کاریکلماتور (۱۱)

داود مرزآرا – ونکوور

۱- وقتی سگ شکاری دست خالی از شکار برگشت، صاحبش از دست او خیلی شکار شد.

۲- خدا آدم و حوا را از بهشت بیرون کرد، حالا عده‌ای واسطه شده‌اند تا آدم‌ها را به بهشت برگردانند.

۳- همیشه آغوش «خواب» برای «خستگی» باز است.

۴- آدم بیش‌ازحد محتاط در وان حمام از جلیقهٔ نجات استفاده می‌کند.

۵- بالاخره «فقر» با این‌همه آدم که دورش جمع شده‌اند، بزرگ‌ترین سپاه جهان را به‌وجود خواهد آورد.

۶- کسانی که عاشق «حماقت»اند، هرگز تنهایش نمی‌گذارند.

۷- صورت‌حساب رستوران را که پرداختم، او از دست‌ودل‌بازی‌های خود حکایت‌ها گفت.

۸- چشم‌ها همسایهٔ هم‌اند، اما خانۀ همدیگر را نمی‌بینند.

۹- به دستور اینترنت صندوق‌های پست به‌تدریج جمع می‌شوند.

۱۰- آدم گرسنه‌ای را می‌شناسم که برای چلو، دلش کباب است.

۱۱- جوانمرد، نا‌جوانمردانه جوان‌مرگ شد.

۱۲- همهٔ ما، به‌موقعش، از هواپیمای زندگی بدون چتر به پایین خواهیم پرید.

۱۳- حاج رمضان برای گرسنه‌ها در مضرات پرخوری سخنرانی مبسوطی کرد.

۱۴- معمولاً «غرب» و«شرق»، سیاسی می‌شوند و «شمال» و «جنوب» اقتصاددان.

۱۵- کسانی که ایمان می‌آورند، نمی‌دانند باید به حرف خدای مهربان گوش کنند، یا خدای قاهر.

۱۶- فنجان خالی قهوه به فالگیر می‌گفت، یک نفر دارد در کار من اخلال می‌کند.

۱۷- افسوس که شاعر، در اشعارش «افسوس» را زیاد به‌کار برده بود.

۱۸- آینه ایستاده بود به تماشای زنی که خود را ورانداز می‌کرد.

۱۹- زنبیلی که برای خرید به بازار رفته بود، دست خالی به خانه برگشت.

۲۰- قهقهه، لشگرغم و اندوه را شکست می‌دهد.

۲۱- خانواده‌ها شبیه اشکال هندسی‌اند. گاه خطی تنها هستند، گاه زاویه‌ای قائمه، گاه مثلث، گاه مربع و گاه چندضلعی.

۲۲- گل سرخ ، به گل یاس که مأیوس و ناامید گردنش را خم کرده بود، لبخند زد.

۲۳- از جاده تشکر کرد که اجازه داده بود تا به مقصد برسد.

۲۴- شیرین‌کاری‌های زنبور عسل به من ثابت شده است.

۲۵- تنهایی، به‌هنگام مرگ به اوج خود می‌رسد.

ارسال دیدگاه