چهل و سومین برنامهٔ نمایش فیلمهای مستند ایرانی در برنامهٔ داکیونایت با همکاری گروه فرهنگی پلان ونکوور روز چهارشنبه ۱ نوامبر برگزار میشود. این برنامه به نمایش مستند «پسرانی با گوشهای شکسته» ساختهٔ نیما شایقی اختصاص دارد. خلاصه داستان: روایت بلوغ نوجوانان کشتیگیرى است که قهرمانی المپیک را آرزو دارند ولی آنچه با آن دست و پنجه نرم میکنند نهتنها قهرمانی بلکه واقعیات و مصائب زندگی خودشان است. پسرانی با گوشهای شکسته، نگاهی انسانی و…
بیشتر بخوانیدهنر و ادبیات
زندگی مبارزهای است که اندوه آن را به شکست میکشاند – معرفی ترجمهٔ فارسی کتاب لالایی در کتابخانهٔ وست ونکوور
پنجشنبه، ۱۲ اکتبر جلسهای برای معرفی و خواندن بخشهایی از کتاب لالایی، در کتابخانهٔ وست ونکوور ترتیب داده شده بود. کتاب لالایی که پیش از در نشریهٔ همیاری معرفی شده است، نوشتهٔ کیم توئی، نویسندهٔ کانادایی ویتنامیتبار است که تا کنون ۶ جایزه را از آن خود کرده است و اخیراً توسط هایده هاشمی و داود مرزآرا ترجمه شده است. جمعیت شرکتکننده در این جلسه، در مقایسه که با جمعیتی که اصولاً برای شرکت در…
بیشتر بخوانیدگذری کوتاه بر فیلمهای ایرانی روی پرده در ونکوور
تهیهشده توسط:گروه نمایش فیلم پلان – ونکوور برادرم خسرو کارگردان: احسان بیگلری تهیهکننده: سعید ملکان سال ساخت: ۱۳۹۴ اجتماعی ۹۶ دقیقه داستان فیلم: خسرو (شهاب حسینی) مرد جوانی است که به بیماری دوقطبی مبتلاست و باید مدتی را در خانهٔ برادرش، ناصر (ناصر هاشمی) و همسرش (هنگامه قاضیانی) بگذارند. اما رفتارهای عجیب و کودکانهٔ خسرو آرامش خانهٔ ناصر را از بین میبرد و… بازیگران: شهاب حسینی، ناصر هاشمی، هنگامه قاضیانی سایر عوامل: نویسندگان: احسان بیگلری،…
بیشتر بخوانیدنیلوفرهای خشکیده شعری از فرشته وزیرینسب
دکتر فرشته وزیرینسب – آلمان از من عکس بگیرید از چشمهایم از دستهایم از کودک تبدارم من سوژهٔ خوبی هستم برای اخبار و کودکم که جان میدهد جسمی در یک عکس جسمی مانده در گودالهای آب در برف پشت مرزها نیلوفر هشتپر دارد دُرناها هر پرش را میشناسند و مرزها نامش را نشنیدهاند برای مرزها نیلوفر یک ملت است نسبش از سویی به بابل میرسد از سویی به هند و از هر دو سو به…
بیشتر بخوانیدکوچهپسکوچههای ذهن من – آرامش قبل از خواب
مژده مواجی – آلمان پدرم به برادر و خواهرهای بزرگترم میگفت: «شب، قبل ازخوابیدن بچههایتان، با آنها جر و بحث نکنید، تا با آرامش بخوابند.» به پسرم در تولد هشت سالگیاش کتاب «قصههای ملا نصرالدین» به زبان آلمانی را هدیه دادیم. با اینکه قبل از خواب، به تنهایی کتاب میخواند، با آمدن این کتاب، دوست داشت که برایش خوانده شود تا با هم بخندیم و بعد به خواب برود. قصههای ملا نصرالدین سالها آرامش قبل…
بیشتر بخوانیدخسته از هالیوود، دلبسته به سینمای شرق – گفتوگو با اَلن فرنی، مدیر بخش برنامهریزی بینالمللی ویف
محمدرضا فخرآبادی – ونکوور الن فرنی (Alan Franey) حدود ۳۶ سال است که با جشنواره بینالمللی فیلم ونکوور (ویف) همکاری میکند و بهمدت ۲۶ سال مدیر این جشنواره بود. او سال ۲۰۱۳ از این سمت کنارهگیری کرد و تصمیم گرفت جای خود را به نیروهای تازه بدهد و در عوض بر بخشی از کار در ویف تمرکز داشته باشد که آن را بیش از هر کار دیگری دوست دارد. او این روزها مدیر بخش برنامهریزی…
بیشتر بخوانیددنیای من و آدم کوچولوها – قضاوت
رژیا پرهام – تورنتو امروز بعد از ظهر با بچهها در پارک بودیم که پدر یکی از پسر کوچولوهای چهارسال ونیمه با سگ بزرگش سر رسید. با هر دو خداحافظی کردیم. صدای پسر کوچولو را میشنیدم که به پدرش میگفت میخواهد برای آخرین بار سرسره سوار بشود و بعد آماده است که بهسمت خانه بروند. پدر پذیرفت و از آنجایی که معمولاً سگها را داخل فضای ماسهای پارک نمیبرند، کناری ایستاد و منتظر شد. بعد…
بیشتر بخوانیدکاریکلماتور (۸)
داود مرزآرا – ونکوور ۱- مارکوپولو را به این خاطر دوست دارم که مثل رودخانه همیشه در سفر بود. ۲- سرخپوستی را دوست دارم که فکر میکرد سرزمینش روزی صاحب لاس وگاس نمیشود. ۳- آن چپِ دوآتشهای را دوست دارم که دست چپ و راستش را نمیشناسد. ۴- گربه بیاعتنا از کنار پرندهای رد شد که بر اثر سرما خشک شده بود. ۵- دلم به حال مردمی میسوزد که پای صحبت امام جمعهای مینشینند که…
بیشتر بخوانیدجنگل ابر – قسمت سوم
قسمت قبلی این داستان را در اینجا بخوانید علیرضا ایرانمهر – ایران جای خالی نازنین را اندوه و احساس حقارتی شرافتنمدانه پر کرد و تأسفِ اینکه نتوانسته کاری برای خود بکند. او فقط توانسته بود زندگی دو زن را نجات دهد. نازنین را بهسوی کارگردان ایرانی ـ کانادایی و آیندهای روشن سوق دهد و با نادیدهگرفتن خود، زندگی و خانهای را که زنش حاضر نبود ترک کند، برایش نگه دارد. حالا پوستهای خالی از خودش باقی مانده…
بیشتر بخوانیدورشکسته به تقصیر دیگران! – یادداشت مترجم «بیشعوری» دربارهٔ این کتاب
دکتر محمود فرجامی – ترکیه اخیراً یادداشتی از آقای جلیسه در شبکههای اجتماعی فارسیزبان دستبهدست شد و به من هم رسید. نوشتهٔ ایشان دربارهٔ سریدوزی کتاب است با ذکر چهار نمونه کپیکاری از کتاب بیشعوری، همگی با طرح جلد، عنوان، فونت، شناسه و متن مشابه، اما توسط چهار ناشر ظاهراً مختلف در قم! اتفاقی که با وجود حیرتانگیزبودن، تنها گوشهای از فاجعهای است که بر سر یک کتاب و مترجم و ناشرش آمد. فاجعهٔ بیشعوری!…
بیشتر بخوانید