گزارشی از رونماییِ پوستر نمایش «مریلین در زیرزمین»

گزارشی از رونماییِ پوستر نمایش «مریلین در زیرزمین»

سیما غفارزاده – نورث ونکوور شنبه ۲۴ اوت ۲۰۲۴، در کافه کجا واقع در شهر نورث ونکوور از پوستر نمایش «مریلین در زیرزمین» رونمایی شد.  امیر حسن‌زاده، کارگردان این نمایش، ضمن تشکر و قدردانی از افرادی که برای حمایت از این کار آمده بودند، طی سخنان کوتاهی گفت: ایدهٔ شکل‌گیری نمایش «مریلین در زیرزمین» بر اساس نمایشنامهٔ «مهاجران» کار اسلاومیر مروژک (Sławomir Mrożek) است که اولین بار در سال ۱۹۷۴ چاپ شد، و افزود که…

بیشتر بخوانید

ادای احترام به یک عمر فعالیت ادبی، پژوهشی و فرهنگی محمد محمدعلی

ادای احترام به یک عمر فعالیت ادبی، پژوهشی و فرهنگی محمد محمدعلی

گزارش برنامهٔ نکوداشت استاد محمد محمدعلی و رونمایی از دو کتاب نشر رها ترانه وحدانی – پورت مودی عکس‌ها از افشین صادقی و مهرداد مجیدی (با حمایت شرکت ساید) برنامهٔ نکوداشت استاد محمد محمدعلی به‌همراه رونمایی از دو کتاب نشر رها، «خطابه‌های راه‌راه: داستانی ناتمام» نوشتهٔ محمد محمدعلی و «شام کریسمس؛ خورش قیمه‌بادنجان» نوشتهٔ نوشا وحیدی، یکشنبه‌شب هجدهم ژوئن ۲۰۲۳ در سالن اینلت تیاتر واقع در شهر پورت مودی برگزار شد. گزارش ویدیویی این برنامه…

بیشتر بخوانید

گزارشی از «کارگاه داستان‌نویسی ونکوور»، با حضور میهمان ویژه، مرتضی مشتاقی، نمایشنامه‌نویس و کارگردان ساکن ونکوور

گزارشی از «کارگاه داستان‌نویسی ونکوور»، با حضور میهمان ویژه، مرتضی مشتاقی، نمایشنامه‌نویس و کارگردان ساکن ونکوور

نیکی فتاحی – ونکوور در تاریخ ۱۱ آوریل ۲۰۲۳، کارگاه هفتگی داستان‌نویسی ونکوور تحت نظر استاد محمد محمدعلی، نویسندهٔ ساکن ونکوور، جلسه‌ای پیرامون نقد و بررسی نمایش «میر نوروزی»، نوشتهٔ مرتضی‌ مشتاقی، نمایشنامه‌نویس و کارگردان ساکن ونکوور، برگزار کرد. این نمایش در روز ۲۵ مارس ۲۰۲۳، در سالن کی‌میک‌ سنتر در وست ونکوور، و در روز ۲۶ مارس ۲۰۲۳، در سالن تری فاکس در پورت کوکئیتلام به اجرا درآمد. متن این نمایشنامه به‌همراه توضیحات و تاریخچهٔ…

بیشتر بخوانید

سه داستان کوتاه از امیر حسن‌زاده

سه داستان کوتاه از امیر حسن‌زاده

امیر حسن‌زاده – ونکوور زل الان چند روزه که سر یه ساعتی میاد و منو سیر نگاه می‌کنه و می‌ره! اوایل فکر می‌کردم منتظر کسی هست، اما تا حالا کسی سراغش نیومده، همون‌طور ایستاده و به من زل زده! فکری شدم شاید زاغ سیامو چوب می‌زنه، یه شب با همدستاش، وقت رفتن، توی کوچه‌پشتی بریزن سرم و لختم کنن! راستش یه کم گرخیدم! امشب از یه ور دیگه می‌رم، آدم این روزا راحت به گا…

بیشتر بخوانید