در جست‌و‌جوی بهشت – وطن، جایی است که انسان در آن آرام بگیرد

در جست‌و‌جوی بهشت – وطن، جایی است که انسان در آن آرام بگیرد

داستان‌هایی بر مبنای واقعیت از انسان‌هایی که تنها به رفتن فکر می‌کنند آرام روانشاد – ایران مسافر آن روزم مرد جوانی بود؛ یک روزنامه‌نگار که سال‌ها بود دربارهٔ مهاجرت تحقیق می‌کرد. به صربستان سفر کرده بود و کمپ‌های پناه‌جویان را از نزدیک دیده بود. برای روزنامه‌های مهم داخلی و یکی دو روزنامهٔ خارجی دربارهٔ وضعیت پناه‌جویان می‌نوشت. حالا آمده بود آنجا تا ویزا بگیرد و برود آلمان برای دیدار از کمپ پناهندگان ایرانی در آلمان و…

بیشتر بخوانید

پروژهٔ اجتماعی (۵۰) – دنیایی از کوچنده‌ها

پروژهٔ اجتماعی (۵۰) – دنیایی از کوچنده‌ها

مژده مواجی – آلمان صبح زود سوار بر دوچرخه خیابان‌ها را یکی پس از دیگری پشت سر می‌گذاشتم تا به محل کارم برسم. نسیم ملایم و خنکی می‌وزید و به‌طور مطبوعی به دورم می‎پیچید. روبرویم از دور مردی را دیدم که در پیاده‌رو، کنار مسیر دوچرخه ایستاده و با دست راستش اشاره می‌کند که نگه دارم. نزدیکش که رسیدم، نگه داشتم. مردِ بلوند تنومندی بود که یک کوله‌پشتی آبی‌رنگ بزرگ برزنتی حمل می‌کرد و تی‌شرت و…

بیشتر بخوانید

سلسله داستان‌های مهاجرت به کانادا – مصاحبهٔ برنامهٔ کارآفرینی استان بریتیش کلمبیا – قسمت دوم 

سلسله داستان‌های مهاجرت به کانادا – مصاحبهٔ برنامهٔ کارآفرینی استان بریتیش کلمبیا – قسمت دوم 

قسمت قبلی این مطلب را در اینجا بخوانید دکتر امیرحسین توفیق – ونکوور در شمارهٔ پیش خواندید که رؤیا که در ایران کارآفرینی موفق بود و چند کسب‌وکار موفق را در شیراز مدیریت می‌کرد، به‌همراه خانواده‌اش با ویزای توریستی به کانادا آمد و به نزد دوستش در تورنتو رفت. سپس دیداری از مونترآل داشت و بعد از آن هم یک هفته به ونکوور رفت. در ونکوور او و همسرش از این شهر خوششان آمد و…

بیشتر بخوانید

در جست‌و‌جوی بهشت – جنگ بقا

در جست‌و‌جوی بهشت – جنگ بقا

داستان‌هایی بر مبنای واقعیت از انسان‌هایی که تنها به رفتن فکر می‌کنند آرام روانشاد – ایران فاصلهٔ اجتماعی حاصل از همه‌گیری کرونا چه به روز ما آورده است؟ برای انسان که قرن‌هاست زندگی گروهی را تجربه کرده، جداشدن از زندگی همیشگی چیزی جز اضطراب و ترس به‌همراه نداشته است. برای خیلی‌ها تنهاماندن در خانه و دوری از اجتماعات باعث مشکلات روحی فراوان شده است.  از طرفی نبود واکسن بسیاری از مردم را راهی خاک کشورهای دیگر…

بیشتر بخوانید

پروژهٔ اجتماعی (۴۹) – سایۀ شوم داعش

پروژهٔ اجتماعی (۴۹) – سایۀ شوم داعش

مژده مواجی – آلمان تا به‌حال او را ندیده‌ام، اما به‌عنوان پدر و همسر در تمام جلسات کوچینگ شغلی‌ای که با دختر و همسرش دارم، حضوری نامرئی اما محسوس دارد. مسیر گفت‌وگو به‌نحوی به سمتی کشیده می‌شود که صحبت از او به‌میان می‌آید. از سخت‌گیری‌هایی که در خانه روی همسر و دختر مطلّقه‌اش دارد.  دخترش، مراجعم، صبح پسرش را که در مهدکودک می‌گذارد، به جلسه می‌آید. با جثۀ کوچکش روی صندلی روبرویم می‌نشیند، چشم‌های سبزرنگش را…

بیشتر بخوانید

سلسله داستان‌های مهاجرت به کانادا  – مصاحبهٔ برنامهٔ کارآفرینی استان بریتیش کلمبیا – قسمت اول 

سلسله داستان‌های مهاجرت به کانادا  – مصاحبهٔ برنامهٔ کارآفرینی استان بریتیش کلمبیا – قسمت اول 

دکتر امیرحسین توفیق – ونکوور پیش‌درآمد: نگارنده از پنج سال پیش و از ابتدای انتشار سلسله مقالات خود در نشریهٔ رسانهٔ همیاری خاطرنشان کرده است که کلیهٔ مطالب منتشره کاملاً بر اساس واقعیت و تجربهٔ شخصی نگارنده به‌عنوان مشاور مهاجرت بوده است و تنها برای حفظ حریم خصوصی افراد، نام آن‌‌ها، محل رخ‌دادن وقایع و برخی موارد دیگر تغییر می‌یابد، اما محتوای مطالب کاملاً واقعی است و در این مطالب علاوه بر به‌ اشتراک‌گذاشتن تجربیات در…

بیشتر بخوانید

در جست‌و‌جوی بهشت – بهشت در سرزمینی دیگر

در جست‌و‌جوی بهشت – بهشت در سرزمینی دیگر

داستان‌هایی بر مبنای واقعیت از انسان‌هایی که تنها به رفتن فکر می‌کنند آرام روانشاد – ایران «نمی‌دانم از کجا شروع کنم. فکر می‌کردم درس‌خواندن علاج کار است. تنها راه فرار از سختی‌هایی که در کودکی و نوجوانی کشیده‌ام. تا توانستم درس خواندم. اما الان به بن‌بست رسیده‌ام و می‌خواهم از ایران بروم. فایدهٔ آن‌همه سال درس‌خواندن با معدل بالا در بهترین دانشگاه کشور چیست، اگر نتوانی کار کنی و زندگی‌ات را تأمین کنی. این همان تراژدی‌ای…

بیشتر بخوانید

پروژهٔ اجتماعی (۴۸) – به پریشانی افغانستان

پروژهٔ اجتماعی (۴۸) – به پریشانی افغانستان

مژده مواجی – آلمان ساعت یازده صبح وقتِ کوچینگ شغلی داشت. زنگ درِ محل کار را که زد به پیشوازش رفتم. در را باز کردم، در حین احوالپرسی دست‌هایش را با مایع ضدعفونی‌کننده که کنار در گذاشته شده بود، تمیز کرد و بعد با هم وارد اتاق کارم شدیم. چهرهٔ سبزه‌رویش را که ذره‌ای شادابی در آن دیده نمی‌شد، ریش کوتاه سیاهی پوشانده بود که تک‌و‌توکی هم موهای سفید در آن به چشم می‌خورد. از چشم‌های…

بیشتر بخوانید

سلسله داستان‌های مهاجرت به کانادا  – درخواست پناهندگی دانشجوی خارجی در کانادا – قسمت آخر 

سلسله داستان‌های مهاجرت به کانادا  – درخواست پناهندگی دانشجوی خارجی در کانادا – قسمت آخر 

قسمت قبلی این مطلب را در اینجا بخوانید دکتر امیرحسین توفیق – ونکوور در شمارهٔ پیش خواندید که جمال، ۱۸ ساله، شهروند عربستان سعودی و از خانواده‌ای مذهبی، از دانشگاهی در شهر ونکوور در کانادا پذیرش گرفت و مقدمات سفرش را فراهم کرد. پدرش به او گفت که هزینه‌های زندگی‌اش را متقبل خواهد شد و از او خواست که تابستان‌ها به‌نزد خانواده‌اش در عربستان برود. همچنین تأکید کرد که شعائر مذهبی را در کانادا رعایت کند….

بیشتر بخوانید

در جست‌و‌جوی بهشت – می‌خواهم زندگی کنم

در جست‌و‌جوی بهشت – می‌خواهم زندگی کنم

داستان‌هایی بر مبنای واقعیت از انسان‌هایی که تنها به رفتن فکر می‌کنند آرام روانشاد – ایران «مرده‌شور ریختشان را ببرد. انگار می‌خواهند شاخ غول بشکنند. ویزا نمی‌دهید که به جهنم. هزار و یک راه دیگر هست. اصلاً مگر کشور قحط است؟ انگار سقف آسمان ترکیده و فقط این‌ها از آن افتاده‌اند.» این جمله را زن جوان با غیظ می‌گوید. آمده که ویزای توریستی برای انگلستان بگیرد، اما به او گفته‌اند که شرایطش طوری است که نمی‌تواند…

بیشتر بخوانید
1 11 12 13 14 15 45