنسرت «ایران کجاست؟»، که ادای احترامی به زندگی پربار میرزاده عشقی بود، در گفت‌وگویی با او به پیشینه و فعالیت‌های هنری او و موضوع ممنوعیت آوازخوانی زنان طی سالیان پس از انقلاب که به‌زعم فلاحتی برای اقشار مختلف جامعه به‌صورت ناخودآگاه همچون امری عادی پذیرفته‌ شده است، پرداختیم. حال بار دیگر به سراغ او رفته‌ایم تا از فعالیت‌های هنری خود و گروه همراهش در چند سال اخیر، به‌رغم محدودیت‌های کووید، بگوید. توجه شما را به این گفت‌وگو جلب می‌کنیم. 

با سلام به شما خانم طاهره فلاحتی عزیز و سپاس از وقتی که در اختیار ما گذاشتید، خواهشمندیم برای شروع کمی از پیشینه و فعالیت‌های هنری خودتان و گروه «احتمال باران» برایمان بگویید. البته ما پیش از این با شما در آستانهٔ کنسرت «ایران کجاست؟»‌ گفت‌وگوی نسبتاً مفصلی داشتیم، هرچند از آن زمان چند سالی می‌گذرد و خوشحال خواهیم شد از فعالیت‌های جدید شما هم بشنویم. 

ابتدا از شما سپاسگزارم که این فرصت را در اختیارم گذاشتید که با خوانندگان عزیز گپی بزنم. از خودم و فعالیت‌هایی که در این چندساله به‌ویژه پس از مصاحبه قبلی‌ام با شما تا امروز را لابه‌لای سؤالات دیگر خواهم گفت. به‌طور مختصر بگویم که آموزش آواز را نزد خانم پریسا شروع کردم و از محضر ایشان بهره‌مند شدم. سال ۲۰۰۱ به کانادا مهاجرت کردم و از آن زمان تا به امروز فعالیت‌های هنری‌ام عبارت بوده است از: آموزش ردیف آوازی، انتشار یک آلبوم به‌نام «دمی با دوست» و اجرای کنسرت‌هایی در شهرهای مختلف و ضبط چندین تصنیف و آواز که تمامی ‌آن‌ها در فضای مجازی و یوتیوب در دسترس‌اند. 

دیگر اعضای گروه «احتمال باران» از این قرارند:

حسین میمنی، موزیسین و فیلمساز است. قریب به ۱۰ سال در ونکوور و در مواردی سایر شهرهای آمریکای شمالی و اروپا فعالیت‌های ضبط و اجرا داشته‌ است. در برنامهٔ پیش رو، وی مسئولیت نوازندگی سه‌تار، تنظیم و آهنگ‌سازی برخی قطعات را بر عهده دارد.

بیژن رحمانی، نوازندهٔ تمبک و سازهای کوبه‌ای است. وی هم‌زمان با فعالیت در زمینهٔ تدریس موسیقی، تجربهٔ ضبط و اجرای موسیقی با نوازندگان ایرانی و غیرایرانی را در کارنامهٔ خود دارد.

سینا اتحاد، آهنگ‌ساز، نوازنده و مدرس سازهای زهی است و در این کنسرت به نوازندگی سازهای کمانچه و کمانچهٔ آلتو می‌پردازد. وی فعالیت حرفه‌ای خود را از سال ۲۰۰۵ شروع کرد و بیش از ۱۰۰ اجرای رسمی در ایران، کانادا و آمریکا با گروه‌های ایرانی و غیرایرانی را در کارنامهٔ خود دارد.

طاهره فلاحتی
طاهره فلاحتی

فکر می‌کنم برای مخاطبان جالب باشد بدانند وجه تسمیهٔ نام گروه شما، احتمال باران، چیست. لطفاً کمی هم دربارهٔ تاریخچهٔ این گروه بفرمایید. چند سال است که با هم همکاری دارید؟ آیا آلبوم یا آلبوم‌هایی هم منتشر کرده‌اید؟

«احتمال باران» از سال ۲۰۱۸ با اولین همکاری بین من و حسین میمنی شکل گرفت هرچند که در آن زمان این همکاری بدون نام بود. قطعاتی که در ماهور و نوا جمع‌آوری کرده بودم، باعث شروع آشنایی و همکاری حسین ‌و من شد. بهار سال ۲۰۱۸ با تنظیم حسین دو تصنیف «ایران کجاست؟» و «بمان با من» را ضبط استودیویی کردیم و بلافاصله در تابستان همان سال کنسرت «ایران کجاست؟» را در کپیلانو یونیورسیتی اجرا کردیم که بسیار موردتوجه قرار گرفت. در پاییز نیز توانستیم دو ویدیو موسیقی از دو تصنیف ذکرشده را تهیه و پخش کنیم. دوستانمان پیمان روهنده و محمد سیدی در این دو طرح یاری‌گرمان بودند.

مطمئنم بسیاری از خوانندگان شما ویدیو «ایران کجاست؟» را از طریق شبکه‌های تلویزیونی یا شبکه‌های اجتماعی تماشا کرده‌اند زیرا که محتوای شعر میرزاده عشقی که در این اثر استفاده شده با شرایط گذشته و حال ایران تطابق دارد و بسیاری با این تصنیف ارتباط برقرار می‌کنند.

پخش این دو تصنیف باعث شد که برای چند اجرا به آلمان دعوت شویم. در تابستان ۲۰۱۹ زمانی که یکی از آخرین کارهای حسین به‌نام «ثلاثهٔ غساله» را ضبط ویدیویی می‌کردیم در حال تهیهٔ مقدمات رفتن به آلمان بودیم و از آن زمان بود که گروه موسیقی «احتمال باران» خلق شد.

حسین میمنی سال‌هاست که این نام را بر روی مؤسسهٔ فرهنگی‌اش گذاشته و فکر اصلی از همان‌جا شروع شد. هنگامی که به فکر نام‌گذاری بر روی گروهمان بودیم، امیر پارام که امور هماهنگی و تدارک گروه را برعهده دارد، این نام را پیشنهاد داد.

«احتمال باران» نامی غیرمعمول است زیرا معمولاً گروه‌هایی که موسیقی کلاسیک ایرانی اجرا می‌کنند به نام‌های سنتی گرایش بیشتری دارند و این اولین نکته‌ای است که ما قصد داریم در معرفی خودمان به مخاطبان برسانیم. اینکه ما هنرمندانی هستیم که دانش‌آموخته و وفادار به موسیقی کلاسیک ایرانی هستیم اما در همان حال نگاه مدرن و امروزی به آن داریم. ما معتقدیم که این موسیقی چه در تفکر، چه در اجرا و معرفی از زمان عقب نمانده است و «احتمال باران» مثالی از این جلوه‌گری است.

از سوی دیگر این نام نشانهٔ چشم‌انتظاری و آرزوی ما ایرانیان برای باران است. تصور «احتمال باران» در سرزمین داغ و خشکمان تصوری امیدبخش و پرهیجان است. ما با موسیقی‌مان قصد داریم چنین تصور و هیجانی را در ذهن مخاطبمان خلق کنیم. 

پاییز سال ۲۰۱۹ در چند شهر آلمان اجراهای موفقی داشتیم و بلافاصله پس از برگشت به ونکوور برای اجرا به پنتیکتون رفتیم. در ابتدا سال ۲۰۲۰ در حال تهیهٔ مقدمات چند اجرا در آمریکا و کانادا بودیم که با بیماری فراگیر کووید همهٔ کارها معطل و معلق شد. تابستان ۲۰۲۰ پس از اینکه محدودیت‌های کووید برای مدت کوتاهی کمتر شد، توانستیم تصنیف «هست و نیست» ساختهٔ حسین را ضبط و پخش کنیم.

به نظر می‌رسید که محدودیت‌های بیماری کووید در حال برطرف‌شدن است که این اتفاق هم‌زمان شد با خیزش ایرانیان در تابستان سال گذشته؛ قتل مهسا امینی خشم چهل‌سالهٔ ایرانیان را شعله‌ور کرد. خشمی که نه مخرب بلکه امیدبخش و زاینده بود. همهٔ ما خودمان را بازیافتیم و سودای مشترکمان را فریاد زدیم.

لطفاً دربارهٔ کنسرت جدیدتان با عنوان «مستِ دیدار» که به‌زودی در سالن کِی میک برگزار خواهد شد برایمان بگویید؛ ایدهٔ برگزاری‌اش چگونه شکل گرفت؟ تم این کنسرت چیست؟ چه اشعاری را برای آوازها در نظر گرفته‌اید؟

اتمام محدودیت‌های بیماری کووید پس از حدود سه سال مشوق ما برای شروع فعالیت‌های موسیقایی‌مان شد. 

در کنسرت چهارم ژوئن، از ترکیب اشعار کلاسیک و کوچه‌بازار استفاده می‌کنیم. این انتخاب متنوع شعرها، با هدف ایجاد ارتباط عمیق‌تری با مخاطبان و بازگرداندن حس خوشایند و آشنایی به ریشه‌های ادبیات کلاسیک و مردمی است.

در ادامهٔ آماده‌شدن برای اجرا در چهارم ژوئن و همین امروز که با شما صحبت می‌کنم، دو تصنیف به‌نام‌های «سوسن» و «طیب عشق» را ضبط کردیم که ویدیوکلیپ آن‌ها به‌زودی منتشر خواهد شد.

در کنسرت پیش رو که برنامه بسیار جالبی است، علاوه بر حسین و من، دوستان هنرمندمان سینا اتحاد و بیژن رحمانی نیز هنرنمایی خواهند کرد.

از راست_ حسین میمنی، طاهره فلاحتی، سینا اتحاد و بیژن رحمانی
از راست حسین میمنی، طاهره فلاحتی، سینا اتحاد و بیژن رحمانی

برای برگزاری این کنسرت و در کل فعالیت هنری در سطح بالا چه دشواری‌هایی پیش روی خود می‌بینید؟

این سبک موسیقی مانند بسیاری از هنرهای دیگر به‌صورت سیستماتیک در محاق فرو رفته است. به‌همین دلیل مهم‌ترین چالش پیش روی ما قطع ارتباط با مخاطبان است. قطع ارتباط طبیعی هنرمندان با مردم باعث توقف تولید آثار و در نتیجه قطع درآمد می‌شود. حتماً طی چند روز گذشته شنیده‌اید که وزارت ارشاد چند خوانندهٔ مرد را ممنوع‌الکار کرد که امری بسیار ناپسند و ضدِهنر است. مهم‌ترین تأثیر این کار توقف تولید و قطع درآمد است، و برای همین توجه جامعه را به خود جلب کرده است، اما فراموش نکنیم که زنان ایران طی تمام چهل و چهار سال گذشته با این محدودیت روبه‌رو بوده‌اند. 

در داخل ایران، مهم‌ترین مشکل برای ایران و هنر ایرانیان، نظام جمهوری اسلامی است. نظامی که با دیدگاه ایدئولوژیک به همه‌چیز من‌جمله فرهنگ و هنر می‌نگرد، نه تنها بانی و مروج هنر و فرهنگ نخواهد بود بلکه مخرب و نابودگر آن‌ها نیز است. فشارهای بیکران بر روی مردم و تخریب بنیان‌های فرهنگی و اجتماعی، همهٔ اقشار ایرانیان را تحت تأثیر قرار داده است. حکومتی که هدفش خدمت به مردم و کشور نباشد، انگیزه‌ای برای امور هنری و فرهنگی ندارد و این وضعیت اسفناک حاکم بر تمامی هنرها شده است. 

ژانری که ما کار می‌کنم موسیقی کلاسیک ایرانی یا اصیل است. شما نیک می‌دانید که این نوع از موسیقی نیازمند آموزش، تمرین و کار زیاد است. در بخش کلام از اشعار کلاسیک بهره گرفته می‌شود که ایجاب می‌کند شنونده از دایرهٔ لغات قابل‌توجهی برخوردار باشد و همچنین با مبانی ادبی و تاریخ و فرهنگ آشنا باشد و به‌قولی شنونده نیز باید آموزش دیده باشد تا بتواند از لذت شنیداری کامل برخوردار شود. کوتاه کلام اینکه به‌سبب حضور سنگین و کریه جمهوری اسلامی بر جامعه طی دهه‌ها آسیب‌های جدی پدیدار شده‌اند. از نابودی زیرساخت‌های هنری و فرهنگی گرفته تا محدودیت‌هایی همچون ممنوعیت موسیقی و تحریم صدای زنان را می‌توان موانع جدی تلقی نمود.

«احتمال باران»؛ وفاداری به موسیقی کلاسیک ایرانی با نگاهی مدرن و امروزی 
گفت‌و‌گو با طاهره فلاحتی، هنرمند ساکن ونکوور، به‌مناسبت اجرای کنسرت «مستِ دیدار» در ماه ژوئن

و اما در خارج از ایران، بازار برای موسیقی سنتی و کنسرت‌های اصیل محدود است و در دنیای موسیقی امروز، رقابت بین سبک‌ها و ژانرهای مختلف بسیار بالاست. موسیقی سنتی نیز در رقابت با ژانرهای دیگر و پرطرفدارتر دچار چالش در به‌دست‌آوردن درآمد است. مشکل دیگر محدودیت مالی در اجرای کنسرت موسیقی اصیل است. هزینه‌های تولید برای برگزاری یک کنسرت، اجارهٔ تجهیزات صوتی و نوریِ حرفه‌ای، استخدام موسیقی‌دانان و خوانندگان، آماده‌سازی سالن و مدیریت عمومی کنسرت، همهٔ این هزینه‌ها می‌توانند بر روی بودجهٔ کنسرت تأثیر بگذارند. برگزاری یک کنسرت موسیقی اصیل نیاز به سرمایه‌گذاری اولیهٔ قابل‌توجهی دارد و این از جمله مشکلاتی است که ما با آن‌ها روبه‌روییم.

شما در جریان خیزش اخیر مردم ایران در انقلاب زن، زندگی، آزادی، ترانهٔ «از خون جوانان وطن» را بازخوانی و منتشر کردید. لطفاً کمی دربارهٔ انگیزه‌تان برای این کار و همچنین بازخوردهایی که گرفتید، برایمان بگویید.

اگر می‌خواهید یک جامعه و شکست‌ها و شادی‌ها و آرزوهایش را بشناسید، به موسیقی آن ملت گوش دهید. چنانچه موسیقی ایرانی را از دوران مشروطه تا امروز مرور کنیم، آثار اعتراضی بسیار زیادی را می‌بینیم که بیانگر تحولات اجتماعی و سیاسی جامعهٔ ماست. «از خون جوانان وطن لاله دمیده» سرودهٔ عارف قزوینی، «ای ایران» سرودهٔ حسین گل گلاب، ترانهٔ «جمعه» روی شعر شهیار قنبری،… و بالاخره «برای» اثر شروین حاجی‌پور همگی آثاری‌اند که هم متأثر از جامعه بوده‌اند و هم تأثیرگذاری شگرفی بر احوال مردمان داشته‌اند. این دقیقاً همان اثر جادویی هنر است که خالق اثر و مخاطب همدیگر را شکل می‌دهند و هر چه این مشارکت بین هنرمند و مخاطب غنی‌تر باشد و بده‌بستانی مؤثر رخ دهد، کار دلنشین‌تر و ماناتر خواهد بود.

در حالی‌که جوانانمان دختران زیبای ایران در کنار مردان غیور خیابان‌ها را در تصرف خود داشتند و‌ جان‌های شیفته از دست می‌رفت، ما هر روزمان همراه با درد و اندوه بود. و این گونه بود که در نوامبر سال گذشته تصنیف «از خون جوانان وطن» را با تنظیم متفاوت حسین بر روی شعر پرآوازهٔ عارف قزوینی ضبط و پخش کردیم.

در جریان جنبش «زن، زندگی، آزادی» ما هنرمندان خارج‌نشین هم بشدت نیاز به بیان احساساتمان داشتیم. یکی از دوستان هنرمند ساکن آلبرتا به‌نام آبتین پیشنهاد داد که بیاید ما هم کاری کنیم و همین پیشنهاد به‌سرعت با استقبال حسین و بیژن و من روبه‌رو شد و همان‌طور که اشاره کردم، تصنیف «از خون جوانان وطن» را با تنظیمی متفاوت از حسین‌ کار کردیم. ما نه فقط برای بیان احساساتمان بلکه به‌عنوان واکنشی به آنچه در حال رخدادن بود، این اجرا را منتشر کردیم. این اثر نمایانگر حس ‌حالمان و‌ همراهی‌مان با مردم به‌پاخواستهٔ کشور در بیان مطالبات آن‌ها و ابراز وابستگی و دلدادگی‌مان به جنبش «زن، زندگی، آزادی» است.

اگر صحبت دیگری با خوانندگان ما دارید، لطفاً بفرمایید.

ممنون از اینکه این امکان را برایم فراهم آوردید که از طریق نشریهٔ وزین همیاری با ایرانیان خوب ونکوور گپی بزنیم.

ارسال دیدگاه